Warning: The magic method Gallery_Video::__wakeup() must have public visibility in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php on line 72 Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/telegram-for-wp/inc/Notifcaster.class.php on line 318 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-content/plugins/gallery-video/video-gallery.php:72) in /customers/6/a/1/eslam.nu/httpd.www/wp-includes/feed-rss2.php on line 8 تحریف قرآن بایگانی - http://www.eslam.nu/category/تحریف-قرآن/ Tue, 25 Aug 2020 12:55:15 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=5.8.9 http://www.eslam.nu/wp-content/uploads/2016/06/image-3-1-144x144.jpeg تحریف قرآن بایگانی - http://www.eslam.nu/category/تحریف-قرآن/ 32 32 114402832 قرآن را چه کسانی نوشتند؟ http://www.eslam.nu/2020/08/25/qran/ Tue, 25 Aug 2020 12:55:15 +0000 http://www.eslam.nu/?p=4036 اين مقاله يكى از نوشته هاى جناب امين قضائى است. ما نيز به رسم امانتداری و بدون هيچ كم و زيادى اين مقاله را خدمت شما ارائه ميكنيم. لازم به ذكر است اين مقاله حاوى اطلاعات بسيار مفيدى در مورد برخى آيات قرآن و در اثبات نظريه اينكه اكثر آيات قرآن حاوى نامه شخصى است […]

نوشته قرآن را چه کسانی نوشتند؟ اولین بار در پدیدار شد.

]]>
اين مقاله يكى از نوشته هاى جناب امين قضائى است. ما نيز به رسم امانتداری و بدون هيچ كم و زيادى اين مقاله را خدمت شما ارائه ميكنيم.

لازم به ذكر است اين مقاله حاوى اطلاعات بسيار مفيدى در مورد برخى آيات قرآن و در اثبات نظريه اينكه اكثر آيات قرآن حاوى نامه شخصى است كه براى محمد فرستاده شده است ولى امروزه آنرا جزو آيات قرآ ميناميم.

این مقاله شامل چند نکته و مدرک در ادامه چند سال تحقیق شخصی اینجانب در مورد ریشه های متن قرآن است. نکات این مقاله موید فرضیه ای است که من سالها پیش در کتاب «نامه هایی برای محمد پیامبر» مطرح کردم.

خلاصه فرضیه من به این صورت است که فصل یا سوره های قرآن مکاتبات و نامه هایی هستند که از سوی یک فرقه مذهبی برای یک میسیونر مذهبی خود (محمد یا هر کس دیگری) نوشته شده است. همراه با این نامه، متون مذهبی الحاق شده و برای میسیونر مذکور فرستاده شده اند و اشارات متن در مورد کتاب، ذکر و حتی خود کلمه قرآن، به این متون مقدس الحاقی است و نه خود متن نامه. امروز، برای من جای شک چندانی در درستی این نظریه باقی نمانده است. این فرضیه فرسنگ ها از فرضیات دیگر (که برخی شان بسیار هپروتی و پرت هستند) معتبرتر و مستدل تر است. با یک نگاه ساده به متن قرآن و به خصوص آیات نخستین سوره ها جای شک باقی نمی گذارد که آنچه می خوانید متن یک نامه است. در واقع، مسخره است که جور دیگری فکر کنیم. من خلاصه این دلایل را به صورت زیر می آورم:&;</>

١- متن قرآن، خطابی، پراکنده و (به جز چند استثناء) عاری از هر اشاره ای به اشخاص، مکان هاست. در متن قرآن به وفور دیده می شود که نویسنده به سوالات مخاطب پاسخ می دهد كه تنها در یک نامه و مکاتبه است که چنین نحوه نگارش خطابی مشاهده می شود.

٢- در متن قرآن، بارها از گیرنده یا مخاطب خواسته می شود که چیزی را ذکر یا موعظه کند که در خود متن قرآن وجود ندارد. یا به وضوح به وی گفته می شود که کتاب یا ذکری برای وی فرستاده شده است. همچنین حروف ابجد یا مقطعه، به وضوح اشاره دارند به تعداد سطور متون مقدس الحاقی. بین تعداد سطور متن سوره ها و این حروف ابجد هیچ ارتباطی وجود ندارد. پس واضح است که این حروف مقطعه به تعداد سطور متن دیگری اشاره می شود یعنی همان متون مقدس الحاقی. 

٣- به داستان های تورات در متن فقط اشاره کوتاه می شود و به ندرت به طور دقیق شرح می گردند. این نشان می دهد که این داستان ها در متن جداگانه دیگری فرستاده شده اند و نویسنده در نامه ها فقط به این داستان ها اشاره می کند یا اینکه تفسیر و توضیح کوچکی بر آنها افزوده یا اینکه به نویسنده خاطر نشان می کند که کدامیک از بخش ها را موعظه کند (مثلا با عبارت الذکر فی کتاب….)
٤-  وجود کلمات غیرعربی (عمدتا آرامی) نشان می دهد که این نامه ها در اصل به زبان دیگری (آرامی) و در جای دیگری خارج از حجاز نوشته شده اند و بعد به عربی ترجمه و برای محمد فرستاده شده اند. اگرچه نامه ها ترجمه شده اند اما مشخصا مانند هرجای دیگری، کلمات خارجی در ترجمه حفظ می شوند و به همین خاطر متن قرآن مملو است از کلمات زبان آرامی (یا همان سریانی). 

مدارک موید اینکه متن قرآن حاصل مکاتبه است چنان فراوان است که فقط یک کور می تواند آن را نبیند. اینکه متن قرآن یک نامه است چنان آشکار است که تلویحا توسط خود مورخین و مفسرین اسلامی تایید شده است. برای مثال طبری می نویسد که اولین بار فرشته جبرییل، نامه ای را با یک روبان سبز رنگ به دست محمد داده است. اینکه متن قرآن حاصل مکاتبه است، چنان واضح و روشن است که حتی علمای اسلام مجبور شده اند جبرییل را به یک نامه رسان تقلیل دهند.

همچنین اینکه علاوه بر متن قرآن، باید متن مذهبی الحاقی وجود داشته باشد نیز تلویحا اما به شکل دیگر توسط مسلمانان تایید می شود. اما آنها این کتاب و صحف مقدس که همه چیز در آن نوشته شده و قرآن موجود فقط بخش کوچکی از آن است را به شکل یک کتاب آسمانی نزد خداوند (احتمالا در کتابخانه شخصی خدا)، تصور می کنند.

اما کتاب من درباره اینکه این فرقه مذهبی چه کسانی بودند و جایگاه آن کجاست و مذهب آنان دقیقا چه بود، در آن زمان به نتیجه دقیق نرسید. البته ندانستن پاسخ این سوالات هرگز از اعتبار نظریه من کم نمی کند. با این حال، این سوالات سرجای خودشان باقی است و من می خواهم در این مقاله چند نکته و یافته ارائه دهم که رهگشا خواهد بود.
همانطور که گفتم اشارات خاصی به مکان جغرافیایی در متن نمی شود (نباید هم بشود چون برای گیرنده این نامه ها در حجاز موضوعیتی ندارد). بنابراین کار ما چندان آسان نیست ولی تلاش خود را خواهیم کرد و خواهید دید که نتایج فوق العاده ای خواهیم گرفت.
اولین سوره ای که باید به آن نگاه کنیم، سوره ۳۰ یا سوره روم است. در آیات ابتدایی این سوره می خوانیم:
الم (١) غُلِبَتِ الرُّومُ (٢) فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (٣)
ترجمه: الف لام ميم (١) روم شکست خورد (٢) در نزديكترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد (٣) [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن الله است و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى‏ گردند (٤)
خوشبختانه برخلاف بسیاری از جاهای قرآن، متن در این جا روشن است و بنابراین در ترجمه نیز ایراد چندانی وجود ندارد (به جز عبارت چند سال که در متن عربی وجود ندارد). مطابق یک تفسیر بر مبنای نظریه من، در این نامه، ابتدا گفته می شود ۷۱ سطر از متن مقدسی ارسال شده. (یعنی فقط تعداد سطور ذکر می شود)، و بعد مهمترین خبر آن زمان یعنی شکست روم در سرزمینی نزدیک، داده شده و سپس اظهار امیدواری می شود که روم بیزانسی پیروز شود و مومنان شاد شوند.
تفسیر مسلمانان از این آیات بسیار خنده دار است. آنها مجبور اند فرض کنند که اول از همه منظور از مومنان همان اندک مسلمانان مکه هستند. اما معلوم نیست چرا آنها اصلا باید از پیروزی رومیان شاد شوند (مورخین اسلامی دلیل را شرط بندی با کفار اعلام می کنند!). دوم اینکه اگر وحی در حجاز و در مکه صورت گرفته، پس چرا اشاره می شود که آنها در سرزمین نزدیکی شکست خورده اند. نزدیک به کجا؟ به مکه یا بارگاه الهی؟ در هر دو حالت هیچ معنایی نمی دهد. جنگ های ایران و روم در مکان هایی بسیار دور از حجاز صورت گرفته است.

