Warning: The magic method Gallery_Video::__wakeup() must have public visibility in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php on line 72 Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/telegram-for-wp/inc/Notifcaster.class.php on line 318 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php:72) in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-includes/feed-rss2.php on line 8 قمه زنی بایگانی - https://www.eslam.nu/tag/قمه-زنی/ Thu, 12 Jan 2017 12:17:30 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=5.8.9 http://www.eslam.nu/wp-content/uploads/2016/06/image-3-1-144x144.jpeg قمه زنی بایگانی - https://www.eslam.nu/tag/قمه-زنی/ 32 32 114402832 توجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی http://www.eslam.nu/2016/10/14/ghmh-zny/ http://www.eslam.nu/2016/10/14/ghmh-zny/#comments Fri, 14 Oct 2016 11:53:01 +0000 http://www.eslam.nu/?p=2654 هرچند پذیرش درصدی خطا و ضرر در مسیر تعالی فردی و اجتماعی بناچار پذیرفتنی است و فداکاری تا حد معقولی ممدوح است اما میتوان گفت که سوار کردن اندیشه‌ی دگما(Dogma) بر اسلام منجر شده تا خودآزاری(Masochism) تا حد خودکشی(Suicide) در اسلام ریشه دوانده باشد! مثلا محمد گفته ﺍﺳﺖ: ﻣَﻦْ ﻗُﺘِﻞَ ﺩُﻭﻥَ ﻣَﺎﻟَﻪِ ﻓَﻬِﻮَ ﺑَﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﺸَﻬِﻴْﺪِ […]

نوشته توجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی اولین بار در پدیدار شد.

]]>

هرچند پذیرش درصدی خطا و ضرر در مسیر تعالی فردی و اجتماعی بناچار پذیرفتنی است و فداکاری تا حد معقولی ممدوح است اما میتوان گفت که سوار کردن اندیشه‌ی دگما(Dogma) بر اسلام منجر شده تا خودآزاری(Masochism) تا حد خودکشی(Suicide) در اسلام ریشه دوانده باشد!

مثلا محمد گفته ﺍﺳﺖ: ﻣَﻦْ ﻗُﺘِﻞَ ﺩُﻭﻥَ ﻣَﺎﻟَﻪِ ﻓَﻬِﻮَ ﺑَﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﺸَﻬِﻴْﺪِ

ترجمه: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﺎﻟﺶ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﺳﺖ.

این عدم تناسب در برخورد با مسائل را در احکام قضایی اسلام نیز به وفور شاهد هستیم؛ در قرآن حتی دستور به خودکشی/دگرکشی در سوره بقره آیه ۵۴ بخاطر گوساله پرستی(سامری) صادر شده است!

چه تناسبی است بین جرم و جزا؟! بسیاری از فقهای مسلمان بر این باورند که ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺷﺮﻋﺎ ﺭﺍﺟﺢ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺿﺮﺭﻱ ﺑﺸﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺿﺮﺭﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ[لاضرر و لاضرار فی الاسلام] ﻧﻴﺴﺖ. به عنوان نمونه آیت الله محمد سند در کتاب “روش های نوین عزاداری بدعت یا سنت” برای توجیه “حفظ شعائر حسینی” می گوید: ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺭ ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻧﻘﺺ ﻋﻀﻮ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﺸﻮﺩ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﺴﺐ ﻓﻀﻴﻠﺖ، ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻭ ﺟﻠﻮ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻣﻔﺴﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

اما از منظر روانشناختی این نگرش برفرض موجه بودن نیز مصداق بردن(Winning) است نه موفقیت (Success) زیرا سلامت فیزیکی و روانی(Physical & Mental Health) فرد و جامعه را به طور جدی به خطر می اندازد که موضوع بحث ما نیست. اما چند نمونه از ده ها مورد خودآزاری گزاف و رفتارهای نامعقول با مسائل که برای توجیه رفتار فوق مورد استناد روایی فقها است:

۱. ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ است ﻛﻪ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﻳﻮﺳﻒ ﮔﺮﻳﺴﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺸﻤﺶ- ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ- ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ!!، ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻱ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ!!، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ. ﺣﺘﻲ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻄﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻄﺮﻱ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.[۱]

