داستان عشق پيامبر اسلام به همسر پسرخوانده اش، “زيد” يكى از داستانهائى است كه تمامى مورخین و محدثين مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از صدر اسلام دورتر ميشويم اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند. اما اشاره به اين داستان در قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن تلاش مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
زينب بنت جحش الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى “زيد” درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، ميمونه نام داشت و از دختران عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود. با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب دختر عمه محمد به حساب مى آمد.
زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، عروس محمد به حساب مى آمد. داستان ازين قرار است كه، روزى پيامبر اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود. محمد با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد “سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب” كه ترجمه آن ميشود: منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
توضيح: {اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او لذت جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.}
محمد در ابتدا گفت تقوى پيشه كن و همسر خود را نگه دار، در حاليكه عشق و شيفتگى خود به زينب را در دلش پنهان كرده بود.
ولى بعداً آيات زير را نازل كرد و مدعى شد كه خدا زينب را طلاق داده و به عقد من در آورده است. وقتى اختيار محمد نسبت به مردم از اختيار خود مردم نسبت به خودشان بيشتر است، طبعا محمد وقتى از زن زيبا و دلرباى پسر خوانده اش خوشش مى آيد، آيه نازل مى كند و او را تصاحب مى كند. در اينكار چيزى كه اصولا مطرح نيست، خواست آن زوج جوان است و اينكه بعنوان يك انسان حق اختيار ندارد. پيامبر اسلام به همين راحتى، عشق دو جوان را لگدكوب مى كند، خانواده اى را از هم مى پاشد فقط و فقط براى اينكه به خواست خود و رسيدن به جسم زيباى زينب برسد.
متن عربى- احزاب: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا ﴿٣٧﴾ مَا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا )
ترجمه:
و آنگاه كه به كسى(زيد) كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو به او نعمت داده بودى ميگفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان ميكردى و از مردم ميترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن(زن) كام برگرفت وى را به نكاح تو درآورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون از آنان كام گرفتند مشكلى نباشد و فرمان خدا اجرا گرديد (٣٧) بر پيامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانيده گناهى نيست سنت خداست كه در ميان گذشتگان بوده و فرمان خدا همواره به اندازه مقرر است (٣٨)
محمد براى پرهيز از زشتى اين عمل و برطرف كردن ترديد هوادارانش، اين عمل شنيع و غير انسانى را به خدا نسبت مى دهد. در آيه ٣٨ مدعى شده كه اينكار حكم خدا بوده و بنابر اين محمد گناهيى مرتكب نشده است و به اينصورت اين كار ناپسند را به گردن خدا مى اندازد.
همچنين در آخر آيه ٣٧ مدعى شده كه اينكار براي اينست كه مردم براى ازدواج با زن مطلقه ى پسرخوانده شان مشكلى نداشته باشند. چون در جاهليت پسرخوانده نقش پسر را داشت و كسى نمي توانست با همسر پسرخوانده اش ازدواج كند.
آيا نمى شد اين حكم جاهلى را با آيه اى فسخ كرد و آيا حتما لازم بود اينكار با اين زشتى و ناجوانمردانگى انجام شود؟ و اما اينكار محمد منشاء يك حكم فقهى شده كه علماى شيعه مى گويند ولايت فقيه مى تواند همسر فردى را بدون اجازه اش طلاق دهد و به ازدواج خودش يا ديگرى در آورد. نكته ديگر اينست كه در اين آيات كسى كه اصلا مطرح نيست و خواست و ارده اش هيچ اهميتى ندارد خود زينب است. مخصوصا به اين قسمت آيه(قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا) دقت كنيد. مى گويد حال كه زيد از او لذت جنسى برد او را به عقد محمد در آورد.
اين آيه بى ارزشى فوق العاده زن را در دين اسلام نشان مى دهد. حتى زنى به زيبائى همسر زيد كه محمد عاشقش مى شود هيچ اختيارى در ازدواج و طلاق خويش ندارد و صرفا يك وسيله لذت جوئى جنسى است.
تصور كنيد اگر روحانيون و رؤسا بخواهند اين عمل زشت و غير انسانى محمد را الگوى خويش قرار دهند چه مى شود؟ هر رئيسى اگر از زن زيردستانش خوشش آمد آن زيردست بايد زنش را طلاق دهد و به او واگذار كند، همانگونه كه در مورد ولايت فقيه مى گويند.
در اين داستان نكاتى قابل توجه است كه به آنها اشاره ميكنم.
اولا دروغ و شيادى روحانيون مسلمانان در توجيه ازدواجهاى مكرر پيامبر اسلام برملا ميشود كه در توجيه آنها ميگويند؛ محمد زنهاى پير و بيوه و بى سرپرست را به عقد خود در مى آورد براى كمك به آنها!
دوما اينكه خداى محمد در ارضاى شهوات بى پايان محمد در هر لحظه در خدمت او بوده و براى اميال نفسانى اش، چپ و راست آيه نازل ميكرده است اما همين خدا نتوانسته است يك آيه در تحريم و مذمت برده دارى و فروش انسانهاى بينوا نازل كند.
سوما ادعا ميكنند تك تك آيات قرآن براى هدايت انسان نازل شده است، حال آنكه رسيدگى به امور شهوانى محمد در اين آيات چه هدايتى براى نسل بشر دارد؟؟
وا اسفا به انسانهايى كه كوركورانه و موروثى مسلمانند و داستانهاى دروغين آخوندها و روحانيون دين فروش را در تقديس محمد و اعوانش، باور ميكنند.
در پايان لازم به ذكر است: ﺯﯾﻨﺐ بنت جحش ﺩﺭ زمان ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻣﺤﻤﺪ ٣٥ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ٥٨ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺯﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﺤﻤﺪ فوت(دق مرگ شد) ﻣﯿﺸﻮﺩ. طبق ادعاى مورخين ﺍﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻤﺮ ﺯﯾﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
پانويس:
اين داستان در منابع متعدد از جمله در المستدرك علي الصحيحين جلد ٤ صفحه ٢٥ و در تفسيرهاى الدر المنثور و كشاف و طبرى در ذيل آيات ٣٧-٣٨ سوره احزاب آمده است. و اما ديگر منابع اسلامى كه اين داستان را تعريف كرده اند:
١) ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺴﻠﻢ ﺟﻠﺪ ٢ حديث ٢٤٣٧ (صفحه ٥١٩)
٢) ﺻﺤﯿﺢ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٢٤٩ (صفحه ١٣٨)
٣) سنن ﺍﺑﻮ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٤٩٣٥ صفحات ١٣٧٨-١٣٧٧
٤) ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺪ ٢٢ ﺑﺮﮒ ٢٠٣
خدمت دوستان متعصب و فريب خورده و آخوند هاى دروغگو:
در آيه ٣٧ گفته است: چون زيد نيازش از آن زن برطرف شد او را به عقد ازدواج تو درآورديم, يعنى اينكه از ديد الله و قرآن، اين زن بينوا فقط براى براوردن نياز جنسى بوده است و حالا كه زيد از او كام گرفته و نياز جنسى اش برطرف شده
حالا نوبت محمد است كه نياز جنسى اش را با جسم اين زن برطرف كند.