رومیان در نزدیک ترین سرزمین به کجا شکست خورده اند؟ مسلم است که ما باید فکر کنیم سپاه روم در سرزمینی نزدیک به مکان نویسنده نامه شکست خورده است. یک رجوع ساده به تاریخ نشان می دهد که اشاره به شکست رومیان بیزانسی به فرماندهی Nicetas  در سال ٦١٣ میلادی به دست سپاه ساسانی در شهر درعا (واقع در جنوب غربی سوریه و نزدیک اردن و جنوب فلسطین) است. حتی منابع اسلامی هم به دلایل درست حدس می زنند که اشاره قران به این شکست است. مطابق منابع تاریخی، این شکست سرآغازی می شود برای شکست های بعدی رومیان در ماه بعد که منجر به سقوط اورشلیم شد. &;
پس به سادگی می توان متوجه شد که مکان نویسندگان متن قرآن، در همان نزدیکی است. توجه داشته باشید که من در کتاب خود نشان دادم که عقاید منعکس شده در قرآن درباره مسیحیت، ;به فرقه ابیونی ها و یا مسیحیان یهودی نزدیک است. جالب اینجاست که بدانیم ازوبیوس (از پدران کلیسا در قرن سوم و چهارم میلادی) شهر درعا را یکی از مکان های اصلی این فرقه دانسته است.
برای پیدا کردن مکان این فرقه باید به آیه دیگری از سوره بقره رجوع کنیم. در آیه ۱۲۵ می خوانیم:
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿۱۲۵﴾
ترجمه: و چون خانه [كعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار داديم [و فرموديم] در مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود اختيار كنيد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براى طواف‏كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد.

<>پیشاپیش باید این فرض موهوم مسلمانان را دور بیاندازیم که در متن قرآن منظور بیت در اینجا یا هرجای دیگری، کعبه واقع در مکه است. مسلمانان برای اینکه همچنان این فرض را حفظ کنند که منظور از بیت در اینجا و چند جای دیگر، همان کعبه است، مجبور شده اند
ادعا کنند که کعبه را ابراهیم ساخته است. اما مقام ابراهیم که قرار است جایگاهی برای نماز گذاردن و طواف کنندگان و معتکفان باشد واقعا کجاست؟
پاسخ به این سوال سخت نیست. منظور از «مقام ابراهیم»، همان “cave of the patriarchs” یا “cave of Machpelah ” واقع در شهر حبرون در جنوب کرانه باختری است. مطابق عهد عتیق، ابراهیم غاری یا مقبره ای را برای دفن همسرش از هیتی ها خریداری می کند تا آن را به مقبره خانوادگی تبدیل کند. یهودیان تصور می کنند که مقام ابراهیم یا گور ابراهیم و فرزندانش در همین شهر حبرون است. امروزه این مکان یک جایگاه مقدس برای هر سه مذهب ابراهیمی است.
اگر نخواهیم مانند مسلمانان این ادعای گزاف را بکنیم که منظور از بیت در این آیه، همان کعبه است، پس راهی باقی نمی ماند که قبول کنیم منظور همان آرامگاه ابراهیم و شهر حبرون است. پس آیات سوره بقره در مورد تاسیس بیت توسط ابراهیم و اسماعیل، و نیز مسجدالحرام و مراسم حج و غیره، همگی نه به کعبه بلکه اشاره به همین شهر حبرون و زیارتگاهی دارد که روی آرامگاه ابراهیم ساخته شده است(منابع تاریخی کاملا تایید می کنند که کلیسایی روی این آرامگاه ساخته شده بود و این مکان، یک زیارتگاه محسوب می شد).>
به یاد داشته باشید که شهر حبرون دقیقا در نزدیکی شهر درعا قرار دارد و بنابراین این تفسیر ما از سوره بقره با تفسیر ما از سوره روم هم مطابقت کامل دارد. پس می توانیم این فرض را مطرح کنیم که فرقه مذکور، فرقه ای از مسیحیان یهودی (نزدیک به عقاید ابیونی ها) بودند که خود را نه یهودی می دانستند و نه مسیحی. آنها در شهر حبرون ساکن بودند و آنجا را سرزمین امن (نگاه کنید به سوره دوم آیه ۱۲۶، و سور ۹۵ آیه سوم که از بلد یا سرزمین امن و امین صحبت می شود) می دانستند.
کاملا مشخص است که آنها به دلیل سکونت در مقام ابراهیم، خود را پیرو دین ابراهیم می دانستند و عقاید آنان، عقایدی بود بین یهودیان و مسیحیان (یعنی در حالیکه عیسی را می پذیرفتند شریعت یهود را هم رعایت می کردند). این جایگاهی میانی این فرقه بین مسیحیان و یهودیان، در قرآن سوره بقره آیه ۱۴۳ اشاره شده است:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ….
و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد..
آیا اصلا می توان قبول کرد که مسلمانان یا اعراب حجاز امت میانه بین مسیحیان و یهودیان باشند؟ کاملا واضح است که در اینجا، اشاره است به نقش میانی مسیحیان یهودی.
برخی دیگر از آیات قرآن مثلا آیه اول سوره ۹۵ که از زیتون و انجیر نام برده می شود (یا قسم خورده می شود)، مشخص می کند که مکان نویسندگان جایی است خوش آب و هوا تر از حجاز و در آن درختان زیتون و انجیر می روییده است. می دانیم که اسراییل از دیرباز مکان رویش درختان زیتون و انجیر بوده است(حتی انجیل از خشکیده شدن درخت انجیر توسط عیسی روایت می کند). آیات دیگر نیز نشان از این دارد که نویسندگان به دریا نزدیکی داشته اند.
اگرچه ما نمی توانیم درباره مکان دقیق این فرقه مطمئن باشیم، اما شک زیادی نیست که آنها در سوره بقره، درباره مقام ابراهیم یا آرامگاه ابراهیم در حبرون سخن می گویند. منظورشان از مسجدالحرام، صفا، مروه، مراسم حج، قبله، به هیچ عنوان کعبه و مکه نیست. همچنین اگر یافته های دنیل گیبسون درباره تغییر قبله را بپذیریم، پس احتمالا این قبله های مسجدهای اولیه نه به سوی پترا (بنا به ادعای گیبسون) و نه اورشلیم و مکه، بلکه به سوی شهر حبرون بوده است (البته مشکل محاسبه و دقت وجود دارد.) با این وجود، بحث قبله، به دلایل زیادی گمراه کننده است و بهتر است به خود متن قرآن به عنوان تنها منبع اتکا کنیم.
به طور خلاصه، تاکید قرآن روی اینکه دین یکی است و ابراهیم نه یهودی بوده است و نه نصرانی و دیگر عقاید منعکس شده در قرآن با عقاید مسیحیان یهودی آنزمان که به صورت فرقه های الحادی در جنوب اسراییل به سر می بردند، مطابقت دارد. از اشارات اندک موجود در قرآن می توان گفت که آنها احتمالا در شهر حبرون زندگی می کردند و منظور قران از بیت همان آرامگاه ابراهیم است و رومیان نیز در شهر درعا در نزدیکی حبرون شکست خوردند.

نوشته قرآن را چه کسانی نوشتند؟ اولین بار در پدیدار شد.