۲در سیره ﺍﻣﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭﻡ شیعیان یا همان امام سجاد آمده که او ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ عزای ﭘﺪﺭ میﮔﺮﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ، یعنی ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺗﻠﻒ ﻧﻔﺲ(خود کشی) ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮخی ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ وی میﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻧﻲ ﺃِﺧِﺎﻑُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻥْ ﺗَﻜُﻮﻥَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻬَﺎﻟِﻜِﻴْﻦَ.
ترجمه: یعنی ﺧﻮﻑ ﺁﻥ میﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺷﺪت ﮔﺮﻳﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ایشان نیز در پاسخ میگفت:

ﺇِﻧﻤﺎ ﺃَﺷْﻜُﻮﺍ ﺑَﺜﻲ ﻭَ ﺣُﺰْﻧِﻲ ﺇِﻟَﻲ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭَ ﺃَﻋْﻠَﻢُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻣﺎ ﻟﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ – ﺇِﻧﻲ ﻟَﻢْ ﺃَﺫْﻛُﺮْ ﻣَﺼْﺮَﻉَ ﺑَﻨِﻲ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺇِﻟﺎ ﺧَﻨَﻘَﺘْﻨِﻲ ﻟِﺬَﻟِﻚَ ﻋَﺒْﺮَﺓ –
ترجمه: ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻴﻢ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﻮﻩ میﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰی میﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ نمیﺩﺍﻧﻴﺪ، ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ نمیﺍﻓﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻳﻢ ﺭﺍ میﺑﻨﺪﺩ.

۳. ﺍﻏﻤﺎﺀ علی ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺋﻤﻪ شیعه ﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺑﺎ الله ﻛﻪ ﻋﺎﻣﻪ ﻭ ﺧﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ نمونه ی دیگری است ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ, میدانیم ﺩﺭ ﺍﻏﻤﺎﺀ ﻣﻌﺮﺿﻴّﺖ ﻓﻮﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.

۴. محدث بزرگ شیعی نوری در جلد دوم کتاب دارالسلام نقل میکند که امام سجاد به مناسبتی که مصائب پدرش حسین را شنید (کسی برای ایشان مصائبی را یاد آوری کرد)؛ تمام قد ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید. پس بینی آن حضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند. یا داستان سر به محمل کوبیدن و سر شکستن زینب دختر علی که ماجرای معروفی است و…[۲]

با وجود این مطالب فقها اذعان دارند که ﺗﻤﺎمی ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺩﻟّﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ کلی ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﺿﺮﺭ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ فضیلتی ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ و به عنوان مثال شعائر حسینی مهمتر از ضرر شخصی است!
بر همین اساس ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﺰﺍﻱ حسینی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺍﺿﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻭ ﻣﻌﺮﺿﻴﺖ ﻭﻗﻮﻉ ﺩﺭ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺍﺳﺖ(لازم به یاداوری است که هرگونه اذیت کردن جسم در اسلام حرام است) مثل: ﻟَﻄْﻢ، ﻟﺪﻡ، ﻗﻠﻖ، ﻫﻠﻊ، ﺟﺰﻉ(۳)، ﺑﻜﺎﺀ، ﻧﻮﺡ، ﻧﺪﺑﻪ، ﺻﻴﺤﺔ، ﺻﺮﺧﻪ، ﺣﺰﻥ، ﺗﻔﺠّﻊ، ﺗﺄﻟّﻢ، ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻥ ﭘﻠﻚ ﭼﺸﻢ، ﻫﻴﺠﺎﻥ، ﭼﺎﻙ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ.

پانویس:
۱. امروزه میدانیم که عشق حقیقی True love(بر خلاف تب عشق Infatuation و مدل های Dependent Personality Disorder) هیچ ارتباطی با به خطر انداختن سلامت فیزیکی و روانی ندارد.
۲. سرشکستن حضرت زینب(بحار۴۵\۱۱۵) – خون امدن از چشمان امام زمان(بحار۹۸\۲۳۸) – خون آمدن از پلکان امام رضا(امالی صدوق\۱۱۱)
۳. ﺟﺎﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺟﺰﻉ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺷﺪّ ﺍﻟﺠﺰﻉ ﺍﻟﺼﺮﺍﺥ ﺑﺎﻟﻮﻳﻞ ﻭ ﺍﻟﻌﻮﻳﻞ ﻭ ﻟﻄﻢ ﺍﻟﻮﺟﻪ ﻭ ﺍﻟﺼﺪﺭ ﻭ ﺟﺰّ ﺍﻟﺸﻌﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﻮﺍﺻﻰ…
ترجمه: ﺷﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﺟﺰﻉ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﻭﺍﻭﻳﻠﺎ ﻭ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﻭ ﻛﻨﺪﻥ ﻣﻮ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﻯ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ….