آخوندها و اسلامگرايان ميگويند:
ازدواجهاى محمد همه براى كمك به زنان بوده و براى نزديكى به قبايل ديگر و گسترش اسلام.
حالا ازين ماله كشان درخواست دارم بفرمايند: جسم زيباى زينب بنت جحش به جز آلت تناسلى پيامبرتان، به چه قبيله اى كمك كرده است؟؟
لابد قرآن هم دروغ ميگويد و زينب خيلى پير و فرتوت بوده است !!
لابد مكارم شيرازى و مشكينى و تمام مفسرين قرآن عربى بلد نبوده اند و از روى باد معده ترجمه كرده اند!
لابد اگر محمد با زينب ازدواج نميكرد اين قانون زشت ازدواج با عروس خود، اسلام را نابود ميكرد؟
تاكى ميخواهيد مخاطبينتان را خر فرض كنيد؟
اين لينك ترجمه تمام مترجمين معروف قرآن از آيه ٣٧ احزاب را در خود جاى داده است.
با درود به استاد گرامی دکتر روشنگر
اگر اشتباه نکنم در یکی از صفحات این سایت بحث بسیار زیبائی در مورد احادیث شیعه دیدم. در آن بحث بطور منطقی ثابت شده است که هیچ حدیث شیعی بنا بر تعاریف خودشان نمیتواند صحیح باشد. خیلی دوست داشتم آن دلایل رو دوباره ببینم.
اگر توانستید یاری بفرمائید
پسیروز باشد.
سلام خدمت م.روشنگر
این سایت رو دیروز پیدا کردم و بنده در حال تحقیق و بررسی هستم. قبل از هر چیزی بگم بنده در خوانواده ای اهل سنت بزرگ شده ام و چند وقتیست بارها به اسلام مشکوک شده ام ولی توسط شخصی یا کتابی دوباره نظرم درباره اسلام مثبت شده بنده یک جور هایی در خلا هستم یه جور مرز بین دین و بی دین و با خواندن مطالب سایت شما اگر کسی واقعن با اسلام آشنایی جزیی داشته باشد راحت به مرز بی دینی کشیده میشود چون به هر حال شما با سند و مدرک حرف میزنید برعکس خیلیا. راستی خواستم این نظر رو در پست بالایی که درباره شق القمر هست بزارم ولی انگار نظر دهی اون پست مشکل داره.
خب اونجوری که من متوجه شدم لپ مطلب شما اینه “دین (اسلام) اون چیزی نیست که آدمی فکر میکند” خیلیا رو دیدم که مثل شما دین رو یه جور حصار میبینن یه جور قفس و میگن که محمد هر چیزی که گفته از خودش بوده و وحی نیست و حتی دیدم که میگن دچار اسکیزوفرنی هستش. خب بنظرم اگه اینجوری باشه که شما میگید که من خیلی بیشتر به قرآن علاقه مند میشم چرا که اگه کلام خودش باشه ما با یک فرانابغه 🙂 طرفیم که تونسته در ۱۳۰۰ سال پیش چیز هایی رو بگه که میلیون ها میلیون آدم رو تا امروز تحت تاثیر قرار داده و حداقلش تونسته افراد اون زمان خودش رو از جاهلیت نجات بده برعکس بسیاری انسان ها از ازل گرفته تا حالا به هر حال تصور کن خود من یا شما در زمان محمد متولد شده بودیم در بین اون جاهل ها 🙂
این که وحی هست یا نه رو بگزریم بنده غیر از قرآن و یک سری احادیث خاص هیچ منبع و سند دیگه ای رو از گذشته و تاریخ قبول ندارم یه داستان کوتاه خوندم توی تلگرام که کوتاهشو میگم حالا “معلم تاریخ میره سرکلاس تو گوش نفر اول یه چیزی میگه بعد میگه به بغلی بگو تا میرسه به گوش نفر آخر بعد میگه به نفر آخر چی شد؟ اونم میگه این جمله رو شنیدم (حالا هر جمله ای باشه مهم نیست شما یه چیزی تصور کن) بعد نفر اولی میگه آقا معلم اینکه با چیزی که شما به من گفتی فرق داشت معلم هم میگه بچه ها این شما و این تاریخ :)) تاریخ اینجوریاست” من دلایل دیگه ای هم دارم حالا این شوخی بود مثلا توی صحیح بخاری شنیدم روایت که گفته پیغمبر در بستر مرگ به صحابه گفته یه قلم و کاغذ بیارید و چیزی که میگم رو یادداشت کنید تا بعد من گمراه نشید ولی صحابه گفتن رسول حالش خوش نیست و در بستر مرگه و نمیدونه چی میگه حالا من دقیق روایت رو نمیدونم ولی با شنیدن این روایت طرف که برام داشت تعریف میکرد گفتم که اصحابی به حاضر بودن برای پیغمبر جونشون و تمام زندگیشون رو فداش کنن حالا در بستر مرگ بهش بگن داری هزیون میگی؟ آخه صحیح بخاری بوخوره تو سر هرکی که میخونه و الکی قبولش میکنه من اگه برسم به بستر مرگ یه نفر ناآشنا اصن یهویی مثلا هر چیزی بهم بگه لحظه آخر مرگش تا حد امکان براش مهیا میکنم حالا محمد به اصحاب بگه و اونا اونجوری جواب بدن؟!! این روایت رو اگه بتونم براتون میفرستم آدرسش رو بعدن.
قرآن گفته شده که تغییر ناپذیره نه احادیث و غیره بعدشم قرآن رو نمیشه که خوند و الکی برداشت کرد کار هرکسی نیست برای همینه که خیلیا گمراه میشن مثلا قضیه شراب رو من مثال میزنم براتون توی قرآن چهار جا از شراب گفته شده بار اول اینکه شراب هم خوبی داره هم بدی که بعد این آیه عمر و علی دیگه شراب خوردن رو ترک میکنن به مرور بعد یه جا میگه شراب بدیش بیشتره از خوبیش بعد برای سومین بار میگه قبل از نماز شراب نخورید بعد برای آخرین آیه میگه شراب حرامه. خب خود شما یا هر کس دیگه ای اینا رو ببینه میگه ینی چی این کتاب چرا تکلیفش با خودش معلوم نیست!!! دقیقن همن جاهاست که خیلیا گمراه میشن من حتی تفسیر قرآن رو هم قبول ندارم خوندن و برداشت از هر جای قرآن کار ساده ای نیست برای همینه میگن ناسخ و منسوخ که من با شنیدن این خندم میگیره چون همین آیات شراب قرآن همون بار اول مگه میتونسته بگه شراب حرام است؟ طرف کل عمرش شراب خورده یهو ترک کنه؟ میشه اصن؟!! این چهار آیه در طول سال ها اومدن و مرحله به مرحله مردم رو آگاه کرده محمد بعد حالا طرف میاد میخونه میگه قرآن ناسخ و منسوخ داره آخه مرتیکه تو جمعن ۴ تا سوره نخوندی داری میگی واس خودت!!! آدم عصبی میشه 🙂
یا قضیه کافر الان یه مسلمان ظاهری مثل خیلیا تو جامعه که هستن و زیادن بیاد این سایت رو ببینه میگه این کافرا چی میگن واس خودشون؟ ولی اونا که نمیدونن کافر به کسی میگن که کل قرآن رو فهمیده باشه و نمونه زنده دیده باشه از قرآن شبیه محمد فرضا بعد بیاد باهاش مبارزه کنه و ضد اونو بگه به همه اینو میگن کافر 🙂 بعد الان اگه من اینو به یه حاج آقا بگم واویلا… چون اون اون هم متوجه نشده هنوز 🙂
و اگه پزیرش اسلام و قرآن به همین سادگی بود که خدا هفت طبقه جهنم رو نمیساخت نمیشه که الکی ساخته باشه خلوت خلوت :)) نه شوخی میکنم به هر حال شما از قرآن کامل متوجه نشدید که دارین بر ضد اسلام و محمد تبلیغ میکنید و نمیتونید لقب کافر رو نصیب خودتون کنید یا یه نمونه شاهد و عینی شبیه محمد شاید ندیده باشید پس زیاد مقصر نیستید.
