عدالت على, علم غيبش و دروغ روحانیون شیعه

Print Friendly, PDF & Email

همانطور که همه میدانیم یکی از اعتقادات شیعیان در مورد ائمه شان نسبت دادن علم الهی یا همان علم غیب میباشد. بنابر این اعتقاد شیعیان معتقدند که علی و ۱۱ تن از فرزندانش که به عنوان امام از آنها نام میبرند دارای علم غیب هستند و از چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتد و یا در نبود آنها اتفاق افتاده خبر دارند. ادعای این مساله در معتبرترین کتاب شیعیان به نام اصول کافی جلد ۱ آمده است که به آن به طور مختصر اشاره میکنم.

در اصول کافی جلد ۱، صفحه ۲۵۶ به بعد در قسمتی که به نام کتاب الحجة نامگذاری شده است در مورد اثبات علم غیب ائمه, چهار باب پشت سر هم آمده به این ترتیب:
۱) باب نادر که در آن ذکری از علم غیب است (باب نادرٌ فیه ذکر الغیب)
۲) ائمه هرگاه چیزی را بخواهند بدانند, میدانند (باب أنّ الائمة ع إذا شاؤوا أن يعلموا علّموا)
۳) ائمه باختیار خود میمیرند و زمانش را میدانند (باب إنّ الائمة يعلمون متي يموتون،و انّهم لا يموتون إلّا باختيار منهم)
۴) ائمه آنچه واقع شده و میشود میدانند و چیزی از ایشان نهان نیست (أنّ الائمة ع يعلمون علم ما كان وما يكون وأنّه لا يخفي عليهم الشّيء صلوات الله عليهم)

در این بابها نیز روایات مختلفی توسط صاحب کتاب که یکی از بزرگترین علمای شیعه به نام ثقه الاسلام کلینی میباشد آورده شده است. این اعتقاد به علم غیب در تمامی کتب شیعه منعکس شده است و روایات زیادی در این مورد نیز وجود دارد.
اما در همان کتاب کافی جلد ۷ روایتی آمده که کاملا ناقض این ادعا میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
روایت اول:
متن عربی روایت: روایت ۹۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَرِ

ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…

روایت دوم:
متن عربی: محمد بن الحسن، عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن البرقي، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه (عليه السلام) أن رجلين شهدا على رجل عند علي (عليه السلام) أنه سرق، فقطع يده، ثم جاءا برجل آخر فقالا: أخطأنا هو هذا، فلم يقبل شهادتهما وغرمّهما دية الأول.

ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.

نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟؟ مگر نمیگویند ایشان از اخبار غیبی خبر داشته و علم الهی دارد ؟
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟؟
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟؟
این همه داستان از قضاوت های علی شنیده ایم و هر روز از منابر و مسجد قضاوت عادلانه علی را فریاد میزنند, آیا اینگونه قضاوت هم عادلانه بوده ؟؟
با خواندن این روایات و مقایسه با دروغ های روحانیون شیعه میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تمام ادعای اسلامگرایان شیعه در مورد علم غیب و علم الهی ائمه شیعه دروغ و خرافاتی بیش نیست.
منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠

پانویس: برای دیدن صحت این روایات به این لینک سربزنید از سایتهای حوزه علمیه است که این روایات را نیز نقل کرده است. پس از باز کردن لینک به این قسمت((۱۹) حكم من شهدا على سارق و تبين خطأهما) توجه فرمایید.

37 thoughts on “عدالت على, علم غيبش و دروغ روحانیون شیعه

  1. دوست عزیز

    از این یاوه گوییها در گرایش آبکی شیعه بسیار به وفور یافت میشود.

    مگر قضیه امام جعفر (صادق!!!) را نشنیده اید که گفته بود اسامی تمامی امامان را خدا به محمد و به تمامی امامان گفته…….. و وقتی جانشینش (پسر اولش) اسماعیل زودتر از وی وفات یافت !!! نزد خیلی از بزرگان و هوادارانش کم آورد و برای توجیه آن گفت : خدا از انتخاب وی پشیمان شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    می بینید!!!!!!!!!!!! اینان حتی به خدا هم جسارت میکنند!!!!!!!!!!!

    یا مگر نشنیده اید که گفته اند خدا آدم را آفرید و سپس نور محمد را در کالبد آن وارد کرد و آدم زنده شد!!!!!!!!!!! یا خدا توبه آدم را نپذیرفت تا اینکه وی از پنج تن آل عبا مدد خواست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یا اگر به امامان و فرزندانشون متوسل شوید ، دعایت زودتر از اجابت به خدا مستجاب میشود!!!!!!!!!!!!!!!!!

    این یاوه گوییها جز آن است که به خدا نیز جسارت میکنند و آل محمد را حتی از خدا برتر میدانند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    دیگر حنای این جماعت نزد مردم آگاه رنگی ندارد………آن دسته نیز که نمی پذیرند ، قول میدهم حتی اگر علی نیز زنده شود و به آنها بگوید در اشتباه هستید نیز وی را منکر میشوند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    بهتر است به جای پرداختن و مطالعه دور وبر این موضوعات………. کمی در خصوص دلایل این اعتقادات و اینکه چه دلیلی موجب ظهور این نگرش ها و این پیوندها شد و بخصوص تاثیر مخرب این گرایش بر پیشرفت جامعه …………………. بپردازید.

