Warning: The magic method Gallery_Video::__wakeup() must have public visibility in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php on line 72
Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/telegram-for-wp/inc/Notifcaster.class.php on line 318
Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php:72) in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-includes/feed-rss2.php on line 8
نوشته پيامبر اسلام، گذار از بت پرستى سنتى به بت پرستى اسلامى اولین بار در پدیدار شد.
]]>قَالَ الْبَاقِرُ: مَنْ قَالَ فِی رُکوعِهِ وَ سُجُودِهِ وَ قِیامِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِمِثْلِ الرُّکوعِ وَ السُّجُودِ وَ القیام)] و هم چنین صلوات در نماز را باعث سنگینی اعمال حسنه شمرده اند.”[اصول کافی، ج ٢، ص ٤٩٤، چاپ دار الکتب الاسلامیه، سال ١٣٦٥، تهران، باب صلوات بر پیامبر] و در روایت دیگری امام صادق فرمودند: “اگر کسی در نمازش صلوات بر محمد آل او نفرستد این نماز او را به بهشت نمی برد.[اصول کافی، ج ٢، ص ٤٩٥.] ”
البته منظور از صلوات، صلوات کامل است که کیفیت آن در روایات وارد شده که: “صلوات کامل آن صلواتی است که با آل همراه باشد.” (اللهم صل علی محمد و آل محمد).[وسائل الشیعه، ج ٧ ، ص ٢٠٣.]
فقهای شیعه هم درباره صلوات فرموده اند: “صلوات بر پیغمبر و آل او در تشهد اول و دوم نماز واجب است، و در غیر آن مستحبّ است.
لينك زير از سايت اسلام كويست و منبع متن بالاست:
ادعاى بسيار كودكانه مسلمانان و روحانيانشان اين است كه در دين اسلام شرک وجود ندارد و اسلام دين توحيد است اما از سوى ديگر علاوه بر ده ها روايت و فتوا در كتب علماى بزرگ مسلمان ميگويد كه؛ نمازی كه بدون ذکر نام محمد باشد از سوى الله مقبول نمی شود.
در دين اسلام و بنا به روایات دو مذهب تشيع و تسنن،اگر دعا و حاجتی داری باید نام محمد آورده شود تا دعا مقبول بیفتد. به روايتى در اينمورد اشاره ميكنم؛
٣٤٧٧ – حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَيْلَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ قَالَ: حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو هَانِئٍ، أَنَّ عَمْرَو بْنَ مَالِكٍ الجَنْبِيَّ، أَخْبَرَهُ أَنَّهُ سَمِعَ فَضَالَةَ بْنَ عُبَيْدٍ، يَقُولُ: سَمِعَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلًا يَدْعُو فِي صَلَاتِهِ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «عَجِلَ هَذَا»، ثُمَّ دَعَاهُ فَقَالَ لَهُ أَوْ لِغَيْرِهِ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ فَلْيَبْدَأْ بِتَحْمِيدِ اللَّهِ وَالثَّنَاءِ عَلَيْهِ، ثُمَّ لْيُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ لْيَدْعُ بَعْدُ بِمَا شَاءَ»: «هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ»
ترجمه: فضاله بن عبید می گوید از رسول اسلام شنید که مردی در نمازش دعا می کرد ولی بر محمد صلوات نمی فرستاد،پس پیامبر اسلام به او گفت: در دعا عجله کردی سپس آن مرد را احصار کرد و به او یا غیر او گفت:هر یک از شما هنگامی که دعا بکند پس با حمد خدا و ثنا بر خدا شروع کند سپس بر نبی اسلام صلوات بفرستد سپس خواسته خود را از خداوند بطلبد.
اما در کنار عقوبت های صلوات نفرستادن ثواب های عجیب و غریبی برای صلوات است بعنوان نمونه در صحیح مسلم آمده است:
٧٠ – (٤٠٨) حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ، وَقُتَيْبَةُ، وَابْنُ حُجْرٍ، ٍ قَالُوا: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ وَهُوَ ابْنُ جَعْفَرٍ، عَنِ الْعَلَاءِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ وَاحِدَةً صَلَّى الله عَلَيْهِ عَشْرًا»
منبع: صحيح مسلم نویسنده : مسلم جلد : ١ صفحه : ٣٠٦
ترجمه: ابوهریره گفت رسول اسلام گفته: کسی که بر من یکبار صلوات بفرستد خداوند ده بار بر او صلوات می فرستد
اگر در احادیث ثواب دقت کنید بیشتر شبیه بازی هاى كودكان با اعداد است. مثلا یکی می گوید ٥ تا دیگری می گوید چرا ٥ تا او در جواب می گوید ١٠ تا.
اما حتی در فاصله زمانی میان اذان تا نماز نیز دعا برای محمد است و او را خواندن و شفا دهنده قرار دادن است. اما يك مسلمان موظف است پس از اینکه اذان به پایان می رسد این دعا را بخواند:
١١– (٣٨٤) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَمَةَ الْمُرَادِيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ وَهْبٍ، عَنْ حَيْوَةَ، وَسَعِيدِ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ، وَغَيْرِهِمَا عَنْ كَعْبِ بْنِ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «إِذَا سَمِعْتُمُ الْمُؤَذِّنَ، فَقُولُوا مِثْلَ مَا يَقُولُ ثُمَّ صَلُّوا عَلَيَّ، فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلَاةً صَلَّى الله عَلَيْهِ بِهَا عَشْرًا، ثُمَّ سَلُوا اللهَ لِيَ الْوَسِيلَةَ، فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ، لَا تَنْبَغِي إِلَّا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللهِ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، فَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ لَهُ الشَّفَاعَةُ
منبع: صحيح مسلم نویسنده : مسلم جلد : ١ صفحه : ٢٨٨
ترجمه: رسول الله فرمود: «وقتي که اذان را شنيديد شما مانند مؤذن بگوييد، پس از آن بر من درود فرستيد که هرکسي که يک بار درود بر من فرستد خدا ده بار بر او درود فرستد، آنگاه طلب وسيله نماييد براي من که وسيله منزلتي است در بهشت براي يکي از بندگان خدا و اميداورم آن بنده اي که خدا منزلت وسيله به او عطا فرموده است من باشم».