ادامه از بالا جهت دوست گرامی MK
و اما بعد :
در کل بحث کردن با اهل تسنن بسیار ساده تر و دلنشینتر است چون آنان بدون هیچگونه خجالتی تمام اعمال و کردار محمد را قبول داشته و از آنها مانند وحی منزل دفاع کرده و آنها را سر مشق زندگی خود قرار میدهند. لذا هنگام بحث ما میدانیم که با کی طرف هستیم.
ولی امان از شیعیان . مخصوصا آخوندهاشون. مانند آفتاب پرست رنگ عوض کرده و هر نوع دروغی را براحتی میگویند. هر جا که قدرت تجاوز به یک دختر بچه ۵ ساله را داشته باشند میگویند “اسوه الحسنه ما” محمد نیز اینکار را کرده و سنه النبی است و بعد دختر بچه مظلوم را تفخیذ و تجاوز میکنند. ولی اگر با افرادی مانند ما که مطالعات تقریبا کاملی از احادیث و قرآن و زبان عربی داریم روبرو میشوند بالکل زیر همه چی میزنند و میگویند که اصلا غایشه ۲۱ سال بود و از این مزخرفات.
لذا بنده برای اهل تسنن احترام بیشتری قائل هستم. ئ تا جائیکه امکان داشته باشد سعی میکنم که اوقاتم را با شیعیان تلف نکنم. با آنکه خود بنده شیعه زاده و چمد وقتی در یکی حوزه ها مشغول بودم.
حالا امیدوارم که بحثی را که در بالا در مورد معنای کافر شروع کردیم ادامه بدهیم تا شاید یکی از ما دو نفر به راه راست هدایت شود.
دوست گرامی آقای MK
شما تعریف کافر را از کجا به آنصورت استخراج کردید ؟ واقعا دوست دارم جواب شما در اینمورد را ببینم.
.
اسلام دین خیلی باحالیه. برای توجیه آیات ظالمانه آن هر نوع تفسیری قابل قابل است ولی اگر ما آیات را دقیقا و آنطور که واقعا منظور بوده است ترجمه کنیم میگویند : ای آقا اینها تفسیر به رای است و حرام !!!
مگر نه این است که حتی در آن چند سوره ای که در مکه نازل شده بود مکیان کافر خوانده شدند ؟ بر اساس تعریف (اشتباه) جنابعالی آنموقع که هنوز کل قرآن نازل نشده بود که شما میفرمائید باید اول کل قرآن را دید و فهمید و ………….. و در غیر اینصورت کافر خوانده میشوید. پس چرا قرآن آنها را کافر و مشرک خوانده است ؟؟؟
فعلا به معنای لغوی کافر کاری نداریم. (چنانچه دوست داشتید بعدا با کمال میل روی آنهم بحث میکنیم. ولی کلا کافر یعنی غیر مسلمان. والسلام. قرآن حتی اهل کتاب را نیز مشرک و بالتبع کافر و نجس خوانده است.
اگر حرف بنده اشتباه است پس بفرمائید که قرآن غیر مسلمانان را چه خوانده و یا چه نامی بر آنها نهاده است؟
شما را به همان خدائی که قبول دارید قسم میدهیم که بامغلطه در مورد معنی لغوی “کافر” ما رو نپیچونید. شما یک مطلبی رو فرمودید و ما هم به وضوح پاسخ دادیم. حالا شما نیز مرحمت کرده و با ما همان کنید.
پیروز و کامروا باشید
مطلب دیگری جهت آقای MK
شما فرمودید : ” …….. بعدشم قرآن رو نمیشه که خوند و الکی برداشت کرد کار هرکسی نیست برای همینه که خیلیا گمراه میشن………”
پاسخ : این حرف شما دقیقا حرف خود قرآن است کهمیکوید : با خواندن این کتاب بعضیها گمراه و بعضیها سعادتمند میشوند !!!
بنظر شما آیا چنین کتابی میتواند کتاب راهنما برای تمام مردم جهان از ۱۴۰۰ سال پیش تا ابد باشد. ؟؟ همین آیه ثابت میکند که کتاب قرآن گنگ ترین و نامفهوم ترین کتابی است که در تاریخ بشریت نوشته شده است. بخاطر همین صد ها و بلکه هزاران فرقه از آن بوجود آمده است که تک تک آنها بر پایه آیات قرآنی خون فرقه های دیگر را حلال کرده اند.
در مورد بنده نوعی که در این سایت فعال می کنیم:. بنده بیش از نیمی از قرآن را حفظ بودم و مشغول حفظ کردن بقیه آن بودم. در زمان ۱۶ سالگی تجوید درس میدادم. خلاصه برای اینکه حفظ قرآن برایم آسانتر شود به معنای آیات شدیدا دقت کردم. از تفسیر نمونه و المیزان هم بسیار کمک گرفتم. در نهایت بعد از خواندن و فهمیدن کل قرآن به این نتیجه رسیدم که این کتاب قرآن با تعالیم جنایتکارانه و غیر انسانیش بهیچوجه نمیتواند از طرف یک خدای رحمان و رحیم باشد. و اسلام را ترک کردم. اگر قرآن از ماورا فیزیک نازل شده باشد من اطمینان دارم که کار شیطان بوده است (البته اگر اهریمنی وجود داشته باشد). نتیجه کتاب اهریمنی یعنی قرآن ۳۰۰ میلیون کشته بخاطر اسلام ثابت میکنند. بیش از ۹۰% جنگهای مسلمانان نیز تهاجمی بوده است. لطفا با ادعای دفاعی بودن جنگهای محمد به شعور ما اهانت نفرمائید.
بنده همیشه در گفتارهای خود عرض کرده ام که کافی ست یک ایرانی قرآن را کامل و بزبان پارسی بخواند . در آنصورت احتمال مسلمان ماندن او تقریبا به صفر میرسد.