    اگر در یک کشور بیگانه ، مقبره ای برای یک ایرانی درست کنند و مردم آن سرزمین وی را پرستش کنند ، قطعا هر ایرانی بخود خواهد بالید………. ولی همیشه برای من سئوال بود که چرا ما که با اعراب چنین میکنیم ، موجب فخر اعراب نشده …بلکه ما را گمراه نیز میخوانند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعا جای تامل و بحث دارد.

    1. فارغ ازبحث اینکه دشمنی کردن با خانواده پیامبرص واهل بیت ع یک عادت و رویه همیشگی برخی مردم است .و مصداق روایاتی هست که این دشمنی را در خون وژن این مردم میداند.و دلیل آن را باید در گناه مادران آنها جستجو کرد

      1. خوب این هم ادب و شخصیت خانوادگی شما شیعه زادگان هست که به جای اینکه پاسخ شخصی که نقد میکند را بدهید به وی توهین میکنید.
        البته طبق ادعای شما باید گفت که اولین حرام زاده گان در میان بزرگان اسلام باید از خود محمد و علی و خلفای سه گانه نام برد زیرا هیچکدام از پدر و مادر این آقایان نه مسلمان بودند و نه در هنگام ازدواج خطبه عقد خوانده اند.
        شمایی که عاجز پاسخگویی به ساده ترین سوال در مورد ائمه نیستید باید به عقل و شعور خودتان شک کنید.
        متن بالا برگرفته از معتبرترین کتاب خود شیعیان است و حرفی نیست که من زده باشم. پس باید بتوانید برای این ادعا پاسخی داشته باشید. یا اینکه با چشم بسته رهرو مذهبی شده اید که درباره آن کوچکترین اطلاعی ندارید.

      2. درود بر شما دکتر م که جواب خوبی به عباس علی فاطمی دادید..معذرت میخواهم.اما باید در مورد گناه مادر ایشان جستجو کرد نه کسی دیگر.

    2. با سلام و وقت به رضا
      اتفاقا مطالبی که جناب دکتر روشنگر می فرمایند بسیار به جا و به مورد است،

    3. با سلام و وقت به خیر به دکتر روشنگر
      مطالب سودمند و قابل اندیشیدنی.را بیان فرمودید
      لطفاً در مورد(( الا )) هم اگه ممکنه راهنمایی فرمایید
      پیشاپیش سپاسگزارم

      1. جناب احمدی عزیز

        به اعتقاد من کلمه ‘الا’ در آیه یا در تدوین و اعراب گذاری قرآن اضافه شده و یا با کلمه ای دیگر جا به جا شده, زیرا وجود این کلمه در این آیه نه معنایی دارد و نه به باقی کلمات این آیه میخورد.
        این خود بزرگترین دلیل بر تحریف قرآن میباشد. و بزرگترین دلیل که این کتاب از سوی خدا نیست.
        ولی کماکان در ترجمه آیه هیچ تغیری انجام نمیشود.

  2. نتیجه گیری:
    مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟؟ مگر نمیگویند ایشان از اخبار غیبی خبر داشته و علم الهی دارد ؟
    در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟؟
    اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟؟

    اولا جواب را خودتان در متن نوشته داده اید:
    ۲) ائمه هرگاه چیزی را بخواهند بدانند, میدانند (باب أنّ الائمة ع إذا شاؤوا أن يعلموا علّموا)

    ثانیا در باب قضاوت یکی از مستندات حکم قاضی شهادت دو عادل است و در این مورد حضرت طبق قاعده حکم کرده اند.

    1. جناب سمیر

      دفاع نکردن از شخصی یا ادعایی خیلی بهتر از دفاع بد کردن است.
      شما میفرمایید طبق ادعای کتاب کافی ائمه شما هر زمان که بخواهند چیزی بدانند, میدانند.
      در اینجا عقل و منطق میگوید که این امام شما باید میدانست که آن شخص گناهکار نیست و نباید دستش قطع شود.
      فرموده اید برای قضاوت نیاز به شهادت دو شاهد عادل است. خوب در این روایت دیدیم که این دو شاهد عادل نبودند و امامی که علم غیب داشت نیز نتوانست عادل بودن آن دو شخص را تشخیص بدهد….
      امام علی که نه میتواند با استفاده از علم غیبش:
      ۱- بیگناهی یک شخص برای انجام قصاص
      ۲- شرط عادل بودن شواهد
      را ببیند به چه دردی میخورد ؟؟؟

      آیا بهتر نیست از این ادعای بی اساس و خرافی دست بردارید …..؟؟

      1. این شما نیستید که تعیین می کنید چه زمانی امام باید از علمش استفاده کند و چه زمانی نکند امام خود این موضوع را بهتر می داند.