]]>
4036
اثبات تحريف قرآن توسط یکی از بزرگترین علماى شيعه http://www.eslam.nu/2016/12/15/thrif-tbrsy/ http://www.eslam.nu/2016/12/15/thrif-tbrsy/#comments Wed, 14 Dec 2016 23:01:27 +0000 http://www.eslam.nu/?p=2967 همانطور که خوانندگان فرهیخته این سایت مطلع هستند ما بخشی از مطالب سایت را به تحریف قرآن و اثبات آن اختصاص داده‌ایم, و در چند مطلب جداگانه به آن پرداخته‌ایم. که با مراجعه به این لینک میتوانید مطالب قبلی را بخوانید. اما در اين متن ميخواهيم به موضوع بسيار مهمى اشاره كنيم و آن هم […]

نوشته اثبات تحريف قرآن توسط یکی از بزرگترین علماى شيعه اولین بار در پدیدار شد.

]]>
همانطور که خوانندگان فرهیخته این سایت مطلع هستند ما بخشی از مطالب سایت را به تحریف قرآن و اثبات آن اختصاص داده‌ایم, و در چند مطلب جداگانه به آن پرداخته‌ایم. که با مراجعه به این لینک میتوانید مطالب قبلی را بخوانید.
اما در اين متن ميخواهيم به موضوع بسيار مهمى اشاره كنيم و آن هم اثبات تحریف قرآن از سوی یکی از بزرگترین و نامدارترین علمای مذهب شیعه میباشد که این روحانی بزرگ شخصى است به نام علامه نورى طبرسى. ایشان كه كتاب قطورى در مورد نقص قرآن و حذف آيات و سوره‌هاى گوناگون آن نوشته است به موارد بسیار مهمی اشاره کرده که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. اما در ابتدا بايد ببينيم اين شخص كيست، در چه زمانى ميزيسته و چه مقام و منزلتی در نزد شيعيان داشته است.

علامه حسين بن محمد نورى طبرسى معروف به ميرزا حسين نورى طبرسى(علامه محدث نورى) از بزرگترين علماى متأخر شيعه ميباشد، علامه محدث نوری فرزند محمدتقی نوری مازندرانی (محمدتقی محدث نوری مازندرانی طبرسی) و نوهٔ علی محمد مازندرانی طبرسی مستوفی، محدث و چهره سرشناس علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری میباشد.
براى اينكه بدانيم علامه نورى طبرسى چه جايگاهى در ميان علماى شيعه داشته، شمّه اى از زندگى، آثار و شاگردان وى را بطور مختصر بيان ميكنيم كه ديگر جاى هيچ بهانه اى براى كسى باقى نماند و كسى نخواهد با كم اعتبار كردن ايشان و يا كتابهايشان گفته هاى ما را نقد كند، و سپس به اصل موضوع ميپردازيم.img_6838

این فقیه شيعه، مفسر و شاعر در ۱۸ شوال ۱۲۵۴ قمری در روستای یال‌رود از توابع نور مازندران به دنیا آمد. او در ۲۷ جمادی ۱۳۲۰ هجری قمری در نجف درگذشت. از القاب دیگر وی می‌توان به خاتم المحدثین، علامه نوری, میرزای نوری، محدث نوری، حاجی نوری و نوری اشاره کرد. وی دایی و پدر همسر شیخ فضل‌الله نوری بود. علامه حسین نوری شاگرد روحانیون بزرگ شیعه بوده و منجمله آنها میشود از علمایی نام برد که جایگاه ویژه ای در میان علمای متاخر شیعه دارا هستند منجمله:
۱- میرزای شیرازی مرجع عام شیعیان، سید محمدحسن حسینی شیرازی (۱۱۹۴-۱۲۷۳).
۲- شیخ عبدالرحیم بروجردی (درگذشته ۱۳۰۶ ق)، ایشان پدرزن محدث نوری نیز بود.
شیعیان در مورد وی میگویند: محدث نوری یکی از کم نظیرترین چهره‌های علمی است که در این عصر پا به عرصه وجود نهاد. او نشانه‌ای از نشانه‌های الهی بود و شگفتی‌های فراوانی در نهادش نهفته بود. محدث نوری از دانشمندان بزرگی بود که در میان علمای شیعه درخشید و عمر ارزشمند خود را صرف خدمت به دین و مذهب نمود. او تالیفات گرانقدر خود جاودانگی را برای همیشه به یادگار نهاد و همه نویسندگان و مورخان را ملزم به اعتراف به فضل و دانش خود کرد.به نوشته میرزا محمد تهرانی عسکری در کتاب هشت نکته, دربارهٔ محدث نوری: سالهای دراز در خدمتش بودم، در سفر و حضر. در علم درایه و رجال و حدیث نزد او درس آموختم که در این دانشها تسلّط داشت و داناترین فرد زمان خود در این دانشها بود، گرچه در دانشهای دیگر نیز مهارت داشت. کافی است خاتمهٔ مستدرک او بر کتاب وسائل الشیعه را ببینی که در علم رجال مانند آن نوشته نشده است. در این کتاب، در پژوهش مسائل رجال، و افزونیِ فوائد آن و استخراج نکات ظریف، تحقیق و تدقیق‌هایی به سامان آورد که بسی ارزشمند است.

يكى از شاگردان معروف علامه طبرسی شيخ آغا بزرگ تهرانی ميباشد كه در کتاب نقباء البشر دربارهٔ ایشان می‌گوید: اگر انسان بر آنچه از کتب گرانسنگ و تالیفات با ارزش که همچون دریایی موّاج از تحقیق و دقت نظر است؛ و همچنین بر وسعت اطلاعات بی نظیر او، کمی تأمل و تفکر نماید؛ بدون شک پی خواهد برد که او به تاییدات روح القدس (از ملائکه مقربین) و مورد تأیید بوده است. با استناد به اين ادعا مقام ايشان آنقدر نزد علماى شيعه بزرگ بوده كه ميتوانسته مورد تأييد ملائكه مقربين باشد.
مرتضى مطهرى از روحانيون سرشناس قرن حاضر شيعه در کتاب ده گفتار دربارهٔ حدیث مشهور (ان الله یبعث لهذه الامه علی راس کل مائهٔ سنهٔ من یجدّد لها دینها) می‌نویسد: برای این حدیث هیچ طریقی از طرق روایی شیعی موجود نیست، چرا که حاجی نوری آن را از کتاب‌های اهل سنت نقل نموده و این بزرگترین دلیل بر عدم وجود آن در کتب شیعی است و گرنه حاجی نوری [که بسیار اهل تتبّع بوده است] آن را نقل می‌کرد.
با استناد به اين ادعاى مطهرى علامه طبرسى در جمع آورى احاديث بسيار خبره و دقيق بوده و طبعا چنين شخصى نميتوانسته احاديث بى اعتبار و ضعيف را حجت قرار دهد و يا آنها را گردآورى و نقل كند.
نظیر اين تعريف و تمجيدات كه از ايشان شد, از مولی کاظم خراسانی و سیدمحسن امین [مؤلف اعیان الشیعۀ] و دیگر بزرگان شيعه بسیار نقل شده که جملگی از عظمت تسلط محدث نوری بر حدیث و رجال حکایت می‌کند. و اما علامه نورى طبرسى شاگردان زيادى نيز داشته كه به تعدادى از مهمترين اين اشخاص اشاره ميكنيم:
١. شیخ فضل‌الله نوری، پسر خواهرش و دامادش
٢. سید محمد کاظم خراسانی
٣. سید محسن امین مؤلف اعیان الشیعهٔ
۴. شیخ آقا بزرگ تهرانی
۵. حاج شیخ عباس قمی
۶. شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
۷. سید عبدالحسین شرف الدین عاملی
۸. شیخ اسماعیل اصفهانی
۹. شیخ مرتضی بن محمد عاملی
۱۰. سید جمال‌الدین عاملی اصفهانی
۱۱. شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت احمر
۱۲. میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و نویسنده «شفاء الصدور فی زیاره العاشورا»
۱۳. شیخ مهدی نوری فرزند میرزا هادی نوری، برادر زاده محدث نوری
۱۴. میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و نویسنده «شفاء الصدور فی زیاره العاشورا»
البته در اين ليست تعداد بيشترى از علماى شيعه نيز وجود داشتند كه ما مهمترين آنها را ذكر كرديم. از آثار مهم علامه طبرسى ميتوان به كتب زير اشاره كرد:

١- كتاب مستدرك الوسائل: وی در مقدمه اين كتاب می‌نویسد: عالم کامل، متبحر خبیر، محدث نقّاد و آگاه، نشر دهنده آثار، جمع آورنده روایات، شیخ محمد بن حسن حر عاملی د ر کتاب وسائل الشیعه روایات و احادیث فراوانی را از میان کتابهای روایی علما و اصحاب جمع‌آوری نموده است، روایاتی که برای جان لذت بخش و برای دیده نور چشم است. این کتاب یکی از معتبرترین کتب شیعه میباشد و روحانیون شیعه استناد زیادی به روایات این کتاب میکنند.