این حدیث از احادیثی معتبر و صحیح است که در مورد داستان توسل به غير الله ميباشد. مفهوم این حدیث نکات زیر را ارائه می کند:
١- بعد از شنیدن اذان هم باید یاد محمد افتاد
٢- بعد اذان بر او صلوات فرستاد
٣- او را وسیله قرار داد
٤- بواسطه محمد به بهشت رفت
این دعاى بعد از اذان شبیه بده بستان در معاملات بازار است. یک صلوات بفرست ده تا صلوات بگیر.واقعا چه عبادات مضحکی.
تمام عبادات در اسلام در کنار خدا باید نام محمد آورده شود و ایضا در مذهب شیعه نام ائمه شيعه و فرزندانشان و همچنين فحاشى و لعن بر عده اى ديگر از اقوامشان كه مخالف آنها بوده اند.
براستی دين اسلام براى شناخت خدا و هدايت مردم به خداشناسى است يا تغيير ماهيت بتهاى اعراب؟؟
خیر اسلام بیشتر با این روایتش نشان می دهد که باید به تقدس محمد در هر عبادتی پرداخت و فرزندان محمد را مانند الهه ها و بت ها تقدیس کرد و البته موفق هم شدند و به نام خداوند توانستند تا زمان ما حتی استخوان های پوسیده فرزندان محمد بر گرده های ما سوار شوند و بخاطر قبرهایشان چه انسان ها که کشته نشدند و چه پول هایی که می توانست خرج تحصیل و درمان و علم شود بر سر گورهای این خدا فروشان ریخته نشد.
در سنن ابی داوود آمده است: ۱۰۴۷- حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَزِيدَ بْنِ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي الْأَشْعَثِ الصَّنْعَانِيِّ، عَنْ أَوْسِ بْنِ أَوْسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ مِنْ أَفْضَلِ أَيَّامِكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فِيهِ خُلِقَ آدَمُ، وَفِيهِ قُبِضَ، وَفِيهِ النَّفْخَةُ، وَفِيهِ الصَّعْقَةُ، فَأَكْثِرُوا عَلَيَّ مِنَ الصَّلَاةِ فِيهِ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ مَعْرُوضَةٌ عَلَيَّ» قَالَ: قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَكَيْفَ تُعْرَضُ صَلَاتُنَا عَلَيْكَ وَقَدْ أَرِمْتَ – يَقُولُونَ: بَلِيتَ -؟ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَجْسَادَ الْأَنْبِيَاءِ»
منبع: سنن أبي داود نویسنده : السجستاني، أبو داود جلد : ١صفحه : ٢٧٥
ترجمه: رسول الله فرمود: «از بهترين روزهاي شما روز جمعه است، در روز جمعه بسيار درود و صلوات بر من بفرستيد که درودفرستادن تان به من مي رسد» گفتند: يا رسول الله! درود ما به شما مي رسد در حالي که جسدت پوسيده شده است. فرمود: «خدا بر زمين حرام فرمود که اجسام انبيا را پوسيده سازد». يعني جسد انبيا نمي پوسد و انبيا عليهم السلام در قبرهايشان زنده هستند.
خلاصه ترجمه و پيام اين حدیث بدين صورت است: بهترین ایام روز جمعه است دستور داده شده در این روز بیشترین صلوات بر محمد فرستاده شود صلوات همه مسلمانان به قبر جناب محمد می رسد چون مدعی شده جسد انبیاء نمی پوسند اگر دقت کنید تمامی عبادات و جو روحانی اسلام به نحوی بر محمد ختم می شود. تمرکز در کمترین عبادات با محمد گره خورده است.
اما ببينيم ادامه اين شعار كه از به صلوات نام ميبرند، چه معنا و مفهومى دارد. در واقع ميخواهيم معناى اين جمله يعنى: ” صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ”. را بيابيم و بررسى كنيم.
صَلّي به معنای دعا هست و در زبان سریانی- آرامی به معنی انحناء است. پس صلاة با انحناء یعنی سجود همراه ميشود. اگر صلّی به معنی دعا باشد یعنی در واقع به عمل سجده كردن قلمداد می شود. کاهنان سریانی که رو به مردم می کردند می گفتند “صلوا علیَّ” یعنی ای مردم برای من از خدا برکت بطلبید و این طلب صلوات از مردم فی الواقع رسم کاهنان سریانی بوده است.
پس می توان گفت که صلّ علیَّ یعنی البرکة یا طلب برکت یا دعا له بالبرکة يعنى براى كسى بركت و خير طلبيدن. امّا معنی “و سلّم” که همان سلام است که ما در هنگام ديدار با همديگر آنرا ادا ميكنيم كه در زبان فارسى مرادف فارسى آن يعنى درود را بكار ميگيريم.
ببينيم طبری مفسر بزرگ قرآن در معناى بركت در تفسیر خود چه چيزى نوشته است!