        بهترین دلیل بر اثبات چیزی وقوع آن است و علم غیب پیامبر و امامان علیهم السلام به طور مکرر واقع شده است مثل نحوه شهادت امام حسین علیه السلام و یا چگونگی شهادت میثم تمار توسط حضرت علی علیه السلام:
        http://wikifeqh.ir/%D9%85%DB%8C%D8%AB%D9%85_%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C_%DA%A9%D9%88%D9%81%DB%8C#%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%B9%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D8%B2%20%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C%20%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%20%D8%AE%D9%88%D8%AF%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C

      2. جناب سمیر
        شما تاکنون به جز استناد به سایتها و مطالب بی اعتبار چیزی برای ارائه کردن نداشته اید….
        شما قبل از اینکه این ادعا را بکنید بفرمایید در کجای قرآن نوشته شده که علی یا فرزندان علی دارای علم غیب هستند ؟؟؟
        چرا تمامی این مذهب شما بر روی روایات پایه گذاری شده ؟؟ آن هم روایاتی که یا جعلی هستند یا در تناقض با قرآن …
        هر زمان در مورد مطلبی به شما پاسخ مستند داده میشود به جای قبل یا رد آن یک مطلب جدید را عنوان میکنید و این نشان از نداشتن استدلال کافی برای ادامه مطلب میباشد….

      3. فقط شما معتبری !!!!!!!!!!!!!!!!
        در کجای قرآن نوشته شده که علی یا فرزندان علی دارای علم غیب هستند ؟؟؟

        همانجا که نوشته نماز صبح دو رکعته
        بسیاری از آموزه های اسلام از طریق روایات به ما رسیده است و روایات یکی از منابع استنباط احکام و معارف هستند.
        یعنی روی این نوع اصول هم باید با شما بحث کنیم؟؟؟؟؟
        کجای نظر قبلی مطلب جدیدی عنوان کردم؟؟
        به جز جواب به ادعای بی پایه و اساس شما چیز دیگری بیان کردم؟؟؟

        من که قبلا کاملا دوتا دستم رو بالا بردم و تسلیم شدم منتها به یک شرط:
        و آن اینکه شما برای معنا بخشی به زندگی راهی به جز عبودیت نشان دهید
        اگر توانایی این کار را داشته باشید من تمام عقاید خود را دور ریخته و قدم در راهی که شما نشانم دهید خواهم گذاشت
        منتظرم

      4. جناب سمیر

        شما شیعه ها برای پاسخ به اینکه در کجای قرآن نوشته که امامت علی و اولادش بعد از محمد هست, میفرمایید که در جایی از قرآن هم ننوشته که نماز ها چگونه و چند رکعت هست ….
        در مورد علم غیب هم اینجا همین پاسخ رو دادید…

        برای اینکه هم به شما و هم به باقی دوستان اثبات بشود که شما و مذهب شیعه یک ایده دروغ و بی اساس است که توسط یهودیان به خورد شما داده شده بگویم که :
        اولا در مورد نماز بیش از ۹۰ بار این کلمه و مشتقاتش به کار رفته و در مورد آن صحبت شده .. محمد ۲۳ سال در میان مردم بود بعد از ادعای پیامبری و چگونگی نماز را به آنها نشان میداد و یادآور میشد کما اینکه هنوز هم طریقه وضو گرفتن و نماز خواندن در میان مسلمانان یک شکل نیست و این بسیار مضحک است.

        دوما در بیش از ۴-۵ آیه قرآن تاکید شده که هیچ کسی به جز خدا علم غیب ندارد و نیمتوند داشته باشد.
        ۱- وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (۵۹) (الأنعام)
        ۲- وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۲۳) (هود)
        ۳- اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ (۸) عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ (۹) (رعد)
        ۴- وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۷۷) (النحل)
        ۵- إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (۳۴) (لقمان)

        خوب تا اینجا در این آیات ادعا شده که علم غیب فقط نزد الله است. ولی ببینیم که خود محمد ادعای داشتن علم غیب کرده یا خیر ؟؟
        در آیات زیر خود محمد میگوید که علم غیب نمیداند و این علم فقط مخصوص خداست …
        ۱- وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا يَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ – الأنعام ۵۹
        ۲- قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ – النمل ۶۵
        ۳- عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا – الجن ۲۶
        ۴- قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلا نَذِيرٌ مُبِينٌ – الأحقاف ۹
        ۵- قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ [الأعراف: ۱۸۸]
        پس تا اینجا اثبات شد که کسی به جز خدا علم غیب نمیداند و اینکه خود محمد هم اعتراف کرده که دارای علم غیب نیست. حالا چگونه است که کسی که ادعا کرده از سوی خدا پیامبر است و به وی وحی میشود به این روشنی میگوید من دارای علم غیب نیستم ولی آخوندهای شیعه میگویند علی و نوادگانش کی هیچ ارتباطی با وحی و همان خدای موهوم نداشته اند, دارای علم غیب هستند ؟؟؟؟؟ داشتن کمی منطق و کمی تفکر لازمه انسان بودن است.

        جناب سمیر برای یکبار هم که شده دست از فریب دادن خودتون و دیگران بردارد و با شرافت قبول کنید که اسیر چنگ خرافاتی هستید که یک مشت آخوند برای شما دیکته کرده اند.

    2. سلام جناب سمیر

      شما ای اگر پاسخی نمی دادید خیلی سنگین تر بود چون با این پاسختون خودتون زیر سوال بردید.

      اما استناد کردید به بابی از کتاب کافی به نام باب

      أن الأئمة عليهم‌السلام إذا شاءوا أن يعلموا علموا

      در این باب سه روایت را جناب کلینی اورده و جالبه هر ۳ روایت را علامه مجلسی تضعیف کرده و علامه مظفر هم ایضا ۳ روایت را تضعیف کرده و علامه بهبودی هم ایضا هیچ کدام را صحیح ندانسته است.