٢- كتاب نجم الثاقب: این اثر که نام کامل آن نجم الثاقب فی احوال الامام الغائب است، دومین كتاب ايشان در اين باب و به زبان فارسى ميباشد.

٣- كتاب لؤلؤ و مرجان: اين كتاب از آثار مهم ايشان است. محدث نوری در مقدمه این کتاب نوشته: عالمی از هند به سراغم آمد و دردودل کرد که در هند روضه‌هایی بدون اصالت و ریشه خوانده می‌شود. وى براى رفع اين مشكل اين كتاب را نوشت.

٤- کتاب الفیض القدسی فی ترجمه العلامه المجلسی
۵- دارالسلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام : این اثر در سال ۱۲۹۲ ق، در سامرا نوشته شده و دربارهٔ خواب و تعبیر خواب است.
۶- فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الأرباب
تا بدينجا با علامه نورى طبرسى، زندگينامه، اساتید, شاگردان، و بعضى آثار او آشنا شديد و همچنين نظر علماى بزرگ شيعه در مورد جايگاه ايشان را خوانديد. مهمترين مطلب در مورد زندگى اين دانشمند بزرگ شيعيان، نوشتن كتابى است در تحريف قرآن به نام فصل الخطاب فی تحریف الکتاب كه البته خلاصه شده نام طولانى ترى ميباشد به عنوان فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الأرباب. اين كتاب را علامه نورى طبرسى به زبان عربى نوشته است.image
شيخ آقا بزرگ تهرانی از شاگردان برجسته ايشان، هنگام معرفی کتاب در مجموعه بزرگ کتاب ‌شناسی‌اش، با دروغ و فريب این کتاب را کتابی در رد تحریف قرآن می‌خواند و می‌نویسد: «أثبت فیه عدم التحریف بالزیادة والتغییر والتبدیل وغیرها؛
ترجمه: در این کتاب، عدم تحریف قرآن را اثبات کرده است و دور بودنش از تحریف به زیادت و تغییر و تبدیل و جز آن.
علامه محدث نوری در ۲۸ جمادی‌الثانیة سال ۱۲۹۲ق تأليف اين كتاب را به پايان رساند. و همانطور كه از عنوان کتاب برمی‌آید، در اين كتاب اثبات شده كه  قرآن, تحریف شده همان گونه که بنابر عقیده مسلمانان انجیل و تورات تحریف شده است.
بنابر متن کتاب و نیز بنابر آنچه شیخ آقابزرگ تهرانی از استادش نقل ميكند، نظر علامه نوری طبرسى از تحریف کتاب این نیست که قرآن فعلی کلام خدا نیست یا چیزی به آن اضافه شده، بلكه به باور ايشان قرآن فعلی دقیقاً همان است که در زمان عثمان جمع‌آوری شده است. طبرسى معتقد است پیش از جمع‌آوری، آیاتی در قرآن بوده که هم اکنون در آن نیست  و حذف يا همان تحريف شده است. ايشان با استفاده از رواياتى كه در اين كتاب ذكر شده است اثبات ميكند كه آيات و سوره هاى زيادى از قرآن کاسته شده است كه در ادامه به آن اشاره ميكنيم.img_6836
خوب تا اينجا فهميديم كه مهمترين كتابى كه در اثبات تحريف قرآن نوشته شده، توسط يكى از بزرگترين و معتبرترين علماى شيعه به نام علامه نورى طبرسى ميباشد. ذكر اين نكته بسيار ضرورى است كه تا قبل از سال ۱۲۹۲ روایت و گفتار علماى شيعه درباره تحریف قرآن در کتابهای گذشته‌شان  و به صورت روايات پراكنده بود، و بیشتر مردم بر آن آگاهی نمی‌یافتند تا اینکه نوری طبرسى در سال ۱۲۹۲ هجری در شهر نجف اين کتاب قطور را برای اثبات تحریف قرآن تالیف نمود، و نام آن را (فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الأرباب) نامید. کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحریف قرآن (طبق مذهب شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در این کتاب هزاران روایت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود می آورد، وی با تایید و توثیق روایات تحریف قرآن می‌گوید: بدان این روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است( فصل الخطاب ۲۴۹ )
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقیق اقوال علمای خود با نقل‌های موثق می‌نویسد قول به تحریف و تغییر قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقیده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دین هستند او پس از نامبردن بسیاری از علمای شیعه که قائل به تحریف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای شيعه پر کرده است(فصل الخطاب ص ۲۵-۳۰).img_6846img_6847
وى همچنین در این کتاب روایات بسیاری برای اثبات ادعايش درباره این که قرآن تحریف شده است ذکر نموده، و بر مهمترین مصادر نزد علماى ديگر شيعه از کتابهای حدیث و تفسیر اعتماد کرده و از آنها صدها روایات منسوب به ائمه درباره تحریف بیرون آورده است، و ثابت کرده است که عقیده تحریف قرآن، همان عقیده علمای گذشته‌شان می‌باشد كه وى با گردآورى همه آنها اين ادعا را به اثبات رسانده. علامه طبرسى در کتاب خود می نویسد: بعضی از آیات قرآن مسخره و الکی(سخافه) ميباشد. مولف در مقدمه سوم کتابش اسامی علمای مذهب تشیع را که معتقد به وقوع تحریف در قرآن بودند را ذکر کرده است و از کسانی دیگر که قائل به تحریف هستند نام برده است. که در این میان میتوان به شیخ فضل بن شاذان اشاره کرد که در جاهای از کتاب «الایضاح» به تحریف قرآن اعتراف کرده و همچنین از علمای قدیمی‌تر مانند شیخ محمد بن الحسن شیبانی صاحب کتاب تفسیر: «نهج البیان عن کشف معانی القرآن» نام برده است.
طبرسى در همین کتاب برخی آیات و سوره‌ها را ذکر می‌کند و با استناد به احادیث و روایات مدعی می‌شود که این آیات و سوره‌ها از قرآن حذف شده‌اند!! به عنوان مثال ايشان به سوره‌اى اشاره كرده به نام سوره النورین که به اعتقاد او توسط عثمان از قرآن حذف گردیده است!!
به متن قسمتی از سوره النورین دقت کنید:
یا ایها الذین آمنوا بالنورین أنزلناهما یتلوان علیکم آیاتی ویحذرانکم عذاب یوم عظیم نوران بعضهما من بعضی وانا السمیع العلیم. إن الذین یوفون رسوله فی آیات لهم جنات النعیم (کذا) والذین کفروا …..الخ
ناگفته نماند این سوره علاوه بر اینکه در کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی ذکر شده در کتب زیر نيز آمده است.
۱) کتاب منهاج البراعه نوشته علامه میرزا حبیب الله هاشمی خوئی ج، ۲ ص، ۲۱۷٫
۲) کتاب تذکره الائمه نوشته علامه محمد باقر مجلسی ص، ۱۹-۲۰ فارسی، چاپ ایران
علاوه بر این سوره‌ها اين، روحانيون شيعه در برخی از آیات قرآن نیز دست برده و در آن تغییراتی ایجاد کرده‌اند برای مثال آیت الکرسی را شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی که از محدثان شیعی قرن چهاردهم هجری است در کتاب  مفاتیح الجنان به صورت ديگرى ويرايش كرده است.
يكى از سوره هايى كه علامه طبرسى ادعا كرده از قرآن حذف شده سوره‌اى به نام ولايت ميباشد که در تصویر می‌بینید. وجود اين سوره‌ها و ادعاهايى كه اين علما و مخصوصا علامه طبرسى كرده حاوى نكات بسيار مهمى است كه به آنها اشاره می‌كنيم.image
١) اگر ادعاى اين علماى مسلمان صحيح باشد و اين سوره‌ها از قرآن حذف شده باشند، بزرگترين دليل در تحريف قرآن و باطل شدن ادعاى قرآن در معجزه بودن آن ميباشد. و خود به خود اين ادعاى قرآن كه از طرف خدا به محمد وحى شده و خدا آنرا از تحريف و نقصان مصون ميدارد بكلى بى اثر شده و به يك لطيفه تبديل ميشود.
٢) اما نكته مهم ديگر اين است كه اگر ادعاى اين علماى مسلمان صحيح نباشد و آنها اين سوره‌ها را خودشان نوشته باشند، باز هم ادعاى قرآن در مورد تحدى آوردن سوره‌اى مثل قرآن را باطل ميكند و بازهم ادعاى الهى بودن قرآن بى اثر ميشود.
زيرا وقتى به اين راحتى كسانى كه خود را مومن به قرآن و پيرو دستورات قرآن ميدانند، بتوانند سوره‌هايى را بنويسند و آنها را منسوب به قرآن كنند خود بزرگترين دليل براى كودكانه بودن ادعاى قرآن در تحدى و همانند آورى ميباشد.
با خواندن اين نكات بسيار ساده و اما بسيار مهم ميتوان براحتى ادعاى غير الهى بودن قرآن را اثبات كرد و ادعاى اسلامگرايان در مورد معجزه بودن اين كتاب را به چالش كشيد. اين نتيجه‌گيرى نه از سوى ما بلكه بر اساس ادعاى بزرگترين علماى مسلمان بدست آمده است و كسانى اين ادعاها را مطرح كرده اند كه خود را جزو دانشمندان علوم اسلامى و تبيين كننده و تفسير كننده آيات قرآن ميدانند. در این لینک لیستی از بزرگترین روحانیون شیعه را می‌بینید که قائل به تحریف قرآن بوده‌اند.
علامه طبرسی در كتاب فصل الخطاب فی اثبات تحريف كتاب رب الارباب – ص ۳۴ راجع به شيخ طوسی از بزرگترین علمای شیعه و صاحب ۲ کتاب از ۴ کتاب معتبر شیعه(کتب اربعه), و کتاب تفسير التبيان ایشان می‌گويد:img_6835