با سلام
جناب احمدی خیلی ممنون از نظرتون درمورد اهل سنت. اول از هر چیزی مایلم اینو بگم که دوست دارم جفتمون تشنه حقیقت باشیم! منظورم اینه که به هر حال اسلام یا درسته یا غلط و ما باید با دید و فکر و نظر باز به این قضیه نگاه کنیم اسلام نه مال منه و نه مال شما و ما میخوایم که به این حقیقت برسیم مثل بعضیا نباشیم که با خوندن یا شنیدن دوتا جمله فورا نظرشون تغییر میکنه یا کورکورانه اسلام رو تقلید می کنن در حالی که تقریبا اگه باهاشون بحث کنی میبینی هیچی برای دفاع ندارن چون اصلن مطالعه و تحقیقی نداشتن.
ببینید امام شافعی اگه اشتباه نکنم ۸ سال از عمرشو رفت با عرب های بادیه زندگی کرد قرآن در اونجا و به لهجه و گویش اون ها نازل شده و عربی یا هر زبان دیگه ای شاخه شاخه ست و لهجه و گویش های متفاوت دارن. کافر از ریشه کفر هستش کفر در عربی بادیه یعنی “پوشاندن” یا “پنهان کردن” این برداشت من از کافر مال خودم نیست از فردی شنیدم که تقریبا هرجایی از اسلام که متوجه شدم و چیزایی که در نظر بالایی گفتم همشون متعلق به اوست نه خودم. محمد کسی بود که همه بهش اعتماد داشتن و بهش لقب امین داده بودن و شخصی مورد احترام همه گان بود و وقتی ادعای نبوت میکنه باهاش مخالفت میکنن کیا؟ عموهاش که قرآن به اونا میگه کافر حالا چرا؟ چون اونا و همه و همه به محمد قبل از ادعای نبوت اعتماد کامل داشتن ولی چون اسلام به ضرر این کله گنده ها و ثروتمندا بود باهاش مخالفت شد. محمد خودش قرآن زنده بود اگه دقت کرده باشید من گفتم قرآن رو به طرف بگی و کامل متوجه بشه حق چیه ناحق چیه درست چیه و غلط چیه اونوقت بیاد اونو نادیده بگیره و حتی باهاش مبارزه کنه و علیه اونو بگه و اینکه یک نمومه مثل محمد دیده باشه که بشه گفت آقا این نمونه یک مسلمان و مومن هستش. نمیدونم اینو شنیدین یا نه محمد به عموهاش میگفت اگه الان بگم یه ارتش قراره بهمون حمله کنه باور میکنید؟ میگفتن آره بعد میگه اگه بگم من از طرف خدا به پیامبری برگزیده شدم باور میکنید میگفتن: نه! یه ماجرای دیگه هست مربوط به همین قضیه میشه نمیدونم ابولهب یا ابوطالب کدومشونه دقیق که توی قرآن مژده کافر و جهنمی بودنشو میگن بعد وقتی خبر به خودش میرسه میگن: ابوفلانی 🙂 ببین قرآن اینو گفته حالا تو بیا به دروغ ادعای مسلمانی کن توی ملا عام تا قرآنو به درغو بندازیم. هر کاری کرد نتونست بگه: اشهد ان لا … چون به قدری در جهت خلاف اسلام حرکت کرده بود که نتونست اینو حتی به زبون بیاره. کسی که اسلام رو قبول نداره کافر نیست کسی که آشنایی جزیی داره یا حتی قرآن رو مطالعه کنه ولی بازم قبولش نکنه اونم کافر نیست. کافر بودن چیز کمی نیست! ما برای توصیف کسایی که قرآن و اسلام رو قبول نکنن اسم های دیگه ای مثل گمراه یا مشرک یا … رو داریم ولی کافر خیلی لقب بزرگیه در بار منفی برای همین نباید به هر کسی اینو چسبوند. گاندی قرآن رو میخونه ولی کتاب هندی خودشون رو بیشتر قبول داره و مسلمان نمیشه حالا آیا به شخصیت بزرگی مثل گاندی میشه گفت کافر؟ ابدا اون قرآن رو قبول نداشت چون نمیتونست که معانی صحیح رو ازش استخراج کنه و بفهمه و یک مسلمان برپایه واقعی قرآن ندیده بود ولی در عوض خودش یک نمونه عینی و عالی از اخلاق یک مسلمان و مومن رو داشت همین کافیه و فعالیت های دیگه ای که درطول زندگیش برای نجات مردم و هند انجام داد شاید خود شما بهتر بدونید.
بعضی جاهای قرآن رو میشه با مطالعه متوجه شد مثلا “به پدر و مادر خود نیکی کنید” ولی بعضی آیات و موضوعات هستن که در چند جا اشاره شده باید همه اونا رو کنار هم قرار داد بعد قضاوت کرد. بعضی آیات مختص زمان های خاصی هستن و باید شرایط اونجوری بشه بعد به این آیات مراجعه کرد و بعضی آیات مختص آینده ست. بطور مثال الان علم پزشکی به جایی رسیده که در مراکز باروری تخمک و اسپرم رو به راحتی جابه جا میکنن و کاشت میکنن الان شما فرض کن رحم یک خانم توانایی تحمل جنین رو نداره باید تخمک و اسپرم این زوج رو در رحم خانمی دیگر کاشت کرد حالا این زن نوزاد رو به دنیا میاره یا موارد مشابه خب حالا تکلیف چیه؟ کدوم یکی از این خانم ها مادر اون بچه ست؟ اگه آیات مربوط به مادر رو بخونید متوجه میشید که مادر توی قرآن به کسی میگن: که نوزاد رو با عشق و علاقه بزرگ میکنه و محبت مادرانه رو با تمام وجودش حس میکنه اصلا مهم نیست که زاینده اون نوزاد کیه بلکه محبت و عشق نسبت به اون بچه ست که مشخص میکنه مادر کدومه. خب الان اگه بفرض کسی که یکم دقت داشت و میومد چندین سال پیش به این موضوع گیر میداد که: “چرا قرآن اینطوری مادر رو توصیف میکنه مشخصه که همه مادر ها بچه شون رو دوست دارن و بزرگش میکنن و علاقه خالص مادرانه دارن به اون بچه و حاضرن با تمام …” ولی حالا که علم به اینجا رسیده که باروری و بچه دار شدن یکم سخت شده بنابه شرایط محیطی و زمانی معنی اون آیات مشخص میشه و آدم میتونه بهتر درک کنه و قبولش کنه.