ایشان در تفسير طبرى ذيل آيه مربوطه ميگويد:
كما حدثني علي قال : ثنا أبو صالح قال : ثني معاوية ، عن علي ، عن ابن عباس ، قوله ( إن الله وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه ) يقول : يباركون على النبي . وقد يحتمل أن يقال : إن معنى ذلك : أن الله يرحم النبي ، وتدعو له ملائكته ويستغفرون ، وذلك أن الصلاة في كلام العرب من غير الله إنما هو دعاء .
طبری می گوید: یصلون علی النبی یعنی یبارکون علی النبی یا یرحم النبی و در کلام عرب صلوات یعنی دعا. و در واقع طلب بركت براى محمد است.
تاثیر آثار و فرهنگ سریانی و آرامی بر اسلام زیاد است و در جاى جاى عبادات و احكام اسلامى به وضوح قابل مشاهده است كه خود می تواند موضوع طولانى و كاملا تخصصى در یک بحث باشد اما آنچه مبرهن است در خواست صلوات از مردم برای خود توسط محمد شبیه در خواست کاهنان سریانی برای خود به جهت برک یا تبرک می باشد كه كمى پيشتر در موردشان نوشتيم.
نکته مهمى كه در اينجا قابل ذكر است این است که چرا باید در صلوات به آل محمد درود بفرستیم؟
فرض را بر اين بگیریم كه محمد يك پیامبر حقیقی و از سوى خدا باشد، بر اساس اين فرض شايد بتوان صلوات بر وى را توجيه كرد اما از چه روی و بر چه اساسى بايد به آل او یا به عبارتی قوم و خویشان و فرزندان او درود و صلوات فرستاد؟
آیا آل محمد همگی انسان های برتر و پيامبر خوئى بودند؟
آيا بدليل اقوام بودن بر محمد، همه آنها از افراد ديگر مستثني بودند؟
برای فهم بهتر و يافتن پاسخ به اين سئوالات ابتدا باید با مفهوم آل محمد آشنا شویم تا به اين درک برسيم که دين اسلام پيام آور يكى از بزرگترین دروغهاى تاريخ ميباشد و را گفته که قصدش خدا پرست کردن افراد و کرنش در برابر خداست.ثابت می کنیم که اسلام قصدش کرنش در برابر محمد بعنوان پادشاه عرب و اولاد و آلش بعنوان شاهزادگان دارد.
در مفهوم اسلامی سنّی مذهب آل محمد به جهت آنکه محمد پسری نداشت شامل آل علی،آل جعفر(طیار) برادر علی و آل عقیل(برادر دیگر علی) و آل عباس و زنان محمد که در نکاحش بودند می باشند.
در مفهوم اسلامی شیعی آل محمد آل علی هستند و سادات حسنی و حسینی و به زبان ساده تر امامزاده ها هستند که مورد پرستش در جای جای ایران هستند.
اما براستی تمامی آل محمد انسان های وارسته بوده اند؟
در اسلام سنّی بنی عباس که سال ها ظلم و جور و فساد کردند و به نام خدا و خلیفه خدا بر گرده ما ایرانیان نشستند و در دوران طولانی با به کارگیری اقوام ترک وحشی از آسیای مرکزی دمار از روزگار ایرانیان درآوردند. پس تو ای دوست سنّی مذهب با صلوات فرستادن و خصوصا صلوات بر آل محمد در واقع بر مشتی افراد فاسد شرابخوار قاتل اجدادت درود می فرستی و تو ای مسلمان شیعه با صلوات بر آل محمد بر گروهی که به اعتراف خودت از سادات حسنی که آل محمد محمد بودند و از مسیر امامت انحراف داشته اند صلوات می فرستید .
نوشته پيامبر اسلام، گذار از بت پرستى سنتى به بت پرستى اسلامى اولین بار در پدیدار شد.
]]>نوشته امام على و ناودان خانه عباس, عموى پيامبر اولین بار در پدیدار شد.
]]>از آنجا که همه ما كمابيش در مورد رسومات و اخلاقيات اعراب خبر داريم, آنها نسبت به باقى اقوام و ملل دنيا, به زنان و دخترانشان تعصب خاص و آميخته با حماقتى دارند كه آنها را از ديگران متمايز ميكند.
بعد از نازل شدن بلاى اسلام در شبه جزيره عربستان, زنان بطور رسمى به حاشيه رانده شده و تنها به يك دستگاه جوجه كشى و لذت بخشى براى مردان تبديل شدند و از هرگونه نقش آفرينى در جامعه محروم شدند كما اينكه ميبينيم در تاريخ ١٤٠٠ ساله اسلام حتى يك زن پيدا نميشود كه در امور اجتماعى يا سياسى يا اقتصادى نقش داشته باشد و عملا بنا بر دستورات صريح قرآن زنده به گور شده و اين زنده بگور شدن تا عصر حاضر نيز ادامه دارد.
