Warning: The magic method Gallery_Video::__wakeup() must have public visibility in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php on line 72 Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/telegram-for-wp/inc/Notifcaster.class.php on line 318 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php:72) in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-includes/feed-rss2.php on line 8 قرآن و ابهام بایگانی - http://www.eslam.nu/tag/قرآن-و-ابهام/ Thu, 01 Sep 2016 09:47:25 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=5.8.9 https://www.eslam.nu/wp-content/uploads/2016/06/image-3-1-144x144.jpeg قرآن و ابهام بایگانی - http://www.eslam.nu/tag/قرآن-و-ابهام/ 32 32 114402832  مثالهاى عجيب و كودكانه قرآن  https://www.eslam.nu/2016/08/30/mesalhay-ajib-quran/ https://www.eslam.nu/2016/08/30/mesalhay-ajib-quran/#comments Tue, 30 Aug 2016 09:45:05 +0000 http://www.eslam.nu/?p=2335   قرآن در بعضی موارد برای بيان مقصود خود، از روش «مثل زدن» كمك گرفته است. اما بسيارى از مثل‌هاى قرآنى نامفهوم و لذا غيرقابل استفاده‌اند و در بسيارى از آنها قياس مع‌الفارق صورت گرفته و معلوم نيست كه چه نتيجه‌اى از آنها ميتوان گرفت. پيش از پرداختن به نمونه‌هايى از مثل‌هاى قرآنى، دو نكته […]

نوشته  مثالهاى عجيب و كودكانه قرآن  اولین بار در پدیدار شد.

]]>

 

قرآن در بعضی موارد برای بيان مقصود خود، از روش «مثل زدن» كمك گرفته است. اما بسيارى از مثل‌هاى قرآنى نامفهوم و لذا غيرقابل استفاده‌اند و در بسيارى از آنها قياس مع‌الفارق صورت گرفته و معلوم نيست كه چه نتيجه‌اى از آنها ميتوان گرفت. پيش از پرداختن به نمونه‌هايى از مثل‌هاى قرآنى، دو نكته را يادآور ميشويم:

الف) آيه ۵۸ سورة روم ميگويد: «و به راستى در اين قرآن براى مردم هر گونه مثل زده‌ايم…» و آية ۵۴ سورة كهف و آيه ۲۷ سوره زمر نيز همين مضمون را تكرار مى كنند. اما دقيقاً معلوم نيست كه منظور اين آيات چيست. آيا واقعاً در قرآن «هرگونه» مثلى آمده است؟
ب) آية ۲۶ سورة بقره ميگويد: «خدا پروا ندارد كه به پشه و فراتر از آن مثل زند، آنگاه مؤمنان مى دانند كه آن [مثل] راست و درست [و] از سوى پروردگارشان است، ولى كافران مى گويند: خداوند از اين مثل چه مى خواهد؟…» باز هم معناى دقيق صدر آيه معلوم نيست، اما يك چيز روشن است و آن اينكه در اين آيه افرادى كه نقادانه و نكته‌ سنجانه به مثل‌هاى قرآنى نگاه مى كنند و بطور طبيعى اين سؤال برايشان پيش مى آيد كه: معناى اين مثل‌ها چيست، كافر قلمداد شده‌اند! لكن در دنياى امروز، كسى از اين تهديدها نمى ترسد. اكنون بپردازيم به نمونه‌هايى از اين مثل‌ها:
۱) آيه ۳۵ سوره نور، مى خواهد «نور بودن خدا» را بصورتى روشن‌تر معنى كند:
خداوند نور آسمان‌ها و زمين است. مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشه‌اى است. آن شيشه گويى ستاره‌اى درخشان است كه از درخت مبارك زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى شود. نزديك است كه روغنش (هر چند بدان آتشى نرسيده باشد) روشنى بخشد. روشنى بر روي روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى كند…
براستي آيا خواندن اين آيه مى تواند ما را به تصور دقيق‌تر و عميق‌ترى از مفهوم «نور خدا» برساند؟؟
۲) آيه ۷۵ سوره نحل دو نفر را با هم مقايسه كرده است:
خدا مثلي مى زند: برده‌اى است مملوك [زرخريد] كه هيچ كارى از او برنمى آيد. آيا او با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده‌ايم، و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى كند، يكسان است؟ سپاس خداى راست. [نه] بلكه بيشترشان نمى دانند.
بدون شك پاسخ سؤالى كه در آيه مطرح شده، منفى است. اما نتيجة اين قياس مع‌الفارق چيست و از آن چه درسى مى توان گرفت؟ جمله آخر آيه نيز كمى مبهم به نظر مى رسد. ضمير «هُم = آنها» به چه كسانى برمى گردد و «چه چيزي» است كه «بيشتر آنها» نمى دانند؟
۳) در آيه ۷۶ سوره نحل نيز برده‌اى لال و دست و پا چلفتى، با فرد هدايت شده‌اى كه فرمان به عدالت مى دهد، مقايسه شده است: و خدا مثلى [ديگر] مى زند: دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمى آيد و او سربار صاحبش مى باشد. هر جا كه او را مى فرستد، خيرى به همراه نمى آورد. آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مى دهد و خود بر راه راست است، يكسان است؟
پاسخ البته منفى است، اما هدف خداوند از اين قياس مع‌الفارق چيست؟ يكسان نبودن برده‌اى لال و دست و پا چلفتى با فردى عادل و هدايت شده، كدام نكتة اخلاقى، اجتماعى و… را مى رساند؟
۴) آيه ۲۸ سوره روم مى گويد:
[خداوند] براى شما مثلى از خودتان مى زند، آيا از غلامان و كنيزانتان شريكى در آنچه روزيتان داده‌ايم، داريد كه در آن برابر باشيد و از آنان همانگونه كه از خودتان بيمناكيد، بيمناك باشيد؟ بدينسان آيات [خود] را براي خردورزان روشن بيان مى كنيم. اگر اين، «بيان روشن آيات» باشد، واى از بيان ناروشن آيات!
۵) آيه ۲۹ سوره زمر مى گويد: خداوند مثلى مى زند از مردى [يا: برده‌اى] كه چند شريك درباره او ستيزه‌جو و ناسازگارند و مردى [يا: برده‌اى] كه [بى مدعى] ويژة يك مرد است. آيا اين دو برابر و همانند هستند؟ سپاس خدايى راست، ولى بيشتر آنها نمى دانند.
باز هم معلوم نيست كه اين مقايسه چه درسى به ما مى دهد و «هُم = آنها» چه كسانى هستند و چه چيزى را نمى دانند؟
۶) آيه ۱۷۱ سوره بقره گويى مى خواهد ماهيت واقعى کفار را به ما بشناساند:
مثل آنان که کفر ورزيدند مثل آن کس است که بانگ زند بر حيوانى که نمى شنود جز فراخواندن و بانگ زدنى را، کرند، گنگند و کورند که نمى انديشند. هر چه مى انديشم، چيزى از اين تشبيه بى معنى نمى فهمم. عده‌اى از مترجمان قرآن براي اينکه کمى از ابهام آيه بکاهند، آن را چنين ترجمه کرده‌اند:
ومثل [دعوت کننده] کافران همچون مثل کسى است که حيوانى را که جز صدا و ندايى [مبهم، چيزي] نمى شنود، بانگ مى زند، [آرى] کرند، لالند، کورند، و درنمى يابند.
مطابق اين معنا، کافران حيواناتى کر و کور و لالند که دعوت آنها به حقيقت (بخوانيد اسلام) هيچ فايده‌اى ندارد!؟ بگذريم، اين مدعا که کافران کر و لال و کورند، بارها در قرآن تکرار شده است. کر و کور بودن کافران، هرچند با واقعيت ناسازگار است، اما در فضاى تفکر قرآنى مى تواند معقول باشد. فقط مانده‌ام سخت عجب که لال بودن آنها را چگونه بايد معنى کرد؟
ايا بازهم بايد گفت كه قران كلام خداست ؟؟؟؟

نوشته  مثالهاى عجيب و كودكانه قرآن  اولین بار در پدیدار شد.

]]>
https://www.eslam.nu/2016/08/30/mesalhay-ajib-quran/feed/ 11 2335