لا يخفى على المتأمل في كتاب التبيان أن طريقته فيه على نهاية المداراة والمماشاة مع المخالفين، فإنك تراه اقتصر في تفسير الآيات على نقل كلام الحسن وقتادة والضحاك والسدي وابن جريج والجبائي والزجاج وابن زيد وأمثالهم ولم ينقل عن أحد من مفسري الإمامية ولم يذكر خبرا عن أحد من الأئمة عليهم السلام إلا قليلا في بعض المواضع لعله وافقه في نقله المخالفون بل عد الأولين في الطبقة الأولى من المفسرين الذي حمدت طرائقهم ومدحت مذاهبهم وهو بمكان من الغرابة لو لم يكن على وجه المماشاة فمن المحتمل أن يكون هذا القول منه نحو ذلكومما يؤكد كون وضع هذا الكتاب على التقية. ما ذكره السيد الجليل علي بن طاووس في سعد السعود وهذا لفظه: نحن نذكر ما حكاه جدي أبي جعفر بن الحسن الطوسي في كتاب التبيان وحملته التقية على الاقتصار عليه من تفصيل المكي من المدني والخلاف في أوقاته.
ترجمه به اختصار:
بر كسي مخفی نیست كه اگر در كتاب تفسير تبيان شيخ طوسی (كه در آن ادعا شده قرآن تحريف نشده است) تامل بكند اين كلام او بخاطر مدارا و مماشات با مخالفان (اهل سنت) است و در آن می‌بينی كه برای تفسير آيات اقتصارا نقل كلام از قتاده و ضحاك و ابن جريح و جبايی و ابن زيد می‌كند و از احدي از مفسرين اماميه چيزی نقل نمی‌كند و از ائمه عليهم السلام خبری نمی‌آورد مگر به تعداد اندك و در برخی مواقع با مخالفان موافقت می‌كند. اگر اين كار ايشان بر وجه مماشات نباشد پس يحتمل اين است كه اين قول از او مانند آن باشد و تاكيد می‌شود كه وضع و تاليف اين كتاب بر اساس تقيه بوده است. دليل هم برای اين گفته كلام سيد طاووس در سعد السعود است و اين لفظش است: ما بيان می‌داريم كه آنچه جدّ من شيخ طوسی در كتاب التبيان بيان كرده بر تقيه حملش می‌كنيم.
نام کتاب: سعد السعود نویسنده: السيد بن طاووس جلد: ۱ صفحه : ۲۸۶

بر طبق این ادعا شیخ طوسی که در واقع بزرگترین عالم شیعیان میباشد نیز قائل به تحریف قرآن بوده ولی با توسل به تقیه, کتابی را در رد تحریف قرآن نوشته است.
 در پایان ذكر اين نكته را ضرورى ميدانم كه در ميان علماى برجسته شيعه تنها علامه نورى طبرسى نيست كه درمورد تحريف قرآن كتاب نوشته بلكه تعداد زيادى از علماى شيعه اقدام به نوشتن كتابهايى در اينمورد كرده‌اند كه که در این لینک میتوانید نام آنها و کتبی که نوشته‌اند را بخوانید. و اما طبق معمول روحانيون در اينباره, باب تقيه و دروغ را باز می‌بينند و با هزار دوز و كلك سعى در ماله كشى و كتمان اين حقيقت روشن دارند و بعنوان مثال روايات فراوان كتاب فصل الخطاب كه به آن اشاره كرديم را روايات ضعيف مينامند در صورتى كه در شرح حال علامه نورى ديديد كه ايشان از مسلط ترين و دقيق ترين علماى شيعه در علم حديث ميباشند و استفاده چنين شخصى از روايات ضعيف آنهم در كتابى به اين اهميت غير ممكن ميباشد و اين ادعاى آخوندهاى شيعه در اينباره بسيار مضحك و کودکانه است.

نوشته اثبات تحريف قرآن توسط یکی از بزرگترین علماى شيعه اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/12/15/thrif-tbrsy/feed/ 8 2967
داستان ادريس و اثبات تحريف قرآن http://www.eslam.nu/2016/09/01/edris/ http://www.eslam.nu/2016/09/01/edris/#comments Thu, 01 Sep 2016 10:19:11 +0000 http://www.eslam.nu/?p=2380 قبلا در بحثی در اثبات تحریف قرآن از شجره ملعونه در سوره اسرا آیه ۶۰ نام بردیم و امروز در مورد یکی دیگر ازین دست آیات که از مصادیق تحریف در قرآن و از بین رفتن بخش هایی از آن میباشند میپردازیم. در ادامه بحث تحريف قرآن به آياتى برميخوريم كه كاملا ناقص بيان شده […]

نوشته داستان ادريس و اثبات تحريف قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>
قبلا در بحثی در اثبات تحریف قرآن از شجره ملعونه در سوره اسرا آیه ۶۰ نام بردیم و امروز در مورد یکی دیگر ازین دست آیات که از مصادیق تحریف در قرآن و از بین رفتن بخش هایی از آن میباشند میپردازیم.

در ادامه بحث تحريف قرآن به آياتى برميخوريم كه كاملا ناقص بيان شده و يا اينكه اگر هم بيان شده حالا ديگر در قرآن موجود، وجود ندارند.

در سوره مريم آيه ٥٦ نام ادريس بعنوان پيامبر آورده شده و در همين آيه تأكيد شده كه شرح حال ادريس در قرآن مطالبى نوشته شده، در صورتى كه در كل قرآن فقط ٢ ايه وجود دارد كه نام ادريس آمده در آنها ذكر شده و در هيچكدام اشاره اى به زندگى ايشان نشده.
پس آن قسمتهايى كه اشاره به زندگى وى داشته اند حتما از قرآن حذف شده اند.
سوره مريم آيه ٥٦: (وَٱذْكُرْ فِى ٱلْكِتَٰبِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقًۭا نَّبِيًّۭا) 
ترجمه: بياد آور در قرآن در مورد ادريس، او پيامبر راستگويى بود.
سوره انبياء آيه ٨٥: (وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا ٱلْكِفْلِ ۖ كُلٌّۭ مِّنَ ٱلصَّٰابِرِينَ) (۸۵)
ترجمه: و اسماعيل و ادريس و ذولكفل همه از صابرين بودند.
با خواندن اين آيات بار ديگر به ابهام جديدى برميخوريم! و آن اينكه ذوالكفل كيست؟؟؟ در كجاى قرآن نام او برده شده؟؟ چرا فقط در همين آيه نام او اورده شده؟؟؟
آيا درمورد او آياتى وجود داشته كه اكنون در قرآن موجود نيست؟؟؟
ازين دست آيات بازهم در قرآن وجود دارد كه به مرور به برخى از آنها اشاره ميكنيم.
بحث تحريف براحتى میتواند دروغ روحانيون درباره عدم تحريف قرآن و الهی بودن آنرا و اینکه الله از آن محافظت کرده و میکند  را افشاء کند.