حال برگرديم به داستان كشته شدن فاطمه توسط عمر از زبان روحانیون شیعه:
در اين داستان افسانه اى كه روحانيون تردست شيعه آنرا از آستين عباى گشادشان قرنها پس از پيدايش اسلام درآوردند، ميخوانيم كه على و عده اى از جوانان بنى هاشم در خانه على بودند كه عمر به قصد آتش زدن خانه به آنجا حمله كرد. وى با لگد به درب چوبى خانه كوبيد و ميخ در, در پهلوى فاطمه فرو رفت كه هم خودش و هم طفلى كه در شكمش بود كشته شدند.(۱)
برای یک انسان آگاه و خردمند پس از خواندن اين داستان, سئوالاتى پيش مى آيد از قبيل:
– چرا على كه همسر فاطمه بود و در همان زمان نيز در خانه بود هيچ اقدامى انجام نداد؟؟
– مگر ميشود در جلوى چشمانت همسر جوانت كه فرزند پيامبرتان نيز هست را بكشند و دم نزنى؟؟
و اما جواب آخوندهاى شيعه به اين سئوالات هم متناقض است و هم پر از مغلطه، آنها ميگويند:
على براى جلوگيرى از تفرقه در ميان مسلمانان و حفظ وحدت آنها و جلوگيرى از سوء استفاده دشمنان اسلام، مجبور شد هيچ اقدامى نكند و هيچ دفاعى از همسرش نكند. البته طبق معمول روايات و احاديث بى اساس و پايه اى هم از آستين ديگرشان بيرون ميكشند كه فعلا وارد آن نميشويم.
در اينجا فرض را بر اين ميگيريم كه حرف آخوندها درست است و على در همان لحظه طوفانى كه همسر جوان و حامله اش پشت درب خانه خونين و بيهوش افتاده و عمر نيز بالاى سرش است، به سرعت فكر ميكند كه براى حفظ اسلام و عدم ايجاد تفرقه سكوت ميكنم و دم نميزنم و بدتر اینکه, شبانه و مخفيانه همسرم را در قبرستان دفن ميكنم.
ولى اين ادعاى روحانيون شيعه با واقعيات و رواياتى كه علمايشان در كتب معتبرشان نقل كرده اند در تضاد مطلق ميباشد.
در يكى از معتبرترين كتب شيعيان به نام “سفينة البحار” كه اثر شيخ عباس قمى عالم بزرگ و نامدار شيعه است داستانى نقل شده است كه آنرا به طور كامل خدمت شما عرضه ميكنم. اما قبل از اينكه اين داستان را نقل كنم، نگاهى گذرا ميكنم به شيخ عباس قمى و كتاب سفينة البحار كه اين داستان در آن نقل شده كه ببينيم اين شخص كيست و چه جايگاهى در ميان علماى شيعه دارد.
شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردم هجری است اين يعنى اينكه ايشان همعصر ما بوده و با تمامى علوم رجالى و حديث آشنايى كامل داشته و حديث جعلى را از غير جعلى به راحتى تشخيص ميداده كما اينكه خود ايشان كتابى در علم رجال دارد به نام تحفة الألباب و كتابى ديگر به نام شرح الوجيزه كه در علم حديث ميباشد.
اما معروفترین کتاب شیخ عباس قمی، كتاب بسيار معروف مفاتيح الجنان است كه همه ما با آن آشنا هستيم. از كتب معروف ديگر ايشان ميتوان به كتاب منتهى الآمال اشاره كرد.
شيخ عباس قمى مشهور به محدث قمى از شاگردان علامه نورى طبرسى است كه شرح حال ايشان در بحث تحريف قرآن در همين سایت نگاشته شده است. (شرح در این لینک)
در جريان انقلاب مشروطه، محدث قمی (شیخ عباس قمی) جانب مشروعهطلبان را گرفت و از مخالفين سرسخت انقلاب مشروطه بود و به شدت از شيخ فضل الله نورى خائن بزرگ به ايران و ايرانى، دفاع ميكرد.
در سال ۱۳۴۴ قمری، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب بیش از صد جلدی بحار الأنوار تألیف علامه مجلسى است – پس از ٢٠ سال تلاش شبانهروزی به پايان رسيد.
سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مهمترین و معروفترین اثر پیرامون بحار الأنوار است که توسط شيخ عباس قمى گردآوری شدهاست.
شیخ عباس خود مینویسد این کتاب بهترین اثر بجا مانده از وی است. او آن را در دو جلد تنظیم نموده و در جهت آسان نمودن مراجعه به بحارالانوار نوشتهاست.
مهمترين نكته زندگى شيخ عباس قمى شايد تربيت شاگردانى باشد كه يكى از اين شاگردان سرزمين ايران را كه قرنها مورد تجاوز دشمنان اين سرزمين واقع شده ولى هنوز پابرجا بود و به لطف مردان وطن پرستى مانند رضا شاه سر و سامان گرفته بود را به قهقرا ببرد و ما را در سراشيبى تند سقوط فرهنگى – اخلاقى – اقتصادى – سياسى و مذهبى قرار داده است. بله درست متوجه شديد, آیت الله روح الله خمينى شاگرد شيخ عباس قمى بود ….
خوب تا اينجا متوجه شديد كه ايشان از علماى بزرگ و معاصر شيعه است و كتابى كه ما در مورد آن حرف زديم را در مدت ٢٠ سال به رشته تحرير درآورده است. پس اين كتاب و مطالب درون آن نميتواند بى اعتبار و بى ارزش باشد.
اين مطالب را بدين دليل نوشتم كه اگر کسی برای رد این مطلب طبق روال هميشگى شيعيان، نویسد كه اين روايت فلان است و فلانى آنرا به اشتباه نوشته و ازين دست ادعاهای بی پایه و اساس.
اما برگرديم به داستان ناودان و ببينيم حيدر كرار در اينباره چگونه غيرت و مردانگى اش را به نمايش گذاشت. روایت چنین است:
حضرت رسول اكرم وقتى كه امر كرد تمام درهائى كه بسمت مسجد باز ميشد ببندند، عباس عموى ايشان درخواست كرد كه در خانه اش بسوى مسجد باز باشد، حضرت فرمود: هيچ راهى ندارد، عباس تقاضا كرد كه قطعه ميزاب يعنى ناودان ازخانه اش بصحن مسجد مشرف باشد تا آنكه براى وى شرافتى باشد.