موضوع بعدی اینه که خوندن قرآن همون طور که گفتم بعضی جاهاش مشخص و صریح و ساده ست و بعضی جاهاش به شدت گنگ و در ظاهر بی مفهوم خود شما نشده تا حالا کتاب های روانشناسی یا هر کتاب دیگه ای رو بخونید بعضی جاهاش یکم با عقل جور نباشه یا بعضی جاهاش گنگ باشه؟ و بارها و بارها همون کتاب رو بخونید تا بلاخره متوجه بشید یا حتی مجبور بشید برید از اساتید و کسایی که در اون مورد مطالعات داشتن بپرسید یا همون فیلم دیدن بعضی فیلم ها هست وقتی تموم میشن آدم کلن هنگ میکنه! ولی وقتی بری نقد فیلم رو بخونی یا توضیحات کارگردان و نویسنده رو اونوقت متوجه میشی. قرآن برنامه زندگیه چون هر خالقی بهتر از هر کسی مخلوقشو میشناسه یه مخترع آگاهی بیشتری نسبت به عموم مردم به اختراعش داره حالا کاری نداریم بعضی وقتا افراد اندکی هستن که از مخترع جلو میزنن و چیزایی از اختراعش میفهمن یا جوری ارتقاش میدن که مغز خود مخترع سوت میکشه ولی من دارم از انسان صحبت میکنم. از لحظه خلقت انسان تا حالا هیچکس نتونسته بطور فراگیر فقط و فقط ابعاد بدن خودشو بشناسه حالا کاری به بعد روحی ندارم که بسیار درجات عالی تری داره درسته؟ قرآن کامل ترین برنامه ست برای هردو بعد انسان هم جسم و هم روح و شما هیچ کتاب یا فردی رو نمیشناسی که درحد قرآن از همه جهات بیاد زندگی انسان رو جهت دار کنه و نظم و برنامه بهش بده اگه کتاب یا فردی رو میشناسید معرفی کنید؟!! درک این مسئله خیلی مهمه آقای احمدی.
من نمیگم قرآن گنگ نیست درسته بعضی جاهاش هست که هیچکسی تا حالا بعد از ۱۴۰۰ سال هنوزم نتونسته بفهمه چی میگه! ولی این دلیل نمیشه در آینده هم مثل روز واضح و روشن نباشن اون آیات. شما با چشم یک ستاره رو از دور میبینید و قد یه نقطه ست ولی آیا واقعن همین طوره؟ خیر. شما یه غذا رو بو میکنی خیلی خوش بوه ولی وقتی مزه میکنی شوره گوش آدم بعضی اصوات رو نمیتونه بشنوه “فرو صوت و فراصوت” ولی نشنیدن دلیل بر وجود نداشتن نیست!!! حواس آدم قابل اطمینان نیستن درسته؟ قضیه همون روایت مولاناست که میگه یه فیل رو میزارن تو یه اتاق و مردمی رو که تا حالا فیل ندیدن یکی یکی میفرستن داخل هرکدوم یه جای بدن فیلو لمس میکنه و طبق اون وقتی میاد بیرون برداشت خودش رو میگه و چیزی که لمس کرده رو تعریف میکنه. ولی آیا فیل اونیه که اونا در تاریکی لمس کردن و نتونستن کامل بفهمنش؟ قطعا خیر. برداشت هرکس از برخی (نه همه) آیات قرآن به تناسب ذهنیت و فکرشه برداشت و فهم غلط شما یا من دلیل بر غلط بودن قرآن نیست. توی قرآن گفته شده دست دزد رو باید برید. ولی در چه شرایطی؟ شما نباید به همون آیه که درمورد دست بریدن هست اکتفا کنید باید ده آیه قبل و بعد حالا تا هرجایی مربوط به دزد هست و آیات مربوطه رو جمع آوری کنید و بعد بیاد همه رو کنار هم قرار بدید. اون آیه مربوط به دزد و قطع دست برای وقتیه که جامعه و حکومت اسلامی باشه فاصله طبقاتی نباشه و طرف بی نیاز باشه بعد بیاد از روی مرض و مشکل روانی دزدی کنه اونجاست که باید دست رو قطع کرد تا عبرت بشه! یا داعش که سربریدن هاش بخاطر یه آیه بود آدرس آیه یادم نیست متاسفانه ولی شاید خودتون دیده باشید حالا داعش اومده گیر داده به همون آیه و هرکسی که قرآن یا اسلام رو قبول نداشت سرشو میزدن خب این دیگه خیلی احمقانه ست برداشت اشتباه یعنی این و مورد بعدی که بحث جنگ ها و تشکیل حکومت و تاریخ اسلام هست که من هنوز تحقیقاتم به اونجاها نرسیده متاسفانه ولی عمری باشه سایت هست من هستم شما هم هستید و حتما بحث رو ادامه خواهیم داد فقط من مقداری سرم شلوغه این مدت و معذورم بخاطر دیر جواب دادن.
با درود به دوست گرامی MK
اول اینکه پر واضح است که بنده نوعی اینجا هستیم تا به حقیقت برسیم و یا روشنگری کنیم. و گرنه بیکار که نیستیم ساعتها از وقت خود را در چنین صفحاتی بگذرانیم.
جهت بحث ابتدا باید یک سکوی مشترک پیدا کرد که از آنجا شروع کنم. بنده نیز در ابتدا از جنابعالی درخواست معنی کافر را کرده و تقاضا کردم که با معنوی لغوی آن فعلا کاری نداریم ولی به اصرار شما ابتدا در آن مورد صحبت می کنیم.
همانطور که اشاره فرمودید کافر از ریشه ک ف ر و یعنی پوشاننده حقیقت است . این معنی لغوی آن است. ولی مسلمانان اصرار دارند کسانی که اسلام را نمی پذیرند کافر هستند. یعنی معتقد هستند که دگر اندیشان اسلام را شناخته و به حقانیت آن پی برده اند ولی با اینحال اصرار بر انکار آن دارند ! این یکی از بزرگترین اهاناتی است که مسلمانان به دگر اندیشان می کنند.
آخه دوست گرامی کدوم انسان خردمندی چنین می کند؟؟ مگر بنده دیوانه هستم که با وجود مطمئن بودن به یک جهنم ابدی خود را داخل آن بیندازم؟؟
البته با پوزش باید گفت که کلمه کفر در مورد مسلمانان بسیار صدق می کنند. چون با وجود علم به اینکه هیچ دلیلی برای پیامبری محمد ندارند چشم بسته آنرا قبول میکنند. یا با وجود اینکه میدانند تمام مسائل علمی که در قرآن بیان شده است ( مانند درست شدن آب منی در قفسه سینه و دهها مثال دیگر) نه تنها اشتباه هستند بلکه بطور مفتضحانه ای حتی ضد علم هستند ولی با این وجود حاضر به قبول این حقیقت نیسستند که نویسنده قرآن انسانی بوده است که علمی بیشتر از زمان خود نداشته است. از طرف خدا نیست. پس میتوان نتیجه گرفت که مسلمانان به معنای لغوی مصداق کامل و بارز کلمه کافر (پوشاننده حقایق) هستند.
ادامه دارد.( الآن یک کاری برام پیش اومد)
ادامه از بالا ( قسمت دوم)
دوست گرامی جناب MK
بعلت طولانی بودن نوشته چنابعالی در بالا بنده در تکه های کوچک پاسخ میدهم که راحتتر باشد.
حالا بنده از جنابعالی مجددا می پرسم : از نظر قرآن ( و بالتبع) اسلام کافر به چه کسی گفته میشود؟
جهت یادگیری معنای “کافر” باید از قرآن بپرسیم. همانطور که میدانید معتبر ترین تفاسیر قرآنی تفاسیری هستند که با رجوع به آیات دیگر تفسیر شده باشند. اسلام هم تمام نا مسلمانان را کافر میخواند. کافر هم تقسیم بندی دارد که مشرک و اهل کتاب از آن دسته هستند. البته قرآن اهل کتاب را نیز علنا مشرک میخواند که آن بحث دیگری هست.