نوشته داستان ادريس و اثبات تحريف قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/09/01/edris/feed/ 13 2380
علمای برزگ اسلام: قرآن معجزه نیست http://www.eslam.nu/2016/07/18/%d8%b9%d9%84%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%b2%da%af-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d9%82%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b9%d8%ac%d8%b2%d9%87-%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa/ Mon, 18 Jul 2016 20:02:11 +0000 http://www.eslam.nu/?p=1630 ابوالحسن اشعری یکی از بزرگترین علمای تاریخ اسلام معتقد به این است که قرآن معجزه نیست و می توان مثل آن را آورد. متن عربی ادعای ایشان : وکان لشیخهم الاشعری فی اعجاز القران قولان احدهما کما یقول المسلمون انه معجز النظم و الاخر انما هو المعجز الذی لم یفارق الله عز و جل قط و […]

نوشته علمای برزگ اسلام: قرآن معجزه نیست اولین بار در پدیدار شد.

]]>
ابوالحسن اشعری یکی از بزرگترین علمای تاریخ اسلام معتقد به این است که قرآن معجزه نیست و می توان مثل آن را آورد.
متن عربی ادعای ایشان : وکان لشیخهم الاشعری فی اعجاز القران قولان احدهما کما یقول المسلمون انه معجز النظم و الاخر انما هو المعجز الذی لم یفارق الله عز و جل قط و الذی لم یزل غیر مخلوق و لا نزل الینا و لا سمعناه قط و لا سمعه جبرییل و لا محمد علیهما الاسلام قط و اما الذی یقرا فی المصاحف و نسمعه فلیس معجزا بل مقدور علی مثله و هذا کفر صحیح و خلاف الله تعالی و لجمیع اهل الاسلام.

منبع :
الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ج ۵ ص ۷۶ انتشارات دارالجیل
ترجمه : ابن حزم می گوید : و شیخ اشعری آنها در مورد قران دو قول داشت. یکی همان چیزی که مسلمانان می گویند که قرآن از جهت لفظ و فصاحت معجزه است و کلام دیگر او این است که قران معجزه ای است که هرگز جدای از خداوند نبوده است و هرگز مخلوق نبوده است و قبلا بر ما نازل نشده است و آن را هرگز قبلا نشنیده ایم و جبرییل نیز قبلا آن را نشنیده است و پیامبر نیز قبلا آن را نشینده است و اما آن قرانی که در مصاحف و کتب خوانده میشود و آن را می شنویم معجزه نیست بلکه می توان مانند آن را آورد. ابن حزم میگوید این کفر اشکار است و خلاف سخن الله و مسلمین است.
اما علامه ابوالحسن اشعری چه جایگاهی در اسلام دارد ؟؟؟؟؟؟
امام شمس الدین ذهبی در مورد او در کتاب سیر اعلام النبلا ج ۱۵ ص ۸۵ انتشارات موسسه رساله, می گوید : العلامه ٬ امام المتکلمین 
یعنی ایشان علامه و امام سخنوران است.
علامه زرکلی ( الاعلام للزرکلی ج۴ ص۲۶۳ انتشارات دارالعلم للملایین) در مورد او می نویسد : موسس مذهب٬ کان من الائمه المتکلمین المجتهدین.
یعنی ایشان از موسسین مذهب هستند و امام مجتهدین و سخنوران است.
اما بشنوید نظر علامه الوسی یکی بزرگترین علمای اسلام که معتقد است متکلمین و سخنوران عرب هم میتوانند مانند قران را بیاورند و ازین بابت نمیتوان از ان به عنوان معجزه نام برد.
علامه آلوسی در تفسیر روح المعانی ج ۱ ص ۲۷ انتشارات دارالحیاء التراث العربی در باب تحریف قرآن می نویسد :
متن عربی:
ان القرآن غیر خارج عن کلام العرب و ما من احد من بلغائهم الا و قد کان مقدورا له الاتیان بقلیل من مثل ذلک و القادر علی بعض قادر علی الکل.
ترجمه :
دوم اینکه قرآن خارج از کلام عرب نیست و کسی از سخنوران و افراد با کلام فصیح و بلیغ نیست مگر اینکه می تواند اندکی مانند قرآن را بیاورد و کسی که قادر به برآوردن بخشی از قرآن باشد مانند کسی است که قادر برآوردن تمام قرآن است.
aloosi tahrif quran
 abn hazm quran mojeze nist

نوشته علمای برزگ اسلام: قرآن معجزه نیست اولین بار در پدیدار شد.

]]>
1630
سانسور «دین حنیف» در قرآن http://www.eslam.nu/2016/07/18/%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%88%d8%b1-%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ad%d9%86%d9%8a%d9%81-%d9%82%d8%b1%d8%a7%d9%86/ http://www.eslam.nu/2016/07/18/%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%88%d8%b1-%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ad%d9%86%d9%8a%d9%81-%d9%82%d8%b1%d8%a7%d9%86/#comments Mon, 18 Jul 2016 10:50:40 +0000 http://www.eslam.nu/?p=1614 مقايسه نمونه‌هاى جديد و قديم ترجمه‌ها و تفسيرات اين موضوع و مورد، نشان مى‌دهد كه در طول زمان بر ميزان و موارد سانسور و تحريف اين كلمه افزوده شده، يا به بيانى ديگر متشرعان جديد از نظر دخالت در معنى و مفهوم قرآن نسبت به قديمى ها جسورتر شده و به مرزهاى جديدى از تعبير […]

نوشته سانسور «دین حنیف» در قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>

مقايسه نمونه‌هاى جديد و قديم ترجمه‌ها و تفسيرات اين موضوع و مورد، نشان مى‌دهد كه در طول زمان بر ميزان و موارد سانسور و تحريف اين كلمه افزوده شده، يا به بيانى ديگر متشرعان جديد از نظر دخالت در معنى و مفهوم قرآن نسبت به قديمى ها جسورتر شده و به مرزهاى جديدى از تعبير و تفسير و تحريف “قرآن” نائل آمده اند.جريان از اين قرار است كه در زمان ظهور دين اسلام، “در مركز عربستان و در منطقه وسيعى به نام يمانه، عشيره اى به نام “بنى حنيفه” اقامت داشت.

حنيفه از مفهوم حنيف استنتاج مى‌شود و بنا بر اسطوره‌اى دينى، لقب حضرت ابراهيم بوده كه براى يكتاپرستى مبارزه مى‌كرده است. قبل از ظهور اسلام، اكثر اعضاى عشيره بنى‌حنيفه، يا گرايش به يكتاپرستى داشتند يا اصل يكتاپرستى اديان يهودى و مسيحى را پذيرفته بودند. اينان اما، خواهان دين ساده و إبتدائى‌ترى بودند كه به تمايل آنان به زهد، انزوا و جهان گريزى پاسخ مطلوب مى‌داد.

در يمانه “خالد بنى حنيفه” از عشره ابس، “حنظله ابن صفوان” و “مسيلمه” مدعى بود كه مخاطب الله (ملقب به رحمان) قرار گرفته است تا براى پرستش او تبليغ كند. او با نوشتن آياتى كه جنبه ابلاغى و اخلاقى داشتند، براى پيامبرى خود تبليغ مى‌كرد. پس از إعلام ظهور محمد، مسيلمه كه قبل از وى مدعى بعثت شده بود، با او تماس گرفت و پيشنهاد همكارى داد. ولى محمد پيشنهاد او را رد كرد، زيرا فقط خود را منبع واقعى وحى الهى می‌دانست.مسلمانان برای مسيلمه لقب “اسود كذاب” يا سياه پوست دروغگو را نهاده‌اند!