حضرت اجازه اينكار را به او داد و براى او ناودانى از خانه به مسجد نصب كردند، آنگاه رو به مردم كرده و گفت: اى مردم خداوند به وسيله اين ناودان به عموى من شرافتى بخشيد پس در اين رابطه عمويم را نيازاريد كه اذيت و آزار او اذيت من است و براستى كه عباس يادگار و باقيماند پدران و اجداد من است.
آن ناودان پيوسته به حال خود بود تا زمان خليفه دوم عمر ابن خطاب اتفاقا روزى عباس مريض شد و بيمارى او شدت پيداكرد، جاريه او پيراهن او را شست و آب از همان ناودان جارى شد و بصحن مسجد ريخت، اين خبر بگوش خليفه رسيد، عمر به شدن خشمگين شد و به غلام خود دستور داد و گفت برو بالا و ناودان را از جاى خود بكن. غلام نيز بنا به دستور عمر آن ناودان را از جا كند و بر سطح بام عباس انداخت.
آنگاه گفت اگر كسى اين ناودان را بجايش برگرداند من گردن او را ميزنم، اين كار بر عباس بن عبدالمطلب(عموى پيامبر اسلام) بسيار سخت و گران آمد و فرزندان خود، عبدالله و عبيدالله را فراخواند و به آنها تكيه داد(زير بازوهايش را گرفتند كه بتواند راه برود) و لرزان لرزان به نزد على رفت. وقتى كه حضرت على نگاهش به عموى خود، عباس افتاد گفت:
اى عمو چه شده كه شما با اين حال جسمى به اينجا آمده اى؟
عباس داستان ناودان را براى على نقل كرد و آنگاه گفت: اى برادر زاده من، دو چشم داشتم كه با آن دو تا نگاه ميكردم، يكي از آن دو چشم محمد بود كه از ميان ما رفت و فقط شما كه چشم ديگر من هستيد مانده ايد، من هرگز فكر نمى كردم اينگونه از سوى خليفه مورد ستم قرار بگيرم و شرافتى كه بوسيله رسول خدا بمن رسيد زايل شود و از دستم برود، درباره من توجهي كن.(به من كمك كن)
حضرت على فرمود:اى عموى برزگوار من، شما به سوى خانه ات برگرد، اميد است كه از من خبرهاى خوشحال كننده به شما برسد انشاء الله.
آنگاه رو به غلام خود قنبر كرد و فرمود: اى قنبر ذوالفقار مرا بياور، وقتى كه آورد آن را به خود آويخت و از منزل خارج شد و به مسجد وارد شد آنگاه مردم دور آيشان حلقه زدند و سپس ايشان فرمود:
اى قنبر برفراز بام خانه عباس برو و ناودان را به جاى خود برگردان. قنبر آنچه را كه على به او دستور داده بود انجام داد، آنگاه حضرت فرمود: قسم به صاحب اين قبر و اين منبر(پيامبر اسلام) اگر كسى ناودان را از جايش بكند گردن او را ميزنم. و همچنين گردن كسى را كه دستور اين كار را بدهد و در مقابل آفتاب مى اندازم تا بپوسد.
وقتى كه اين سخنان على بگوش عمر بن خطاب خليفه مسلمانان رسيد، برخاست و داخل مسجد شد و نگاهى به ناودان كرد و گفت كسى نمى تواند در مقابل عمل ابوالحسن(على) عكس العمل نشان دهد و ما در برابر قسمى كه خورده ايم كفاره ميدهيم.
وقتى كه صبح شد على عليه بخانه عمويش عباس رفت و فرمود: چطورى اى عموى بزرگوارم ؟
گفت: صبح كردم در حاليكه بهترين نعمتها يعنى پسر برادرم را دارم.
خوب دوستان نازنين همانطور كه ديديد على ابن ابيطالب كه اسلامگرايان شيعه از وى به عنوان امام اول نام ميبرند به خاطر يك ناودان شمشير به كمرش بست و به ميان مردم رفت و شروع به تهديد كرد.
وى بخاطر همين ناودان حاضر بود نه تنها با خليفه و عواملش بجنگد بلكه تهديد كرد كه سر آنها را از تنشان جدا ميكند. حال برگرديم به افسانه قتل فاطمه توسط عمر:
مگر نه اينكه به ادعاى روحانيون شيعه، عمر با لگد به در زده و ميخ در وارد پهلوى فاطمه شده و او را كشت؟
و مگر نه اينكه على ابن ابيطالب در آنجا بود ولى هيچ دفاعى از همسرش نكرد؟
حال با شنيدن اين داستان ناودان و عصبانيت و شمشير كشيدن على، نميتوان گفت كه قدر و منزلت فاطمه از يك ناودان كذائى برای امام اول شیعیان كمتر بوده است ؟؟
چگونه در دفاع از همسرش كه حامله نيز بوده، مصلحت اسلام و جلوگيرى از تفرقه مسلمانان باعث سكوت وى شد ولى در دفاع از ناودان خانه عباس هيچ مصلحت و تفرقه و آشوبى در اسلام مهم نبوده و ایشان همه را تهدید به گردن زدن کرد ؟؟؟
آیا با بودن چنین داستانهایی در کتب معتبر شیعیان, نمیتوان به دروغ بودن داستان شهادت فاطمه به دست عمر پی برد ؟؟
اميدوارم دوستان نوجوان و جوانى كه با تعصب و بدون آگاهى از اين داستانهاى دروغين دفاع ميكنند كمى با تعقل و تفكر عاقلانه اين مسائل را كنار هم گذاشته و از آن نتايج عقلانى را استخراج كنند.