      الحديث الأول : ضعيف.
      الحديث الثاني : مجهول.
      نام کتاب : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامه المجلسی جلد : ۳ صفحه : ۱۱۸
      الحديث الثالث : مجهول أيضا
      نام کتاب : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامه المجلسی جلد : ۳ صفحه : ۱۱۹

      خب سمیر خان قبل جوابگویی به هر چیزی خب تحقیق کن تا اینطوری صاعقه بهت نخورده.
      بدرود

      1. سلام
        مضمون این روایات مطابق با نص قرآن است لذا ضعف سند لطمه ای به دلالت آن نمی زند:

        قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «۱۸۸».

        توضیح در سایت حوزه:

        http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4892/7139/86998/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-(%D8%B5)

      2. جناب سمیر درست است که گفته اند”روایاتی را که با قرآن درمخالفت است به دیواربکوبید” ولی کسی نگفته “هر قصه ای را که با قرآن مطابقت دارد بدون تحقیق باور کنید”درضمن من هم ادعا میکنم که عمر ویا حتی خودمن علم غیب داریم وتمام اشتباهاتی که مرتکب شده ایم به این دلیل بوده که درآن زمان نمیخواستیم از علم غیب استفاده کنیم

      3. عزیزم سایتها رفرنس نیستن اگر پاسخی منطقی داری بده.
        ادعا کردی در احادیث علم غیب هست پاسخ کوبنده دادیم.
        حالا ادعای قران داری فقط یک ایه بیار بر تایید علم غیب ائمه که شماره ایه رو بذار و. خود ایه رو هم بیار همه ببینن

  3. جناب دکتر .م روشنگر . من اولین نفر در مورد این مطلب نظر گذاشتم به هیچ کس هم بی احترامی نکردم . برای چی نظر من رو نذاشتی خدا لعنت کنه اینقدر دغلکاری (اینجا معلوم میشه به دنبال حقیقت نیستی و فقط حرف خودت رو تو گوش همه فرو کنی) سایت یک طرف هست .
    میدونم که بازم نظرم رو نمیذاری

    1. دوست بزرگوار
      من هیچ کامنتی را حذف نکرده و نخواهم کرد مگر اینکه کسی توهین رکیک کرده باشد.
      شما که ادعا میکنید به کسی اهانت نمیکنید چرا بدون قضاوت این همه اتهام و توهین وارد کرده اید ؟؟

      آیا در میان شما مذهبی ها کسی پیدا میشود که بدون اهانت و اتهام زدن به مخاطبش با وی گفتگو کند.

  4. جناب دکتر دین که ندارید (هر چند که به نظر می رسد یک سنی متعصب هستید که در قالب شخصیت کافر قصد تخریب تشیع را دارید)
    اما سعی کنید آزاده باشید
    چرا ادامه آیه ۲۶ سوره جن را نقل نکردید؟؟؟؟؟؟؟
    “عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول فانّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً؛(۲) دانای غیب خدا است. پس هیچ کس را از غیب خویش مطلع نخواهد کرد مگر فرد برگزیده را مانند پیامبر در جلو رو و پشت سرش نگهبان‏ها می آورد”.

    در ضمن همین آیه دلالت دارد که غیر از پیامبر هم می تواند علم غیب داشته باشد یعنی رسول تنها یکی از کسانی است که ممکن است خداوند علم غیب خود را بر او ظاهر کند و این نفی نمی کند که خداوند علم غیبش را بر دیگران نیز ممکن است ظاهر کند.

    جناب سمیر برای یکبار هم که شده دست از فریب دادن خودتون و دیگران بردارد و با شرافت قبول کنید که اسیر چنگ خرافاتی هستید که یک مشت آخوند برای شما دیکته کرده اند.

    من که به جای یکبار چندین بار گفته ام توصیه شما را قبول می کنم منتها به یک شرط کوچک
    و آن اینکه شما برای معنا بخشی به زندگی راهی به جز عبودیت نشان دهید
    اگر توانایی این کار را داشته باشید من تمام عقاید خود را دور ریخته و قدم در راهی که شما نشانم دهید خواهم گذاشت

    1. جناب سمیر دوست نوجوان

      متاسفانه باید خدمتتان بگویم که آنقدر به مسائل دین و مذهبتان ناآگاه و کم دانش هستید که با پیروی کورکورانه از یاوه سراییهای یک مشت آخوند, حتی قادر به دیدن حقایق نیز نیستید.
      شما ما را متهم به طرفداری از اهل سنت میکنید در صورتی که اکثر مطالب این سایت یا در نقد قرآن هست و یا رفتار خود محمد.
      شما آنقدر ناآگاه هستید که نمیدانید شخصی که اهل سنت باشد به هیچ عنوان نه از قرآن و نه از پیامبر اسلام انتقادی نمیکند. ولی شما شیعیان با مذهب من درآوردی که ساخته اید کلا در توهم به سر میبرید و تنها خود را مسلمان میدانید در صورتی که مذهب شیعه به تنها دینی که شباهت ندارد همان اسلام است.