نظر و دیدگاه شما ( یا دوستی که آنرا به شما گفته است) در مورد اسلام و معنای کافر ممکن است انسانی باشد ولی اسلامی نیست.
شما یا باید انسان باشید و یا مسلمان.
مثلا در مورد گاندی که فرمودید” نمیتوان او را کافر نامید” سخت در اشتباهید. گاندی هندو بوده و علنا چند خدائی را قبول دارد. یعنی مشرک است. از نظر قرآن نیز تنها گناهی که بخشیده نمیشود شرک است. اگر همین امروز محمد زنده بود و قدرت داشت دستور میداد که سر گاندی را روی سینی برای او ببرند. شما نمیتوانید حتی یک آخوند ( چه سنی و چه شیعه) پیدا کنید که مخالف کشتن مشرکین باشد.
ادامه دارد
ادامه از بالا
دوست گرامی جناب MK
1-در بالا یکی از منطقهای محمد جهت اثبات پیامبری خود را نوشتید که واقعا در تعجبم که شما چطور هیچ ایرادی در آن نمی بینید. محمد به مردم مکه ( نه تنها عموهایش) گفته :اگر به شما بگویم که مکه مورد حمله قرار خواهد گرفت باور می کنید یا خیر ؟ آنها گفتند آری. بعد محمد انتظار دارد حالا که چنین است باید ادعای پیامبری او را نیز قبول کنند !!!
یعنی شما واقعا نمی بینید که دلیل و منطق بالا چقدر خنده دار است ؟؟؟
فرض بفرمائید بنده به شما عرض کنم که پشت فلان در شیری گرسنه در کمین است. شما نیز باور می کنید. حالا به صرف اینکه جنابعالی آن خبر بنده را باور کردید باید ادعای پیامبری بنده را نیز قبول کنید ؟؟
2- ضمنا شما که معانی لغوی را ترجیح میدهید باید بدانید که “امین ” یعنی “دارای امانت” . نه اینکه معنای “امانتدار” را بدهد. یعنی شخصی که به او مسئولیتی و چیزی را سپرده باشند “امین” نامیده میشود. برای مثال همین امروز مسئول یک کتابخانه و یا اداره و یا بانک را در عربستان “امین” مینامند. بنده نمیخوهم ادعا کنم که محمد دزد بوده است ولی دیگه اینقدر این لغت را گنده نکنید. محمد هم مسئول کاروانهای خدیجه بود. تمام مسئولین کاروانها را در آن زمان ( و حتی امروز) امین میگویند. حالا کجای این شاهکار است؟؟
حالا آیا هر کسی را که امین بود باید به پیامبری نیز قبول کنیم ؟
یعنی تا آنروز و یا تا به امروز هیچ شخص امانتدار و پاکدستی وجود نداشته و ندارد ؟
آخه این چه منطقیه ؟ چون طرف امین بوده پس اگر ادعای پیامبری کرد باید قبول کنیم!!!.
ضمنا محمد تخم دو زرده ای نبود. تمام مردم مکه او را دیوانه میخواندند و قرآن نیز به این امر در سوره محمد ( آیه آن در خاطرم نیست) اشاره دارد.
موضوع بحث به بیراهه رفت. گفتگوی ما در این پست بر سر معنای کلمه ” کافر” است. یعنی در قرآن کافر به چه شخصی اطلاق میشود.؟ کجای قرآن نوشته که حتما باید تمام قرآن را خوانده و فهمیده باشد؟
ما نیز تمام قرآن را خوانده ایم و اتفاقا بخاطر همین اسلام را رها کردیم. پس از نظر شما ما کافر خطاب نمی شویم؟
ضمنا تا بیست سال اول پیامبری محمد فقط قسمتی ار قرآن را گفته بود. بر اساس تعریف شما یعنی تا وقتیکه تمام قرآن نازل (؟) شود هیچکس کافر نامیده نمیشد ؟
کجای قرآن نوشته شده که باید حتما شخصی مانند محمد را نیز دیده باشد ؟ الآن که محمد وجود ندارد نام شخصی را ببرید که اگر او را دیدیم ولی مسلمان نشدیم کافر نامیده میشویم؟؟
در ضمن در پایان و بدون نیت هیچ نوع اهانتی خواستم از شما سئوال کنم که چند سال دارید؟ بنده فکر می کنم که بعلت قلب پاکی که نشان میدهید شما هنوز بسیار جوان و پر شور هستید.
امیدوارم همیشه شاد و پیروز بوده و هر چه زودتر به حقیقت دست یابید.
سلام مجدد آقای احمدی
من در نظر قبلی مقداری زیاده روی کردم و معذرت میخوام چون شما واضح از من تعریف کافر رو خواستید ولی من بحث رو پراکنده کردم و همین طور چون چند ماه قبل این موضوع کافر رو شنیده بودم حالا یکم اشتباه توضیح دادم، منظورم اینه که درست متوجه شده بودم خودم ولی کلمات رو اشتباه ادا کردم درنتیجه تعریف یکم تحریف شد و عذرخواهی میکنم.
مبحث کافر حالا که مجددا خودم سراغش رفتم (اینبار با دقت بیشتری) فهمیدم که حتی خودمم بعضی جاهاشو اصن نخونده بودم و نشنیده بودم و فقط در اصطلاح لپ کلام و مطلب رو سطحی فهمیده بودم ولی حالا میتونم به وضوح براتون شرح بدم: اولا که ایمان و کفر در مقابل هم هستند نه اسلام و کفر. این غلطه که میگن کفر عبارت است از مسلمان نبودن چون وقتی دو چیز در مقابل هم باشند دو حالت دارن یا متناقضن یا متضاد. متناقضین فقط دو صورت داره ولاغیر یعنی وقتی دوتا چیز متناقضن حتما یکیشون درسته و یکیشون غلط و نمیشه که هردوتا حالت باهم باشن و نمیشه که هیچکدوم هم نباشن پس حتما یکیشون درسته و یکیشون غلط ولی متضادین وقتیه که دوتا چیز باشن و مخالف هم باشن ولی میشه صورت های دیگه ای هم داشته باشیم مثال ساده اینکه سیاه و سفید متضاد همن ولی صروت های دیگه ای هم هست مثلا آبی قرمز سبز و… درسته؟ مثلا آبی و سیاه متضاد همن ولی متناقض نیستن. این قضیه متضاد و متناقض یه مسئله منطقی و علمیه حتی توی ادبیات هم هستش اگه یادتون بیاد متناقض نما یا تضاد که دو آرایه متفاوتن درسته؟ حالا من میخواستم اینو بگم که اسلام و کفر دوتا متضادن یعنی میشه اسلام نباشه کفر نباشه یه چیز دیگه باشه ولی کفر و ایمان دوتا متناقضن و مقابل همن. ایمان: خصلت دوست داشتن و علاقه مند بودن به حق و موافقش بودن. این خصوصیت ایمان هستش و یکی از ارکان اصلی و با ارزش ایمان محبته. در قلبی که ایمان باشه خصلت علاقه به حق و حقیقت هست محبت هم هست ولی نه خودخواهانه. ممکنه طرف کافر باشه ولی از حق خوشش بیاد ولی اون حقی که ازش خوشش میاد حتما به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نفع خودشه و همین طور محبت داشته باشه ولی دراصل به نفع خودش باشه متوجه میشید؟ خیلی مثالاش زیادن!!! حالا چرا کفر و ایمان متناقضن؟ چون خصلت کفر از بین برنده این دوتاست یعنی کافر: کسی که آگاهانه حق رو متوجه بشه ازش بدش بیاد و متنفر باشه ازش و درمقابلش بایسته در یک کلام حق ستیزی. کافر از محبت بدش میاد مگر اینکه به نفع و سود خودش باشه پس محبتی بی ارزش و ظاهریست ولی فرد با ایمان در قلبش محبت واقعی رو پرورش میده پس ایمان و کفر دقیقا مقابل و متناقض همن.