براى خواندن داستان ناودان پی بردن به صحت ادعای ما ميتوانيد به سايت تبيان در این لینک تشريف ببريد و آنرا كامل بخوانيد. درضمن تصاوير زير نيز اسكن از ترجمه كتاب سفينة البحار ميباشد كه شماره صفحه و نام كتاب را در آن و همچنين داستان را بطور كامل بيان كرده است.
منبع:
۱) الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي۸۰هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص۵۶۸، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، ۱۴۰۵ه
نوشته امام على و ناودان خانه عباس, عموى پيامبر اولین بار در پدیدار شد.
]]>نوشته مسلمانان و مغلطه احترام به عقاید اولین بار در پدیدار شد.
]]>جدای از اینکه تاریخ خود مسلمانان پر است از بی احترامی محمد به بتهای اعراب و یا شکستن آنها و تحریف شده خواندن کتب یهودیان و مسیحیان, خود قرآن نیز که ادعا میشود کلام الله است هیچگونه احترامی برای غیر مسلمانان و یا منتقدینش قائل نیست و به بدترین وجه ممکن به آنها توهین میکند.
در این متن به گوشه هایی از این اهانتها اشاره میکنیم.
۱) سوره بقره آیه ۱۳: “و إذا قيل لهم آمنوا كما آمن النّاس قالوا أ نؤمن كما آمن السّفهاء ألا إنّهم هم السّفهاء و لكن لا يعلمون”
ترجمه : و هنگامی که به آنان گفته شود: همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید، می گویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟! بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی دانند.
۲) سوره بقره آیه ۱۵: “اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم في طغيانهم يعمهون”
ترجمه : الله تمسخرشان مى کند و آنان را سرگردان در ستمکاری شان سوق مى دهد.
۳) سوره بقره آیه ۶۵: “و لقد علمتم الّذين اعتدوا منكم في السّبت فقلنا لهم كونوا قردة خاسئين”
ترجمه : به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده اید. ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه هایی طرد شده درآیید.
۴) سوره اعراف آیه ۱۶۶: “فلمّا عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين”
ترجمه : آری، هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم: به شکل میمون هایی طرد شده در آیید.
۵) سوره توبه آیه ۲۸: “يا أيّها الّذين آمنوا إنّما المشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله إن شاء إنّ اللّه عليم حكيم”
ترجمه : ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر از بینوایی می ترسید، الله اگر بخواهد به فضل خویش بی نیازتان خواهد کرد زیرا الله دانا و حکیم است.
۶) سوره مدثر آیات ۴۹-۵۰-۵۱ : “فما لهم عن التّذكرة معرضين كأنّهم حمر مستنفرة فرّت من قسورة”
ترجمه : چه شده که است از این پند اعراض می کنند؟ مانند خران وحشی که از شیر می گریزند.
۷) سوره جمعه آیه ۵: “مثل الّذين حمّلوا التّوراة ثمّ لم يحملوها كمثل الحمار يحمل أسفارا بئس مثل القوم الّذين كذّبوا بآيات اللّه و اللّه لا يهدي القوم الظّالمين”
ترجمه : مثل کسانى که به تورات مکلف شدند ولى به آن عمل نکردند همچون خرى است که کتاب هایى را حمل کند، چقدر بد است مثل قومى که آیات الله را تکذیب کردند. الله ستمکاران را هدایت نمی کند.
۸) سوره قلم آیه ۱۳: “عتلّ بعد ذلك زنيم”
ترجمه : گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده (حرامزاده) است.
۹) سوره انفال آیه ۲۲: “إنّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الصّمّ البكم الّذين لا يعقلون”
ترجمه : بدترین جانوران در نزد الله این کران و لالان هستند که در نمی یابند.
۱۰) سوره انفال آیه ۵۵: “إنّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الّذين كفروا فهم لا يؤمنون”
ترجمه : به یقین، بدترین جنبندگان نزد الله، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی آورند.
خوب با خواندن این آیات آیا هنوز باید به عقاید کسی که کتاب دینی اش شما را خر و بوزینه و زنازاده مینامد, احترام گذاشت ؟؟؟؟؟
نوشته مسلمانان و مغلطه احترام به عقاید اولین بار در پدیدار شد.
]]>نوشته نظام طبقاتی در هندوییسم و اسلام Caste System اولین بار در پدیدار شد.
]]>شامل:
طبقۀ اول: “برهمین ها Brahmin” یعنی پیشوایان دینی،
طبقۀ دوم: حاکمین و جنگاوران که وظیفه دارند مردم و جامعه را اداره و حفظ کنند،
طبقۀ سوم: کسبه، مالکان زمین، کشاورزان، دامداران و کسانی که به مردم پول قرض میدهند،
طبقۀ چهارم: مردمی که خدمتکار سه طبقۀ دیگر هستند.
این طبقه بندی در وداها آمده است و مردم در هر یک از این طبقات که به دنیا بیایند نباید به شغل افراد طبقۀ دیگر وارد شوند و نیز اجازه ندارند که با افراد طبقۀ دیگر ازدواج کنند. به باور هندوها، اعمال و رفتار ما و کارمایی که در این جهان گردآوری میکنیم تعیین میکند در زندگی بعدی در کدام طبقه قرار بگیریم و مرتکب چه اعمالی شویم.