      دوست نوجوان, سمیر جان: وقتی که در مورد مطلبی علم کافی ندارید, بهترین راه آن تحقیق درست است و نه مراجعه به سایت های آخوند ها ….
      آیات ۲۶ تا ۲۸ سوره جن را خدمت شما مینویسم و خیلی ساده ترجمه میکنم که ببینید این ترجمه ای که شما نوشتید چقدر با ترجمه واقعی این آیات تفاوت دارد.

      عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا (۲۶) إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (۲۷) لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا (۲۸)
      ترجمه: عالم غیب فقط مخصوص خداست – اگر کسانی که مورد رضایت رسول(جبرئیل) قرار بگیرند, ایشان برای آنها در نزدیکش و پشتش مراقبینی قرار میدهد – برای اینکه بداند پیام خداوند را به خوبی میرسانند و به آنها احاطه داشته باشد و همه چیز را محاسبه کند.
      در اینجا در مورد این آیات توضیحات کاملی میدهم لطفا با دقت بخوانید و از هر شخصی که در نزدیکتان است و به زبان اعرابی تسلط دارد نیز کمک بگیرید….
      در تمامی قرآن وقتی کلمه رسول آمده به عنوان شخص خاص, تمامی مترجمین و مفسرین آنرا به جبرئیل(فرستاده مخصوص خدا و حامل وحی) ترجمه کرده اند.
      اما برای اینکه بدانیم این رسول همان جبرئیل است یا نه باقی آیات را هم نگاه میکنیم. بعد از کلمه رسول, جمله جدید اینطور گفته شده: ‘فانه یسلک ما بین … که ‘فانه ضمیر سوم شخص مفرد است برای رسول, یعنی رسول برای او(پیامبر) مراقبینی قرار میدهد.
      حال آیه بعدی را میبینیم که گفته *لیعلم* – لیعلم صیغه سوم شخص مفرد است و اشاره دارد به همان رسول(جبرئیل) و ترجمه اش میشود: که بداند´, چه چیزی را بداند؟؟ اینجا دلیل قرار دادن آن مراقبین را توضیح میدهد. زیرا در آیه ۲۷ گفته بود که در اطراف آنها مراقبینی را قرار میدهد و در آیه ۲۸ دلیل قرار دادن این مراقبین را توضیح میدهد.

      ادامه آیه میگوید *ان قد ابلغو رسالت ربهم* – که ترجمه اش میشود که بداند پیام پروردگارشان را (به مردم) میرسانند … اینجا از صیغه سوم شخص جمع استفاده شده *ربهم* پروردگارشان و اشاره به پیامبران دارد. خوب دلیل قرار دادن مراقبین این است که رسول(جبرئیل) بداند که آنها پیام پروردگارشان را به خوبی به گوش مردم میرسانند.
      و در ادامه نیز میگوید: *وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ*
      ترجمه: و مسلط باشد بر آنچه همراهشان است(انجام میدهند). در اینجا نیز أَحَاطَ* صیغه سوم شخص مفرد است و برای اشاره به همان کلمه رسول(جبرئیل) آمده و *لدیهم* صیغه سوم شخص جمع است و اشاره به پیامبران.
      پس دلیل قرار دادن مراقبین در اطراف پیامبران از سوی جبرئیل این است که بداند چگونه و به خوبی پیام خدا را به مردم میرسانند و هم اینکه به آنها تسلط کامل داشته باشد.. و در هیچ کجای این آیات حرفی از داشتن علم غیب و یا تسلط به علم غیب گنجانده نشده و حرفی به میان نیامده است.

      پس نتیجه میگیریم آن کلمه رسول که به صورت مفرد آمده بود و ضمیر *فانه* نیز که به صورت مفرد آمده بود با *ابلغوا* و *ربهم* و *لدیهم* که به صورت جمع آمده است تفاوت دارد و ارتباطی با آن ترجمه ای که شما نوشتید ندارد.
      حالا با این ترجمه که تقریبا کلمه به کلمه برای شما آنرا بیان کردم, شما بفرمایید کجای این آیه نوشته ‘مگر فرد برگزیده را مانند پیامبر ؟؟؟؟
      اول آیه که به وضوح میگوید کسی به جز خدا علم غیب نمیداند و در چندین آیه دیگر هم همین را تکرار میکند, حالا چطور میشود آنرا نقض کند ؟؟؟؟؟؟ این ادعای شما میشود اعتراف به تناقض شدید در آیات قرآن و در واقع از ´دیدگاه فقهی کفر.
      درضمن بفرمایید در کجای آیه نوشته کسان دیگر نیز میتوانند علم غیب داشته باشند؟؟
      پس آن همه آیه که گفته بود هیچ کس علم غیب ندارد چه میشود ؟؟؟
      ببینید دوست گرامی شما یا واقعا این مسائل را درک نمیکنید و یا اینکه درک مینکنید و خوب میدانید ولی خودتان را به خواب زده اید… شما که به دیگران توصیه میکنید که آزاده باشند, چرا خودتان از این آزادگی بویی نبرده اید ؟؟؟

      در پایان مطلب قبلی با اشاره به کشورهای فاقد دین و مذهب, توضیح کاملی به شما دادم ولی شما یا خوانده اید و متوجه نشده اید و یا نخوانده اید و طبق معمول در میان سایت های حوزه دنبال پاسختان میگردید…