ghameh-zany-2

نوشته توجیهاتی برای مازوخیسم مذهبی اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/10/14/ghmh-zny/feed/ 3 2654
قمه زدن, سوغات شوم صفويه http://www.eslam.nu/2016/07/01/ghmh-zny-2/ http://www.eslam.nu/2016/07/01/ghmh-zny-2/#comments Fri, 01 Jul 2016 16:16:26 +0000 http://www.eslam.nu/?p=853 به سلطنت رسیدن صفویه مسائل بسیاری را در ایران دگرگون نمود، گذشته از علم و ادب و اقتصاد، دین و مذهب ایرانیان را نیز تحت تاثیر قرار داد و مسائل زیادی را در جنبه های مختلف مذهبی وارد کرد. در مورد بدعت عزاداری و بدعتهایی که صفویه در این بدعت داخل نموده و به شیعیان عرضه کردند، می توان به […]

نوشته قمه زدن, سوغات شوم صفويه اولین بار در پدیدار شد.

]]>
به سلطنت رسیدن صفویه مسائل بسیاری را در ایران دگرگون نمود، گذشته از علم و ادب و اقتصاد، دین و مذهب ایرانیان را نیز تحت تاثیر قرار داد و مسائل زیادی را در جنبه های مختلف مذهبی وارد کرد.

در مورد بدعت عزاداری و بدعتهایی که صفویه در این بدعت داخل نموده و به شیعیان عرضه کردند، می توان به تعزیه و شبیه خوانی و معرکه گیری و زنجیر زنی و قفل زنی و گِل مالی و قمه زنی اشاره نمود.