مسيلمه و ديگر مدعيان پيامبری توسط محمد و جلادانش بطرز وحشيانه‌ای به قتل رسيدند.

ورقه بن نوفل (عموزاده خديجه) هم از اعضاى ايين حنفا بود كه براى يكتاپرستى تبليغ مى كرد. او بخشى از انجيل را نيز به عربى ترجمه كرده بود. قبلا او و محمد ساعتها در رابطه با يكتاپرستى بحث كرده بودند. سه شخص سرشناس ديگر آيين حنفا “زيد بن عمرو بن نفيل”، ” عبيدالله بن جحش” و “عثمان بن حويرث” نام داشتند. زيد بن عمرو براى زهد و عبادت به كوهستان حرا پناه مى‌برد و در همان جا با محمد پيرامون يكتاپرستى گفتگو مى‌كرد. محمد حنفا را مى شناخت و ايشان را پيروان “دين پاك و برحق” مى شمرد. وى در قرآن، حنفا را به اين معنى اورده و در آيه‌هاى عديده، از ايشان در نقطه مقابل بت پرستان ياد كرده است. (سوره ١٠ ايه ١٠٥، سوره ٢٢ ايه ٣١، سوره ٣٠ ايه ٣٠، سوره ٩٨ ايه ٥)

او حنفا را پيروان كيش باستان ابراهيمى مى شمرد (سوره ٢ آيه ١٣٠، سوره ٣ آيه ٦٧)

كلمه حنيف و حنيفه ١٢ بار در قرآن به كار رفته و از آن جمله‌اند: آيه ١٠٥، سوره يونس، آيه ١٢٥ سوره النسا، ……….ايه ٣١ سوره الحج و ايه ٥ سوره البينه. از اين آيه ها، پنج ايه مستقيم در مورد دين حنف “نازل” شده اند كه از آن جمله اند: آيه ١٠٥ سوره يونس، آيه ٧٩ سوره انعام، آيه ٣٠ سوره الروم، آيه ٣١ سوره الحج و آيه ٥ سوره البينه. اين آيات بر آنند كه:

– و ان أقم و جهك للدين حنيفا و لا تكون من المشركين” = “به دين حنيف روى آور و هرگز از مشركين نباش” (سوره يونس، ايه ١٠٥)

و “فاقم و جهك للدين حنيفا فطرت الله التى فطر الناس عليها لا تبديل خلق الله ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لا يعلمون” =

“روى به سوى دين حنيف كن كه مطابق فطرت خدا و مردمان است، در آفرينش خدا تغييرى راه ندارد؛ اين دين استوار است ولى بيشتر مردم نمى دانند”(الروم،٣٠)

اين آيات بر روى هم اين معنى را مى‌رسانيدند كه:

دين اسلام همان دين حنيف است، يا در آغاز دعوت اسلام و زمان نزول اين آيات چنين بوده، پيامبر اسلام عين همين دين را تبليغ مى كرده و همراه با مسلمانان ديگر، موظف به پذيرش آن بوده است.

بقيه ايات قران مربوط به اين دين در مورد پيوند دين حنيف با ابراهيم پيغمبر است: ايه ١٢٥ سوره نسا، ايه ١٣٥ سوره البقره، ايه ٦٧ و ٩٥ سوره ال عمران، ايه ١٦١ سوره انعام، ايه هاى ١٢٠ ١٢٣ سوره النحل همه به تكرار تاكيد مى كنند كه :” ابراهيم حنيف و مسلمان است و مشرك نيست” (سوره ال عمران، ايه ٦٧؛ سوره انعام، آيه ١٦١؛ سوره نحل، آيه ١٢٣)

  • انكار قيد دين حنيف

اما با وجود اين دستور صريح الله، و با وجود اين همه وحى و آيه در مورد ضرورت پيوستن به اين دين “حنيف”، جالب است كه اكثريت قريب به اتفاق مترجمين و مفسرين مورد مراجعه نويسنده، از بيان اين كلمه كليدى قران خوددارى كرده اند. هر كس، چه مترجم يا مفسر و متكلم، از راهى براى سانسور و حذف اين نام و كلمه از متن قران كوشيده و هركس نيز براى طفره رفتن از قيد اين نام و عنوان، ابتكارى خاص بكار برده و راه فرارى برگزيده است.

سبب اين سانسور و انكار جمعى به درستى معلوم نيست، اما نگاهى به جهت گيرى تفسيرات گوناگون، سوالاتى را در مورد سانسور آيات مربوط به آيين و دين حنيف يا حنفا، در ذهن ايجاد مى كنند:

آيا اين همه براى آن است كه:

١- اين ايات با ساير ايات قران ( و از ان جمله، ايات ٥ و ٦ سوره ياسين، ايه ٣ سوره سجده و ايه ١٦٥ سوره انعام ) كه مدعى اند كه قبلا براى اعراب پيامبرى فرستاده نشده و دعوى براى انان نيامده، مغايرت دارند و اين متشرعين با سانسور نام اين “دين سابق يكتاپرستى عربى” كه مورد تاييد قران هم قرار گرفته، براى حل و فصل اين مغايرت در بين آيات قران مى كوشند؟؟؟

٢- ايا اينان براى اثبات دين عربى يكتاپرست اسلام كه مى بايست كاملا جديد و بى سابقه بوده و هيچگونه گذشته اى در ميان اين قوم نداشته باشد، اين سانسورها و دست بردن ها در كلام منتسب به خدا را مجاز تلقى مى كنند؟

٣- ايا  اين همه انكار و سانسور ناشى از ان است كه شريعت سازان اسلامى نمى خواهند مطرح كنند كه قبلا كس و كسانى هم دعوت به يكتاپرستى كرده بودند و پيامبر اسلام اولين آنان بوده ؟؟؟

حال نمونه اى از پرده پوشى و سانسور ترجمه كلمه “حنيف” توسط مترجمين قران:

  • بهاالدين خرمشاهى در ترجمه ايه ٣٠ سوره الروم، نام دين حنيف را تماما سانسور كرده و به جاى ان از كلمه “حق”، ان هم در داخل پرانتز استفاده كرده است. ترجمه وى از اين عبارت قران:

“فاقم و جهك للدين حنيفا…” نه معادل درست ان به شرح: “پس روى به دين حنيف كن…”، بلكه به صورت “پاكدلانه روى به دين (حق) بياور….” است.

حسين محى الدين الهى قمشه، مطابق معمول، از خود كلمات و عباراتى بر معنى ايه افزوده و نام دين “حنيف” را نيز به دين “اسلام” برگردانده است:

“پس تو اى رسول (با همه پيروانت! ) مستقيم رو به ايين پاك اسلام اور…”

  • نويسنده “ترجمه خلاصه تفسير الميزان” أسم حنيف را به صورت صفت بكار برده و ان را با كلمه نامربوط “معتدل” برابرى كرده است: “پس روى خود را به جانب دين معتدل و حنيفى كن كه …”
  • مكارم شيرازى و شركا در “تفسير نمونه” خود دين حنيف را با “ايين خالص” معادل قرار داده و نوشته اند: “روى خود را متوجه ايين خالص پرودگار كن…”.

انان توضيح نمى دهند كه منظور از به اصلاح “ايين خالص” در اين ايه كدام ايين و ديني است و كدام بخش از اين ايه برابر سازى شده است.