      1. چرا فکر می کنید یا بهتر است بگویم دوست دارید مخاطبین شما عده ای نوجوان با سطح علمی پایین باشند؟؟؟
        جز این است که خوب می دانید حنایتان پیش کسانی که از حداقل اطلاعات لازم در دین برخوردارند رنگی ندارد؟؟؟
        چه چیزی نصیبتان می شود که جوانان و نوجوانان خام را از راه فطرت و خداجویی منحرف کنید؟؟؟؟؟

        آیا ارتزاق از لاشه متعفن دنیا اینقدر ارزش دارد که به چنین کار کثیفی روی آورده اید؟؟؟؟

        در مورد ترجمه آیه مگر مجبورید که کلمه استثنای “” الا “” را اگر ترجمه کنید که بعد برای توجیه آن خود را اینگونه به در و دیوار بکوبید؟؟؟؟
        در مورد کلمه رسول در قرآن چند مورد می خواهید برایتان نمونه بیاورم که هیچ اشاره ای به جبرئیل ندارند و منظور از آن تنها شخص شخیص حضرت محمد بن عبد الله صلی علیه و آله و سلم است؟؟؟؟؟

        در ضمن بهتر نیست برای متقاعد کردن من به جای این بحث هایی که غالبا نتیجه ای ندارند، جواب سوال اصلی من را بدهید؟؟
        اگر برای معنا بخشی به زندگی راهی به جز عبودیت نشان دهید
        من تمام عقاید خود را دور ریخته و قدم در راهی که شما نشانم دهید خواهم گذاشت
        به همین سادگی

        من در عقاید خود به شدت تحت تاثیر کتابهای شخصی به نام اصغر طاهرزاده هستم به خصوص کتاب آشتی با خدا از راه آشتی با خویشتن راستین
        اگر جرات و جسارت خواندن این کتاب را دارید لطفا آن را مطالعه کرده و اشتباه یا اشتباهات من را متذکر شوید:
        https://www.ketabrah.ir/%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87/search

      2. جناب سمیر

        مخاطبین ما کسانی هستند که قبلا مانند شما اسیر توهم و خرافات مذهب بوده اند و سپس با تحقیق و تفکر راه عقل و دانش را پیشه کرده اند.
        اینکه ادعا کرده اید که دارای اطلاعات لازم در دین هستید کاملا ادعایی کودکانه است زیرا تاکنون هیچ نقطه ای از دانایی و شناخت در مورد دین و مذهبتان در مطالب شما دیده نشده به جز کپی کردن لینک های حوزه که آن هم ارزش خاصی برای یک انسان محقق ندارد.
        البته در میان کسانی که ادعای طرفداری و دفاع از مذهب میکنند کسی پیدا نشده که بتواند عاقلانه و منطقی دفاعی از اعتقاداتش بکند و پاسخ نقد های این سایت را بدهد. همه مانند شما خود را پاسخگو و دانا معرفی میکنند ولی پس از اینکه دریافتند که قدرت برابری ندارند شروع به زدن اتهام و اهانت میکنند. شما هم تا همینجا ادبتان را سنجیدیم ولی نتوانستید خودتان را کنترل کنید.
        از شما تقاضا میکنم که کسی که بیش از شما در این زمینه اطلاع دارد را بفرستید تشریف بیاورند و به مطالب ما ایراد منطقی بگیرند.

        ترجمه کامل آیه های ۲۶ تا ۲۸ سوره جن را خدمت شما و دوستان نوشتم و بطور کامل و کلمه به کلمه با زبان بسیار ساده و قابل فهم توضیح دادم.
        قبلا هم به شما گفته بودم نه قصد قانع کردن شما را دارم و نه نیازی به اینکار ولی دوستان زیادی این مطالب و کامنت ها را میخوانند و میتوانند قضاوت کنند.

        شما هم اگر دانش و سواد و تواناییش را دارید همان آیات را همانگونه که من نوشتم بطور کامل توضیح دهید که باقی دوستان ببینند و قضاوت کنند کما اینکه در کامنت قبلی از شما سوالاتی در مورد ادعایتان پرسیدم ولی پاسخی ندادید.

        در مورد سوالی هم که پرسیدید در کامنت های قبلی به شما پاسخ دادم و مثال هم آوردم اینکه شما مطلب را نمیتوانید درک کنید و یا نمیخواهید آنرا قبول کنید مشکل خودتان است.
        دوست نوجوان جناب سمیر,
        شما در چندین کامنتی که تاکنون نوشته اید نشان داده اید که نه اینکه هیچ آگهی و اطلاعی از دین و مذهب خود ندارید بلکه به شدت از تفکرات جزمی و متحجرانه ای پیروی میکنید که دنیایتان را بسیار کوچک و محدود کرده, آنقدر کوچک و محدود که حتی نتوانستید کشورهای مذهبی دنیا را در آن دسته بندی کنید, و آنقدر محدود که تفاوت بین کشورهای پیشرفته و کشورهای عقب افتاده را در آن از هم تمیز دهید. شما حتی اطلاعی از علم روز دنیا و اتفاقات علمی دنیا نیز ندارید و سوالات کودکانه ای که در مورد فرگشت موجودات زنده کردید بسیار متأثر کننده بود که چگونه یک شخص در دنیای امروز و با وجود تمامی وسایل ارتباط همگانی زندگی کند ولی این اطلاعات پس پا افتاده را نداند.
        تنها پیشنهاد من به شما این است که از این دنیای بسیار کوچک و تاریکی که برای خود ساخته اید خارج شوید و چشم هایتان را به دیدنیهای دنیای اطرافتان آشنا کنید. به جای اینکه بنشینید و مطالب کسالت بار و تهوع آور آخوندها و منبریها را که در تمامی عمرمان شنیده ایم را تکرار کنید, کمی وقتتان را صرف مطالب علمی و پژوهشی کنید.