از آنجا که بررسی تمام موارد از عهدۀ این مقاله خارج است تنها به بررسی یک مورد می پردازیم و آن مورد «قمه زنی» می باشد.[۱]
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت، البته باید گفت که در برخی تمدن های تاريخي و یا در بعضی مذاهب مسیحی چنین رسمی موجود بوده، چنانکه در تاریخ آمده است، زمانی که “آتیلا” (۴۵۳ م) رهبر خونریز ترکهای “هون” از دنیا رفت، مردمانش به جای اشک ریختن با تیغ زدن بر بدن، خون خود را می ریختند!
ادوارد گیبون می نویسد:
«در مرگ آتیلا … هونها قسمتى از گیسوان خود را بریدند و چهرۀ خود را به جراحات زشت ‌نازیبنده دریدند و در مرگ رهبر دلاور خود سوگوارى کردند چنان‌که در خور او بود یعنى نه با گریه که کار زنانست بلکه با ریختن خون مردان جنگى»[۲]
همچنین مرتضی مطهری رسم قمه زنی را تقلید از ارتدوکس های مسیحی می داند اما نمی گوید که در چه زمانی این تقلید صورت گرفت، وی می نویسد: «قمه ‏زنی و بلندکردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه‏ مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید»[۳]
آنچه مسلم و قطعی است قبل از صفویه این رسم در ایران اسلامی وجود نداشت، حتی که “حجه الاسلام محمد هادی یوسفی غروی” می گوید: «از نظر تاریخی ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمه زنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقه ای هم بر صفویه ندارد.» [۴]
همچنین سید تقی طباطبایی می نویسد: «در صفحه‏ ی ۸۷ “الشیعه و التشیع” آمده است:
سپس وقتی که صفویین در ایران قیام کردند نوحه سرائی بین ایرانیان گسترش یافت و همه مردم به او روی آوردند و زنجیر به بدن زدن و زخمی کردن سر و قفل زدن بر بدن و غیر اینها در میان مردم ظاهر شد.»[۵]
با این وجود، حجه الاسلام رسول جعفریان نظر متفاوتی دارند و می گویند: «راجع به سینه زنی و قمه زنی، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمی رسد.»[۶]
نوشتار حاضر در پی آن است که با ارائۀ مدارک معتبر ثابت کند که قمه زنی از دوران صفویه وارد مراسم عزاداری شیعیان شده است. در ابتدا باید دانست که در تواریخ و نوشته هایی که مورخین صفوی نوشته اند، اطلاعات خاصی در این زمینه موجود نیست و عمده منابعی که به این مورد اشاره کرده اند، نوشته های سیاحان و سفیران خارجی می باشد چرا که اعمال عجیبی که در ایام عزاداری شکل می گرفت برای نویسندگان ایرانی، عادی شده بود ولی برای نویسندگان خارجی، چنین صحنه هایی عجیب و دور از تصور بود به همین خاطر آن را منعکس نموده اند.
یکی از محققین به نام “ژان کالمار” با بررسی سفرنامه های صفوی در این باره چنین می نویسد: «در همان سالی که شاه اسماعیل قدرت را در شهر تبریز به دست گرفت ( ۹۰۷هـ/۱۵۰۱م)،در روز عاشورا در شهر دمشق بعضی «اوباش و قلندران ایرانی» دور هم جمع شدند و اعلام کردند که‏ شیعیان بدعت گذارند،(چرا که) صورتهایشان را زخم میزنند و کارهای دیگری نظیر آن انجام می دهند.»[۷]
همچنین می نویسد: «طبق‏ سفرنامۀ یکی از اروپاییان، در اواسط قرن شانزدهم (دوران شاه طهماسب)، در جزیرۀ هرمز اقلیت شیعه در مسجد بزرگ جلال ‏آباد که در حاشیه شهر واقع شده بود، مراسم ماه محرمشان را برپا می کردند و هر ساله «به عشق پیامبر» قمه میزدند.»[۸]
ژان کالمار اضافه می کند: «چنین سوگواریهایی هم در مراسم‏ عاشورا و هم در عزای اشخاص متوفا برپا می‏شد. اساس حالت عاشقان‏ حسین را اندوه آمیخته با ندامت تشکیل می‏داد، افزون بر آن اعمالی مثل آشفتن‏ مو، کوبیدن با مشت بر سینه و پیشانی هم انجام می‏شد که چنین مراسم خونباری به تدریج‏ وارد مراسم سوگواری شیعیان شد.
به علاوۀ زخمهایی که در بالا ذکر آن رفت و با قمه و شمشیر بر پیشانی می‏زدند،گزارشهایی از داغ کردن و سوختن قسمتهای‏ مختلفی از بدن توسط کاکاش (Kakash) و زنجیر زنی توسط کوتو (Kotov) و غیره در اوایل قرن هفدهم داده شده است.»[۹]
انگلبرت کمپفر، پزشک آلمانى که از سال ۱۶۸۳ تا ۱۶۸۵ م در ایران اقامت داشت در کتاب خود در بخش “درویشى در ایران” به حیدرى ها و نعمتى ها اشاره کرده و مى نویسد: «حیدرى ها عمامه اى دارند پنج ترک که از پارچه اى کهنه ساخته شده است، پشت خود را با پوست گوشفند دباغى نشده مى پوشانند و در دستى چوبدست و در دست دیگر بوقى دارند، اینها دشمن صلبى و باطنى با نعمت اللهى ها دارند، نعمت اللهى ها لباسشان کمتر عجیب و غریب است، هرکس در ایران به طرفدارى یکى از دو فرقه قیام میکند بطورى که سکنه تمام شهرهاى ایران به دو گروه مختلف یعنى به طرفداران حیدرى ها و نعمتى ها تقسیم شده است.
در نتیجه هر سال بین جوانان و مردم عادى از هر دو فرقه مسابقات انجام میگیرد.پس از شرط بندى هائى که درباره نتیجه مسابقات انجام میگیرد، سرانجام کار به مشت زنى، چاقو کشیدن و سنگ پرتاب کردن مى انجامد و شوخى تبدیل به جدى میشود تا بجائى که فقط دخالت مسلحانه داروغه شهر ممکن است بتواند مانع از خونریزى و نزاع گردد.
سخت ترین برخوردها در روز قتل امام حسین در ماه محرم است. مردم که یادآورى سرگذشت فاجعه آمیز آل على خونشان به جوش آمده به جان هم مى افتند و متقابلا با قمه از سر یکدیگر خون جارى میکنند»[۱۰]
حجه الاسلام سید حسین معتمدی کاشانی می نویسد: «در طول قرون گذشته تا زمان منع حکومت فعلی، قمه زدن در شوشتر رایج بوده و قمه زنها از مقام براء بن مالک به امامزاده عبدالله میرفتند، و حسب نقل معتمدین و مطلعین شهر تا آنجایی که اطلاع است قمه زدن شوشتر سابقه چهارصدساله دارد و از زمان صفویه تا به الان رایج بوده است»[۱۷]
 