ولی کفر و اسلام متضادن یعنی در مقابل اسلام فقط کفر نداریم دوتا چیز دیگه هم هستن نفاق و فطری بودن یعنی آدم ها در مقابل اسلام وقتی قبولش نکنن سه حالت داره یا فطری ان که عموما اینجوریه یعنی: مطلب وحی رو درست متوجه نشدن. یا اینکه چون از نزول وحی تا زمان حال فاصله افتاده به نسبت حقیقت دین و هدایت الهی بیگانه شده اند. یا اینکه کافر اند: بدین صورت که حق در مقابلشون هست و با آگاهی باهاش مقابله میکنن و میخوان از بین ببرنش. دسته سوم منافق هان که فک نکنم لازم به توضیح باشه. پس ضد اسلام سه دسته هستند نه اینکه هرکی مسلمان نبود کافره این یکی از بدترین و اشتباه ترین و باطل ترین برداشت هاست از قرآن که غالب بر ۹۹ درصد افراد به ظاهر دیندار و عالم متوجه شدن و دیگران رو متوجه میکنن!!!
روح یک مسلمان واقعی هیچوقت این تصور رو درمورد دیگران نداره که هرکی موافقش نبود پس کافره.
“هیچ کجای قرآن نگفته بهشت و جهنم رفتن به حساب مسلمان بودن یا نبودنه همونطور که هیچ کجا نگفته هرکی مسلمان نبود پس حتما کافره” این جمله خیلی مهم و کلیدیه و پاسخ خیلی از جواب هاست!
قرآن خطاب به مشرکین مکه نمیگه که شما کافرید! میگه: “کافرهایتان ای مشرکان …” یعنی تعدادی ازشون نه همشون که معمولا سران اونا رو خطاب داشت که در جنگ ها به زور از افراد هر خانوار تعدادی رو برای جنگ میبردن.
حالا شما ممکنه از من آیه بخواید درمورد مطالب بالا ولی همونطور که قبلا گفتم بعضی از مطالب در قرآن در چندین جا اشاره شده و لازمه همه رو کنار هم قرار داد اونموقع میشه برداشت کامل و جامع و درست رو داشت. حالا مطلبی به بزرگی و اهمیت “کافر” و مطالب پیرامونش که گفتم قطعا آیات زیادی رو شامل میشه خودتون بهتر میدونید چون مطالعه شما قطعا صدها برابر منه من در واقع خودمو هنوز رو نقطه صفر میبینم روی مرز اسلام و X و حالا که شما بیشتر از من مطالعه داشتید میخوام خواهش کنم خودتون برید با مراجعه به قرآنی که عرض کردید خیلی ازش رو خوندین و بعضی جاهاشو حفظید آیات مربوطه رو پیدا کنید و با توضیحاتی که من در این نظر دادم مقایسه کنید هیچ کدوم از مطالب بالا نظر و برداشت من نیست ولی خیلی متفاوته با چیزی که هم شما و هم من قبلا شنیده بودیم یا متوجه شده بودیم درسته؟ حداقل برای من صدق میکنه. بعد از اینکه آیات رو با این برداشت که من الان نوشتم خوندید ببینید کجاش مغایرت داره یا کجای برداشت اشتباهه. ممنون میشم ازتون ممکنه زیاد طول بکشه این کار ولی خودتون گفتید دنبال حقیقت هستید!
این خلاصه بود از برداشت اون فرد و من میتونم بعدا آیات رو هم براتون بیارم و بحث رو بیشتر و عمیق تر کنم ولی به زمان من و جواب شما بستگی داره ممکنه بیوفته بعد از پاسخ شما یا ممکنه همینو فردا ادامه بدم قبلا گفتم باور کنید زمانم خیلی محدوده و سنم رو خواستید ۲۰ سالمه و تشکر میکنم از نظر و لطفتون منم امیدوارم جفتمون و همه انسان ها یه روزی به حقیقت برسن.
درود به دوست گرامی آقای MK
ببخشید پیام بالا اشتباهی ارسال شد. اشتباها دکمه ارسال را کلیک کردم.
در ابتدا اینکه شما نمیتوانید ایمان و کفر را متضاد و یا متنقاقض بنامید.
کفر و ایمان دو اعتقاد و باور هستند. برای مثال شما یا مهندس هستید و یا نیستید. شما یا پزشک هستید و یا نیستید. این دلیل نمیشود که لیسانس داشتن و یا نداشتن لیسانس متضاد باشند. شما یا به اسلام اعتقاد دارید و یا مثل ما ندارید. این مسئله نشاندهنده تضاد نیست گرامی.
قبل از اینکه به حل مسئله کفار برگردیم خواستم اشاره ای به یکی از صحبتهای شما بکنم . شما فرمودید : “ایمان: خصلت دوست داشتن و علاقه مند بودن به حق و موافقش بودن”.
این معنی را شما از کجا آوردید ؟
یعنی از نظر جنابعالی هر شخصی که ایمان دارد از حق دفاع می کند ؟ یعنی هندوی مشرک که به دین خود ایمان دارد و یا بت پرستان زمان محمد که به بتهای خود ایمان داشتند نیز به حق علاقمند بودند ؟ پس مشکل محمد با آنها چه بود؟
ایمان از نظر لغوی و عرفی به معنای راسخ بودن بر یک اعتقاد بدون توجه به محتوای اصلی آن اعتقاد است. یعنی مسیحی هم با ایمان است و هندو هم ایمان دارد.
حالا تعریف دقیق ایمان در ادیان چیست :
ایمان یعنی قبول یک چیزی بدون درخواست دلیل و مدرک است . والسلام.
حتی شک در دین اسلام جایز نیست . یک مثال بسیار ساده که شما نیز تجربه کرده اید:
از کودکی به ما چپاندند که اسلام دین کاملی ست و دلیل پیامبر بودن محمد قرآن است که قرآن نیز بنوبه خود یک معجزه زنده است.