      3. آقای دکتر م بهتر نیست بجای سرو کله زدن با امثال سمیر به کار خودتان ادامه دهید.این بزرگوار اقای سمیر اگه قدرت توجیه داشتند برای توجیه کردن منابع دیگری رو استناد میکردن نه سایت حوزه که اون هم معلومه دیکه

      4. جناب سمیر خیلی خوبه که انقدر به اصولتون پایبندید و خیلی بده که انقدر از اصول و عقاید سایر مذاهب و دین ها بی خبرید.
        تو همه کامنتاتون تقریبا توهین بود و مثل بچه ها و … تماما بحث هاتون به نفرین میرسید.
        مذهب پدر ومادرم شیعه پس منم شیعه حساب میشم ولی چون اول انسانیت کسی برام مهمه جایی به دینم اشاره نمیکردم و به همه احترام گذاشتم پس طبیعتا دوستانی با دینو مذهب مختف داشتم و راجع به عقایدشون کلی بحث کردیم.
        جالبه بدونیدشیعیان همیشه با سنی ها مشکل داشتن و در واقع با تمام دین و مذهب ها.
        با هر کسی صحبت کردم با شیعه مشکل نداشت چون ذهنش ازاد بود مشکل همشون توهین هاییه که شیعه ها به اونها و اعتقاداتشون میکنن.
        نمونش خود شما که همه رو جیره خور و زنازاده و ملحد و… میبینید. با این تفکراتتون جز یک سری افراطی هیچکس سمت تشیع نمیاد.
        دوست سنی من همیشه احترام میذاشت تا اینکه یه اخوند شیعه تو شهرشون شروع کرد به عمر فحش دادن و طبیعتا اوناهم شروع کردن مقابله به مثل انجام دادن در حالی که خانواده این شخص عاشورا به یاد حسین روزه میگرفت.
        دوست بهایی من به شیعه احترام میذاشت تا روزی که به جرم بهایی بودن از دانشگاه شیعه ها اخراج شدو …

        درجایی شما گفتی با حقوق ۲ میلیون مشین و خونه داری و زن و بچه ات هم راحتن…
        خانواده من ۴ نفرا که رو هم ۵ تومن درامد داره ولی هنوز ماشین پیکانمون رو نتونستیم عوض کنیم اونوقت شما با دو میلیون همه کار میکنی یا شاید فقط یکی از منبع هاته؟
        شاید شما با از ما بهترون میگردین که وضعیت جامعه رو نمیبینید.

  5. اگر فکر می کنید با تحقیر مکرر مخاطب و اینکه نوجوان هستی و از فلان سایت استفاده می کنی و … می توانید مخاطب آگاه را قانع کرده و از زیر بار جواب به سوال های منطقی فرار کنید باید خدمتتان عرض کنم که کاملا در اشتباه هستید
    همچنین اگر فکر می کنید که گفته های شما حکم وحی را دارد و همینکه از وجود شما صادر شود معتبر است و دیگران چشم و گوش بسته آن را قبول می کنند باز هم در اشتباه هستید
    خیلی ساده توضیح دهید که بر اساس کدامیک از قواعد ادبی کلمه الا را اگر معنا کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    حتی بچه کلاس اول هم می داند که معنای الا ((مگر)) است نه (( اگر))

    از پیشنهاد شما کمال تشکر را دارم
    اما پیش نیاز عمل به پیشنهاد شما جواب به سوالی است که چندین بار آن را تکرار کردم اما دریغ از پاسخ:

    به جز عبودیت چه هدف دیگری می تواند زندگی پوچ دنیا را معنا دارد کند؟؟؟؟

    1. آقا یا خانم سمیر چندین بار پرسیده اند :
      “به جز عبودیت چه هدف دیگری می تواند زندگی پوچ دنیا را معنا دارد کند؟؟؟؟”
      پاسخ :
      ۱- اولا شاید زندگی شما پوچ باشد. زندگی ما پوچ نبوده و هدفمند است با آنکه خدای هیچ دینی را هم قبول نداریم
      ۲- عبودیت و یا همان بردگی که فقط شامل دولا و راست شدن میباشد چه نفعی برای بنده نوعی دارد؟ لطفا با حیله ونیرنگ سعی نکنید ترجمه دیگری از “عبودیت” از خودتان بروز دهید. همه معنای آن کلمه را که در حقیقت بردگی کامل به یک موجود موهوم است را میدانیم.