  • سيد على قريشى در كتاب “تفسير أحسن الحديث” براى سانسور كلمه حنيف در بند فوق الذكر قران، از خود جمله اى بدون هرگونه معنى و مفهوم ساخته است:” و جهت را به اين دين ( ! ) پيوسته كن ( ؟ ) …”
  • ابوبكر عتيق نيشابورى در كتاب “تفسير سورابادى” براى نديده گرفتن اين كلمه كليدى قران، ان را نام اسلام خلاصه كرده است:”بيست (بايست) بر دين اسلام بگشته از همه دينهاى بد راست ايستاده بر مسلمانى ( ؟ ) ..”
  • او توضيح نمى‌دهد كه منظورش از دين پاك و يكتاگو چه دينى است. قابل توجه است كه در اين ميان فقط در ترجمه طباطبايى در تفسير الميزان، اين كلمه معادل خود را يافته است: “پس روى به دين حنيف كن” “كه مطابق فطرت خداست فطرتى كه خدا بشر را بر ان افريده و افرينش خدا دگرگونى نيست، اين است دين مستقيم، ولى بيشتر مردم نمى دانند(الروم، ٣٠) و ” (و به من وحى شده كه) وجه بندگى و ديندارى را متوجه دين حنيف كن، و زنهار، زنهار كه از مشركين نباش” (يونس، ١٠٥)
  • با اين وجود اين دو مورد تنها مواردى اند كه طباطبايى در تفسير الميزان خود به ذكر اين كلمه كليدى پرداخته و ان را به نام درست خود ترجمه كرده است. گويى كه وى نيز از ضرورت سانسور اين كلمه كليدى قران و وحى خدا اگاه بوده و تا حدودى هم در اين راه كوشيده، ولى به اندازه ايندگانش جرات انكار تمام موارد “آيات و وحى خدا” را در خود نديده و در هر حال، راهى براى جواب به سوالات احتمالى خداى خالق جهان باز گذاشته است.

مى بينيم كه دست بردن در معانى قران و ساختن مبانى دينى براى “مقبوليت دينى بخشيدن” به نيات دنيوى متشرعين، بسيار آسان تَر، رايج تَر و عمومى تَر از ان است كه در ذهن مسلمانان مى گنجد و انتظار مى رود. با اين وجود، مجددا اين سوْال مطرح مى شود كه:

  • با وجود اين همه دست بردن ها و تحريفات، به كدام ترجمه و تفسير ظاهرا با امانت قران مى توان اعتماد كرد؟

منابع :

“فرشيد فريدونى، نقدى بر فلسفه و تاريخ دول اسلامى و دلايل شكست مردم سالارى دينى در ايران،ص٨ .

پطروشفسكى.ص ٢٢

ترجمه تفسيرالميزان

رضا آيرملو، قرائت قران غير دينى،جلد ١،ص ١٢٢-١١٧”

نوشته سانسور «دین حنیف» در قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/07/18/%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%b3%d9%88%d8%b1-%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ad%d9%86%d9%8a%d9%81-%d9%82%d8%b1%d8%a7%d9%86/feed/ 2 1614
اعتراف علماى بزرگ شيعه به تحريف قرآن http://www.eslam.nu/2016/07/10/olama-thrif/ http://www.eslam.nu/2016/07/10/olama-thrif/#comments Sun, 10 Jul 2016 16:15:59 +0000 http://www.eslam.nu/?p=1315 در این متن میخواهیم لیستی بلند بالا از علمای بزرگ و معتبر شیعه که به صراحت اعتراف به تحریف و نقصان قرآن کرده اند اشاره میکنم و در پایان اسکن از صفحات کتب مذکور را خدمت شما عزیزان ارائه خواهم کرد. ۱- علی بن ابراهيم قمی در تفسير خود كه از معتبرترين كتاب شيعيان می‌باشد […]

نوشته اعتراف علماى بزرگ شيعه به تحريف قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>
در این متن میخواهیم لیستی بلند بالا از علمای بزرگ و معتبر شیعه که به صراحت اعتراف به تحریف و نقصان قرآن کرده اند اشاره میکنم و در پایان اسکن از صفحات کتب مذکور را خدمت شما عزیزان ارائه خواهم کرد.

۱- علی بن ابراهيم قمی در تفسير خود كه از معتبرترين كتاب شيعيان می‌باشد می‌گويد: ما هو على خلاف ما أنزل الله
ترجمه: آياتی در قرآن وجود دارد که مخالف وحی الله است.
منبع:  تفسير صافی ج ۱ ص ۳۶

۲- نعمت الله الجزايری: در کتاب الانوار النعمانيه ج ۲ صص: ۳۵۷ و ۳۵۸ فتوايى صادر ميكند بدين قرار: فإنهم بعد النبي قد غيروا وبدلوا في الدين ما هو أعظم من هذا كتغييرهم القرآن وتحريف كلماته وحذف ما فيه من مدائح آل الرسول والأئمة الطاهرين وفضائح المنافقين وإظهار مساويهم كما سيأتي بيانه في نور القرآن

ترجمه: صحابه پس از پيامبر دين را تغير دادند وتغير عظيم‌تری مانند تحريف قرآن وحذف فضايل اهل بيت پيامبر…..

 ۳- علامه فيض کاشانی در کتاب تفسير الصافي ج ۱ ص: ٤٩-٥٠ می‌گويد: والمستفاد من هذه الأخبار وغيرها من الروايات من طريق أهل البيت عليهم السلام أن القرآن الذي بين أظهرنا ليس بتمامه كما أنزل على محمد صلى لله عليه وآله وسلم بل منه ما هو خلاف ما أنزل الله ،  ومنه ما هو مغير محرف ،  وأنه قد حذف منه أشياء كثيرة منها اسم علي عليه السلام
ترجمه: از مجموع اين روايات و روايات اهل بيت فهميده می‌شود که قرآنی که هم اکنون در بين ما وجود دارد کامل نيست، بلکه برخی از اين قرآن بر خلاف چيزی است که الله نازل فرموده است و برخيهای ديگر تحريف شده است…..
۴- علامه ملا باقر مجلسی در کتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج ۱۲ ص ۵۲۵ اذعان دارد كه: إن القرآن الذي جاء به جبرائيل عليه السلام إلى محمد   سبعة عشر ألف آية
ايشان درباره اين حديث نيز ميگويد “ان هذا الحديث” (موثق ،  وفي بعض النسخ عن هشام بن سالم موضع هارون بن سالم،  فالخبر صحيح.  ولا يخفي أن هذا الخبر و كثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن وتغييره وعندي أن الأخبار في هذا الباب متواترة معنى ، وطرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا، بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا يقصر عن أخبار الإمامة فكيف يثبتونها بالخبر):
مختصر ترجمه متن: پس از اينکه روايت کافی کلينی مبنی بر اينکه قرآنی که الله نازل فرموده است ۱۷۰۰۰ آيه داشته است علامه مجلسی ميگويد: هيچ شکی وجود ندارد که اين خبر صحيح است و صحت اين خبر کمتر از خبر امامت نيست.
۵- شيخ مفيد در کتاب اوايل المقالات ص ۴۸ آورده است: واتفقت الأمامية على وجوب رجعة كثير من الأموات إلى الدنيا قبل يوم القيامة، وإن كان بينهم في معنى الرجعة اختلاف ،  واتفقوا على إطلاق لفظ البداء في وصف الله تعالى ،  وإن كان ذلك من جهة السمع دون القياس ،  واتفقوا أن  أئمة  الضلال خالفوا في كثير من تأليف القرآن، وعدلوا فيه عن موجب التنزيل وسنة النبي صلى الله عليه وآله وسلم
 مختصر ترجمه: اماميه(شيعيان) اتفاق نظر دارند بر اينکه امامان گمراه قرآن را تحريف کرده اند.
۶- ابوالحسن العاملی(حر عاملى) در مقدمه کتاب تفسير مرآة الأنوار ومشكاة الأسرار ص ۳۶ می‌نويسد: اعلم أن الحق الذي لا محيص عنه بحسب الأخبار المتواترة الآتية وغيرها ،  أن هذا القرآن الذي في أيدينا قد وقع فيه بعد رسول  شيء من التغييرات ، وأسقط الذين جمعوه بعده كثيرا من الكلمات والآيات
 مختصر ترجمه: بدان که حق اينست که اين قرآن دستخوش تحريف قرار گرفته است.
و البته علمای ديگری به صراحت اين فتوا را صادر کرده‌اند که در ادامه بحث تحريف قرآن بازهم به سراغ آنها خواهيم رفت.
لازم به ذکر است اين مطالب روايت نيست که انسان بخواهد سندش را بررسی کند اينها فتوای اين علما هست که در کتب خود اعتراف کرده‌اند نه اينکه از کسی نقل کنند.
در ادامه اسكن بعضى از اين كتابها را آورده ام.
majlesi tahrifshikh mofidhor ameli tahrif

نوشته اعتراف علماى بزرگ شيعه به تحريف قرآن اولین بار در پدیدار شد.

]]>
http://www.eslam.nu/2016/07/10/olama-thrif/feed/ 2 1315