٧-میرزا مخدوم شیرازی که پدرش وزیر دربار صفویه بوده است می گوید:
«سجده کردن بر شاه عادت آنها (شیعیان ایران) شده، تا آنجا که هر کس از این کار سرباز زند، او را یزید می خوانند.»
محمد تقی مشکوریان، کارشناس ارشد تاریخ می نویسد:
«(مخدوم توسط پدرش به دربار صفویه در قزوین احضار شده است) او می گوید که در آغاز مخالفت کرده چون میدانسته است که لازمه حضورش در دربار،سجده کردن بر شاه خواهد بود.به گفتۀ او،این عمل بر هرکس که وارد معسکر شاه میشد،لازم بود.
اما پدرش که موافقت شاه را هم به دست آورده بود،او را مجبور به رفتن کرد. پس از این توضیح میدهد که چگونه به هنگام بار یافتن نزد شاه، با الهامی از غیب، قرآنی برای هدیه به شاه همراه خود برد و هنگام سجده پشت پدر ایستاد، قرآن را زمین نهاد و آن را بوسید و همه گمان کردند که او نیز سجده کرده است و به این ترتیب، از گناه سجده و عقوبت شاه، هر دو جسته است»(۸)
تا به اینجا هر چه نقل شد در مورد عهد شاه اسماعیل و جانشین او شاه طهماسب بود, بنابر اعتقاد «محمد تقی مشکوریان»، این عمل تا عهد شاه طهماسب ادامه داشته و در نهایت توسط شاه طهماسب ممنوع اعلام شده است.
اما برخلاف این دیدگاه، مدارکی موجود است که وجود این رسم را تا اواخر دولت صفویه تائید می کند.
٨- سیاح انگلیسی به نام “آنتونی شِرلی” در سفرنامه اش، ماجرای ورود خود به شهر اصفهان و سپس داخل شدن به دولتخانۀ شاه عباس اول را توضیح میدهد و در حین آن می گوید که در نبود شاه عباس سفیر انگلیس و حاکم شهر، سه بار جلو تخت پادشاه سجده کردند!
شرلی می گوید:
« بعد از ورود ما به شهر به عمارت پادشاه که در میدان بزرگ است پیاده شدیم. حاکم شهر و سر رابرت شرلى سه دفعه به زانو افتاده و آستان را بوسیدند. بعد از این امر سربازى خطبهاى خواند. بعد از آن ما به منزل خود که یکى از بهترین عمارتهاى پادشاه و در کنار رود واقع شده بود رفتیم. امپراطور ایران که پادشاه مىنامند، آنوقت در کنار بحر خزر بود.»(۹)
شرلی در محل دیگری نیز صحبت از سجدۀ عامۀ مردم بر شاه عباس دارد و می نویسد
«جمعیت حیرتانگیزى آن روز جمع شده بود و همینکه پادشاه از میان آنها مىگذشت مردم به خاک افتاده زمین را مىبوسیدند.»(۱۰)
۹- شاه عباس که از خرافی ترین شاهان صفوی بود بنا بر فتوای منجم باشی دربار یک روز از سلطنت استعفا داد و “یوسفی ترکش دوز” نامی را که از سران فرقۀ نقطوی بود به جای خود نشاند ؛ شاعر “حکیم رکن الدین کاشی” دربارۀ این ماجرا می سراید:
«شها توئی که در اسلام تیغ خونخوارت …. هزار ملحد چون یوسفی مسلمان کرد
فتاد در دلم از یوسفی و سلطنتش ….. دو بیت قطعه مثالی که شرح نتوان کرد
جهانیان همه رفتند پیش او به سجود …. دمی که حکم تواش پادشاه ایران کرد
نکرد سجدهء آدم به حکم حق شیطان …. ولی به حکم تو آدم سجود انسان کرد.»(۱۱)
این ابیات نشان از آن دارد که “یوسفی ترکش دوز” که فقط یک روز شاه ایران شده بود، در همان یک روز به رسم عصر صفویه که به وقت تاجگذاری بر شاه سجده می بردند، بر او نیز سجده کردند!
١٠- شاردِن جهانگرد فرانسوی عصر صفویه که عصر شاه عباس دوم و شاه سلیمان را درک کرده است، در مورد آداب احترام گزاری به شاه می گوید: «شخص.. نخست پیش پاى شاه به زانو درمىآید، به نیکوترین کلمات زبان به ستایش مىگشاید، سپس سه بار سر را تا نزدیک زمین فرود مىآورد، و جبین به پیشگاه مىساید.»(۱۲)
از جمیع ۱۰ سندی که ذکر شد، چند نکته استفاده می شود.
١-این رسم از اوایل تا اواخر عهد صفوی رایج بوده است.
٢-عوام شیعه قائل به وجوب این امر بودند به نحوی که اگر شاه از میانشان می گذشت یکسره سر به سجود می نهادند. (سند شمارۀ ۳ و ۶ و ۸ و ۹)
٣-این عمل به صورت عادت در آمده بوده است. (سند شمارۀ ۴)
٤-به وقت تاجگذاری همه در پیشگاه شاه جدید سجده می بردند ولو آن شاه، شاه یکروزه باشد! (سند شمارۀ ۴ و ۹ )
٥-به هنگام بار یافتن نزد پادشاه در اولین حرکت باید سجده می کردند. ( ۷ و ۸ و ۱۰)
It’s good to see someone thniknig it through.
متن این پست نیاز به ویرایش داره، بعضی حروف از هم جدا اند. فکر کنم چون از ایبوک کپی شده، این طوری شده.