مردمی هم هستند که خارج از این طبقه بندی اند و به “نجس یا دالیت Dalit” معروفند. آنها مردمی هستند که دینها و زبانهای متفاوتی با هندوها دارند. البته دولت هند سعی دارد این نظام طبقاتی را از بین ببرد ولی مردم معتقد به آیین هندو، آن را دستور دین میدانند. یعنی اگر کسی در طبقۀ نجس و یا در طبقۀ خدمتکار به دنیا بیاید و بخواهد با تلاش و کوشش به شغل و یا موقعیت بهتری دست پیدا کند هندوها مانع او میشوند. ورود به طبقات دیگر، خلاف دستورات دین هندوست.
در گذشته که حکومتها و پادشاهان، خودشان هندو بودند، قوانینی وضع میکردند که مانع از راهیابی افراد یک طبقه به طبقۀ دیگر میشد همچون اجازه ازدواج و دیگر تبعیضات از احکام قضایی و فقهی که به غیرمسلمانان داده نمیشود. البته هندوهای متدین، خودشان به طبقه ای که در آن متولد میشوند راضی هستند و سعی نمیکنند به مشاغل طبقۀ بالاتر راه پیدا کنند. هم اکنون پایین ترین طبقه که دالیت یا نجس نام دارد حدود ۱۰% از مردم هند را تشکیل میدهد یعنی تقریبا ۲۰۰ میلیون نفر!!!
طبق باور هندوها زندگی آن انسان، حاصل کارمایی است که به دست آورده و ما نباید در کار “ویشنو” دخالت کنیم همچون باوری که به تقدیرگرایی در اسلام وجود دارد؛ چون از حکمت و دلیل آن سر در نمیآوریم! و خدا بهتر میداند! مخالفت با دستورات ودایی، کارمای بد ما را افزایش میدهد همچون باور مسلمانان در تخطی از دستورات الله و اطاعت محض از دستورات او هرچند غیراخلاقی باشد. مومنین هندو همچون مسلمانان هر چه را که در وداها گفته شده انجام میدهند تا کارمای خوبشان افزایش یابد. مثلاً اگر گفته شود جلوی پیشرفت ۲۰۰ میلیون انسان را بگیرید تا کارمای خوب به دست آورید و در زندگی بعدی به طبقۀ بهتری راه پیدا کنید، هندوها این کار را انجام میدهند و برایشان رنج و ناامیدی و دلشکستگی آن انسانها اهمیتی ندارد همچون مسلمانی که به او دستور تکفیر و برائت جویی و طرد و کشتار بهاییان یا مضروب ساختن همسر یا تحمیل اسلام به دگراندیشان و اخذ جزیه و ارتداد و برده داری و… را میدهند. اگر در وداها گفته شده باشد که هیچ حیوانی را آزار ندهید و با آنها مهربان باشید، همگی از این دستور پیروی میکنند و به این دستور خوب دینشان افتخار هم میکنند؛ ولی اگر مثلاً در کنارش گفته شده باشد که اجازه ندهید گنجشکها لانه داشته باشند، جهت افزایش کارمای خوبشان، لانۀ گنجشکها را خراب میکنند و به راحتی باعث رنجش آن پرندگان بیچاره میشوند. دقیقا همچون نظام طبقاتی اسلامی در هدم سکنه ی کفار و غارت اموال آنان و اجازه ندادن به در راس قرار گرفتن آنان و نظام توتالیتر و انحصارگرای اسلامی. هندوها میگویند پیروان دین، صلاح ما را بهتر میدانند و میخواهند که ما سعادتمند شویم![۱]
پانویس:
۱- مهمترين انحراف اخلاقي در قرآن (و اسلام) طبقاتي بودن اخلاق است. قرآن انسانها را بعد از پیامبران، یهود و اهل بیت محمد به چند طبقه ي نامساوي تقسيم كرده است؛شامل:
۱. آزاد و برده،
۲. مسلمان و غير مسلمان،
۳. مرد و زن. اين طبقه بندي در تمام احكام حقوقي، قضائي، سياسي، اقتصادي و اخلاقي اسلام جاري است و در تمام اين موارد طبقات مختلف احكام مختلفي دارند.عوام مسلمان بخاطر موتور تبلیغات یکسویه گمان میکنند که در اسلام تقوا ملاک سنجش است درحالی که به این نکته توجه نمیکنند که عمل صالح و تقوی برحسب طبقه ی اجتماعی فرق میکند. غلام صالح غلامی است که فرمان ارباب را اطاعت کند و ارباب خوب هم اربابی است که خوب فرمان بدهد. زن متقی زنی است که کاملا مطیع شوهر باشد و درخانه بنشیند و با مرد بیگانه تا حد امکان هم صحبت نشود و قس علی هذا بنابراین این روش سوفسطایی به هیچ وجه تساوی انسانها را نمیرساند. شيخ فضل الله نوري: “محال است با اسلام، حكم مساوات”[رسائل، اعلاميه ها و مكتوبات شيخ فضل الله نوری ج۱ ص۶۴]
نوشته نظام طبقاتی در هندوییسم و اسلام Caste System اولین بار در پدیدار شد.
]]>نوشته رشوه ها و هداياى معاويه به امام حسین اولین بار در پدیدار شد.