در پایان :
دکتر علی شریعتی” که شاید اولین نفر از جامعۀ شیعه باشد که دستکاری و تحریف صفویه را در مذهب شیعه برملا ساخت ؛ در همین باره می نویسد: «شیعه ای احساسی و رقیق القلب …. خشم و کین و عشق جانش را مشتعل می سازد، قیام می کند، دست از جان می شوید، دست به شمشیر میبرد و به خشم میزند، اما بر فرق خودش! ای والله صفویه ! روحانیون صفویه! چگونه روحانیت صفویه توانست چنین تشیعی درست کند که همه چیزش درست به شیعه می ماند، اما هیچ شباهتی به شیعه ندارد» [۱۸]

منابع :

[۱] -در مورد دیگر جنبه های بدعی می توانید به کتاب ارزشمند ” تشیع علوی و تشیع صفوی” دکتر علی شریعتی رجوع کنید، همچنین مقالۀ محققانۀ «”علی رضا ذکاوتی قراگزلو” با عنوان ” تأثیر تصوف بر شعائر عزاداری “، مجلۀ کتاب ماه و هنر، شمارۀ ۳۹ »
[۲] -انحطاط و سقوط امپراطوری رم، ج۲، ص: ۸۲۴ ؛ ادوارد گیبون ؛ مترجم: فرنگیس نمازی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی _ تهران،۱۳۸۱ش
[۳] – جاذبه و دافعۀ علی، ص:۱۶۵، مرتضی مطهری ؛ انتشارات صدرا ؛ ۱۳۶۸، ط ۹
[۴] -مصاحبه با محمد هادی یوسفی غروی “آسیب شناسی عزاداری سالار شهیدان (ع)” موجود در سایت شخصی ایشان.
[۵] – شهید کربلا، ج: ۲ ص : ۱۷۲، سید تقی طباطبایی قمی ؛ نشر حسینیه عماد زاده _ اصفهان
[۶] -به نقل از، مصاحبۀ محمد هادی یوسفی غروی
[۷] – آیینها و اقتدار تشیع، تحکیم تشیع صفوی، مذهب پرطرفدار و مردمی، مجلۀ فرهنگ و هنر _ تئاتر ۱۳۷۹ شمارۀ ۲۴ – ۲۵، ص :۴۰ ؛ ژان کالمار، مترجم : ید الله آقا عباسی
[۸] – ژان کالمار، منبع پیشین
[۹] – منبع پیشین
[۱۰] – در دربار شاهنشاه ایران (سفرنامۀ کمپفر) ص:۱۵۴، انگلبرت کمپفر، ترجمه کیکاوس جهاندارى ؛ دانشکده ادبیات و علوم انسانی _دانشگاه اصفهان
[۱۱] – سفرنامۀ کمپفر، ص: ۱۸۰ ( اولین برگردان کتاب به فارسی)، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۰ش
[۱۲] – سفرنامه فدت آفاناس یویچ کاتف ص: ۸۱؛ ترجمه محمدصادق همایونفرد؛ ویرایش عبدالعلی سیاوشی _ کتابخانآ ملی ایران _ تهران
[۱۳] – سفرنامه برادران شرلى، ص: ۷۷، به کوشش علی دهباشی، ترجمۀ آوانس، نشر نگاه، ۱۳۸۷ش
[۱۴] -ر.ک: «تعزیه، نیایش و نمایش در ایران، ص : ۱۵۳،پیتر چکلووسکی، مترجم:داود حاتمی ؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالی، علمی و فرهنگی، ط۱،۱۳۶۷ش» و « ایرانیان و عزاداری عاشورا، ص ۶۱، اصغر فروغی ابری(
[۱۵] -وی در ابتدای سخنش در مورد مراسم عاشورا می نویسد: « ظهر آن روز خان به سفرا گفت که امشب (بیست و چهارم ماه مه) ایرانى‌ها طى مراسمى، عاشورا را به پایان مى‌برند و چنانچه آقایان سفرا مایل به دیدن باشند او از آن‌ها دعوت مى‌کند تا در این مراسم شرکت کنند.» سفرنامۀ اولئاریوس، ص ۱۱۱
[۱۶] -سفرنامه آدام الئاریوس: بخش ایران، ص: ۱۱۸، مترجم: احمد بهپور، سازمان انتشاراتی و برهنگی ابتکار _ تهران،۱۳۶۳ ش
[۱۷] – عزاداری سنتی شیعیان،ج۱،ص: ۴۴۵، سید حسین معتمدی کاشانی، عصر ظهور، قلم مکنون _ تهران
[۱۸] – تشیع علوی و تشیع صفوی، ص: ۱۴۴، علی شریعتی ؛ نشر حسینیه ارشاد

نوشته قمه زدن, سوغات شوم صفويه اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/07/01/ghmh-zny-2/feed/ 4 853