      1. اینکه شما توهم کرده اید که زندگیتان هدفمند است زندگی را هدفمند نمی کند تمام زندگی بدون خدا را شاعر در این بیت توضیح داده است:
        زندگی چیست خون دل خوردن، اولش رنج و آخرش مردن
        در لابلای سخنانم گفتم که تنها یک احمق می تواند دلخوش به زندگی کردن برای زندگی کردن باشد؛ زندگی بدون خدا یک چرخه باطل و بی معناست، تکرار مکررات و در آخر هم هیچ
        مطمئن باش اگر این سوال جواب داشت این جناب مثلا دکتر جواب می داد.

        عبودیت هم ابزاری است برای نزدیک شدن و اتصال به مبداء و در یک کلام؛ انا لله و انا الیه راجعون

      2. شما حتی قادر به دفاع کردن از ادعاهایی که کردید نبودید و تنها جملاتی را تکرار میکنید بدون اینکه بدانید معنای آن چیست.
        بله شما خیلی دانا و با فهم هستید که به یک مشت آخوند در تمام عمرتان سواری میدهید. بگذارید کسانی که سر به بردگی آخوند نسپرده اند در آزادی زندگیشان را بکنند.
        قبلا هم به شما سفارش کرده بودم که به جای دفاع از دین لطف کنید و کمی خواندن و درک زبان فارسی را بیاموزید.

      3. شما هم به جای اینکه دائما نقش یک آقا معلم مثلا دلسوز رو بازی کنید سوالی که بارها پرسیدم رو جواب بدید و راه رو برای ورود من به جمع خودتان هموار کنید.

      4. جهت سمیر

        دوست گرامیمان آقا رضای عزیز در چند پست قبلی به زیبائی اهداف زندگی یک بیخدائی مانند ما را بیان کردند. اگر بخاطر داشته باشید چهار هدف بسیار متعالی از جمله تکامل و کمک به همنوع و غیره بیان شد.
        حالا که شما از اهداف ما باخبر شدید بهتر است شما نیز اهداف خود را بصورت واضح بیان کنید. مثلا عبودیت یعنی چی؟ منظورتان بندگی به کدام خدا میباشد و در نهایت اصلا منظورتان و هدفتان چیست؟
        البته ما نیز مسلمانزاده هستیم و روزی اهدافی مانند اهداف شما را دنبال میکردیم یعنی امید ما این بود که با دولا و راست شدن ابدیتی را در یک فاحشه خانه لوکس بنام بهشت الله بگذرانیم. یا اینکه مسلمانان از ترس جهنم به خواهر و مادر خود تجاوز نکرده و برادر و پدر خود را به قتل نمیرسانند. چنان آدمهائی را واقعا باید از جهنمی موهوم ترسانید و الا دنیا را به آتش میکشند.

      5. فکر نان کنیم که خربزه آب است

        ان الانسان لفی خسر
        این گزاره یکی از قطعی ترین گزاره هایی است که ممکن است یک انسان تصور کند.

  6. دروغ صلاح مومن است!
    حالا این صلاح می تواند نامش “حدیث”، “روایت”، “آیه” و … باشد!

  7. سمیر گفت : “ان الانسان لفی خسر”
    پاسخ: این گزاره شاید در مورد مسلمانان درست باشد چون در تمام عمر خود کورکورانه تقلید کرده و هیچگاه از مغز خود استفاده نمیکنند. ولی ما آتئیستها زیانکار نیستیم. فعلا در مورد آن بحث نمیکنیم. بنده از شما یک سئوال ساده کردم و آنهم این بود که عبودیت یعنی چه ؟
    مگر نه اینست که شما هدف زندگی خود را در عبودیت میدانید ؟ کمی توضیح بدهید تا ما منظور شما را متوجه بشویم. و گرنه برده بودن و بردگی کردن که هدف عالی نیست.

    یک مثال ساده: اگر کسی تمام عمر خود از صبح تا شب نماز بخواند و روزه بگیرد ( خرجش را هم از طریق خمس و زکات به دست بیاورد) آیا به نظر شما به نهایت کمال و سعادت بشری رسیده است ؟

  8. سمیر جان شما کوچک ترین سوادی از علم رجال نداری حدیثی که ضعیف باشد و یا دارای راوی مجهول باشد و یا مقطوع باشد اگربا قرآن مطابقت داشته باشد باز هم معتبر نیست دوست عزیز این چه ادعای مضحکی بود که کردی ! ضمنا فرمودی حضرت جان فدا عشقش نکشیده از علم غیب خود استفاده کند و دست یک بیگناه را قطع کرده اگر در چنین مواقع مهم و ضروری حضرت قاتل شما از علم غیبش استفاده نمیکند پس کی م ی خواسته استفاده کند ؟ این علم غیبش به درد خودش هم نمیخورد ضمن اینکه باید گفت عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل

    1. دوست گرامی آتئیست حرف جالبی زدید که بنده را به یاد این مسئله انداخت.
      شیعیان بر این باورند که امامان تمام علوم را میدانستند و علم غیب هم داشتند. ولی هر گاه از آنان بپرسید که چرا از این علوم استفاده نمی کردند پاسخ میدهند : چون اجازه نداشتند و یا از این بهانه های خنده دار.

      حالا سئوال من این است : آگاهی به علمی که نه از آن اجازه استفاده میباشد و نه اجازه آموزش آن به دیگران وجود دارد به چه دردی میخورد؟

Comments are closed.