]]>قابل ذكر است كه در تمامت دوران حكومت معاويه -حدود بيست سال- امام حسين روابط دوستانه و محترمانهاى با وى داشت. نظريه پردازان تشيع سرخ علوى (از جمله دكتر شريعتى و آقاى ورداسبى) كه معاويه را نماينده اشرافيت تاريخى و مركز و مظهر ارتجاع سياسى دانستهاند، عمدا در اين باره سكوت مىكنند كه در سفرهاى معاويه به مكه و مدينه، امام حسين همواره اولين كسى بود كه به پيشواز معاويه مىشتافت و نماينده اشرافيت تاريخى و مركز و مظهر ارتجاع سياسى را در آغوش مىگرفت(١) و حتى بفرمان معاويه در سال ٤٩ هجرى در جنگ قسطنطنيه شركت كرد.(٢)
با چنين مناسبات و روابط دوستانهاى بود كه عليرغم خواست توده ها در خلع معاويه و سرنگونى حكومت بنىاميه، امام حسين مىگفت: ميان من و معاويه عهدى است كه آنرا نقض نمى كنم. بنابراين تا معاويه زنده است من(امام حسين) عليه او مبارزه و طغيان نمىكنم. امام حسين در نامهاى به معاويه تاكيد كرد كه : من خواهان نبرد يا مخالفت با تو نيستم و از اين رو به ياران خويش گفت: تا معاويه زنده هست بايد هريك از شما خانه نشينى را پيشه خود سازد(٣)
در برابر اين آرامش و حسن تفاهم بود كه امام حسين همواره از كمكهاى مالى هنگفت معاويه برخوردار مىشد، بطوريكه مقررى امام حسن و امام حسين، كه در زمان عمر، سالى پنجهزار درهم بود، معاويه آنرا به سالى يك ميليون درهم (يعنى دويست برابر، معادل ٤ هزار كيلو نقره) افزايش داد.(٤)
روايات مؤرخين اسلامى درباره ثروت ها، أراضى و املاك و بذل و بخششهاى امام حسين چنان است كه باعث شگفتى و حيرت مىشود.(٥)
ديگر افراد خاندان على نيز از رشوهها و هديههاى معاويه برخوردار بودند آنچنانكه مثلا: عبدالله ابن جعفر (پسر عموى امام حسن و امام حسين) از معاويه پولهاى هنگفت گرفت و آنرا بين مطربان و آوازخوانان و شاعران، بذل و بخشش كرد. همين عبدالله بن جعفر نه تنها از مقررى ساليانه بهره مىبرد، بلكه هر از گاه به نزد معاويه(به دمشق) مىرفت و از او پولها مىگرفت. عبدالله پس از مرگ معاويه نزد يزيد رفت. يزيد از او پرسيد: مقررى تو چند است؟ عبدالله گفت: يك ميليون درهم. يزيد گفت: از امروز دو ميليون درهم به تو مى دهم. عبدالله گفت: پدر و مادرم فداى تو، به هيچ كس اين جمله را نگفته بودم. يزيد گفت: مجددا آن را دو برابر كردم.(٦)
عقيل(برادر حضرت على) نيز از رشوه ها و هداياى معاويه بهرهها برد بطوريكه كار بجايى رسيد كه روزى معاويه از عقيل خواست تا على را لعنت كند. عقيل بر منبر رفت و گفت: “اى مردم! معاويه بمن فرمان داد تا على را لعنت كنم كه بر او لعنت باد!(٧)
منابع:
١- اخبار الطوال، ص ٢٤٣؛ روضه الصفا، ج ٣، صص ٨٠،٨١ و ٨٣.
٢- زندگانى امام حسين، ص ١٢٢٠، فتوح البلدان، ص ١٨٣؛ مختصر البلدان، ابن فقيه، ص ١٥٢
٣- اخبار الطوال، صص ٢٤٥ – ٢٤٤ و ٢٤٨؛ روضه الصفا، ج ٣، ص ١٥؛ ارشاد شيخ مفيد، ص ٢٠٦
٤-تاريخ تمدن اسلام، ج ٤، ص ٨٨. درصلحنامه امام حسن ومعاويه از جمله قرار شد كه هر سال دو ميليون درهم نيز به امام حسين پرداخت شود: اخبار الطوال، ص ٢٤١.
٥- كتاب الخراج، يحيى بن آدم، ص ٧٥؛ كتاب الخراج، قاضى ابويوسف،ص ٣٥؛ الحسين، على جلال، جلد ١، صص ٦٣ و ١٠٧؛ منتهى الامال، جلد ١، صص ٣٤٨،٣١٩-٣٥٠ و ٣٧٣.در صحراى كربلا، امام حسين به ابن سعد (فرمانده سپاه يزيد) پيشنهاد دادن خانه ها و املاك خوبى در مدينه نمود به اين شرط كه از جنگ با وى خوددارى كند، اما ابن سعد پيشنهاد امام را نپذيرفت: تاريخ طبرى، جلد ٧، ص ٣٠٠٨؛ زندگانى امام حسين، صص ٨٧-٨٤ و ١٠٠-٩٢ و ٣٧٧
٦-تاريخ فخرى، ابن طقطقى ،صص ٩٧-٩٦؛ تاريخ تمدن اسلام، ج ٤، ص ٨٨
٧-تاريخ فخرى، ص ٩٧؛ مروج الذهب، ج ٢، ص ٤٠
اسلام شناسى، جلد ٢، على ميرفطروس، ص ٤٨،٤٩و ٥٠
نوشته رشوه ها و هداياى معاويه به امام حسین اولین بار در پدیدار شد.
]]>نوشته زبان فارسی، زبان اهل جهنم و زبان عربی, زبان اهل بهشت است اولین بار در پدیدار شد.
]]>
۸) إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى۲۳۵ هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج ۵ ص ۲۹۹، ح۲۶۲۸۱، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد – الرياض، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۹هـ
نوشته زبان فارسی، زبان اهل جهنم و زبان عربی, زبان اهل بهشت است اولین بار در پدیدار شد.
]]>