حالا بنده از شما می پرسم : بیش از ۹۰ درصد مسلمین یا نمیتوانند قرآن را بخوانند و یا اصلا عربی بلد نیستندو یا مانند ایرانیان طوطی وار جملاتی را تکرار می کنند بدون اینکه بدانند چه می خوانند. هر وقت هم که پرسیدیم کجای قرآن معجزه است پاسخ دادند : باید عربی بلد باشی تا ببینی . لذا عربی یاد گرفتیم . بعد از یادگیری عربی نه تنها معجزه ای در قرآن ندیدیم بلکه کتابی یافتیم که اگر شیطانی وجود داشت قطعا نویسنده کتاب او می بود. دوباره پرسیدیم : پس معجزه این کجاست.؟ (در آنزمان هنوز جرات گفتن اینکه این کتاب را ضد انسانی یافتیم نداشتیم) اینجا بود که که به ما گفتند : اگر ایمان واقعی داشته باشی می بینی !! یا اگر ایمان راسخ داشته باشی اصلا این سئوال را نمی کنی.
این بود تعریف ایمان. این تعریف در تمامی ادیان بلا استثنا صدق میکند. حالا اگر شما با این تعریف مخالفید به ما نشان بدهید که کجای سوره توبه و یا سوره تبت یدا ابی لهب (ابوحکم) را معجزه دیدید. یا کجای قرآن به نظر شخص شما ( تکرار می کنم : به نظر شخص شما) معجزه است؟ آیا غیر از این است که از کودکی به شما و ما گفتند که این کتاب معجزه است و ما بناچار قبول کردیم ؟
در دین اسلام حتی یک پا فراتر نهاده و می گویند که شک در این مسائل از شرک نیز بدتر است. شرک هم که بدترین گناه است.
خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.
بعدا در مورد مسئله کفار ادامه خواهم داد
ادامه از بالا:
در قرآن تعاریف گنگ و نامفهوم بسیاری موجود است. به همین دلیل هزاران فرقه در اسلام بوجود آمده است. هر کدام از این فرقه ها ادعا می کنند فقط آنان درست می گویند و عقایدشان بر اساس قرآن است./ بعد بر اساس همان قرآن حکم قتل فرقه های (فرق) دیگر را می دهند.
یکی از کلماتی که معنی و تفسیر آن در قرآن روشن است کلمه کافر میباشد. حتی کلمه مشرک نیز به این اندازه در قرآن روشن بیان نشده است.
کافر یعنی کسی که مسلمان نیست. چه اسلام را شنیده باشد و چه از بدو تولد چیزی در مورد اسلام نشنیده باشد. در مرحله بعد کافر به مشرک و اهل کتاب تقسیم میشود. در نهایت اهل کتاب هم مشرک هستند چون مسیحیان معتقد به سه خدائی هستند ( اشتباه از محمد بود. چون مسیحیان معتقد به ۳ خدا نیستند بلکه معتقدند خدا در ۳ وجه خود را به بشر نمایان کرده است ) یهودیان را هم مشرک میخواند چون محمد فکر کرده بود که یهودیان عزیر را پسر خدا میدانند . ( باز هم محمد تورات را اشتباه خوانده بود).
حالا چرا معنای کلمه کافر و تفسیر آن در قرآن برای بشریت مهم است.
چون بیش از ۵۱.۳% آیات قرآن فقط مربوط به دگر اندیشان است. یعنی بیش از ۳۵۰۰ آیه فقط در مورد غیر مسلمانان گفته شده است. این نشان میدهد که محمد به پوچ بودن عقاید خود آگاهی داشت و به همین خاطر یک آیه در میان به مسلمانان در مورد پرهیز از کفار دستور میدهد. ( کلماتی مانند ضالین و گمراهان و غیره نیز بعنوان کافر در این جمع بندی حساب شده است) از آن آیات حدود ۶۳۰ آیه فقط اهانت و اهانتهای بسیار رکیک (مانند زنازاده و غیره) به کفار است. از آن میان ۱۱۳ آیه علنا دستور کشتار و حتی شکنجه کفار و مشرکین را میدهد.
جالبتر اینکه شیعیان ادعا دارند که چون اهل تسنن به آیه تطهیر اعتقاد ندارند کافر و نجس هستند ( و بقول آخوند دانشمند چون سنیها در مکه نماز نسا نمیخوانند همه از دم حرامزاده هستند. آیت الشیطان قزوینی هم علنا می گوید چون اهل تسنن توسل را قبول ندارند کافر هستند) . اهل تسنن هم میگویند چون شیعیان بر خلاف آیه شماره ۳ از سوره الزمر عمل کرده و قبر پرستی میکنند و به مردگان و حتی آهن و ضریح توسل می کنند مشرک هستند. ( در اینمورد حق با اهل تسنن است)
حالا دوست جوان و پر شور و گرامی بنده شما بفرمائید : آیا چنین دینی دین عملی است ؟ آیا چنین کتابی میتواند منجی بشریت تا ابد باشد؟
پیروز و تندرست و کامروا باشید
دوست گرامی MK
در نهایت خواستم مسئله مهمی را به جنابعالی گوشزد کنم و آن اینکه اسلام دینی که قلب پاک و جوانمرد شما فکر میکند نیست. به خدا قسم نیست.
دلیل اینکه شما فکر میکنید اسلام دین رحمت و شفقت است ( بغیر از چند آیه ) این است که شما قلب پاکی دارید و نمیتوانید حتی تصور کنید که دینی که با آن زاده شده اید اینقدر کثیف و جنایتکار باشد. لذا معانی را به دلخواه خود تفسیر کرده و از آن دین یک چیز زیبائی در ذهن خود درست کرده اید. این نشان از انساندوستی شماست ولی باور بفرمائید که اسلام نیست.
اسلام واقعی را باید در خمینی و خامنه ای و خلخالی و قرطاوی ( رهبر سلفی در مصر) ببینید. قرطاوی علنا میگوید که مرتدین باید کشته شوند و بخشش آنها امکان ندارد. بعد ادامه میدهد که اگر بخاطر کشتار مرتدین نبود الآن از اسلام چیزی نمانده بود. این است اسلام واقعی.
حالا اگر شما گرامی قصد پیروی از انسانیت را دارید باید از اسلام جدا شوید.
یا اسلام و یا انسانیت. راه سومی وجود ندارد.
درود قبلش من یک اشتباه تایپی خودم رو اصلاح کنم از متن بالا که گفته بودم در مقابل نپذیرفتن اسلام سه حالت هستش ۱فطری بودن ۲منافق ۳کافر من اشتباهی چون مطلب رو شنیده بودم و متنی نبود که بخونم و فتره رو فطری نوشتم که کلا اشتباه میشه ماجرا 🙂 پس فتری شدن درسته نه فطری.
“کفر و ایمان دو اعتقاد و باور هستند. برای مثال شما یا مهندس هستید و یا نیستید. شما یا پزشک هستید و یا نیستید. این دلیل نمیشود که لیسانس داشتن و یا نداشتن لیسانس متضاد باشند. شما یا به اسلام اعتقاد دارید و یا مثل ما ندارید. این مسئله نشاندهنده تضاد نیست گرامی.”
جناب احمدی این دیگه ربطی به اسلام نداره اینو علم منطق میگه که وقتی دو تا چیز ارتباط تنگاتنگی با هم دارن ولی در جهت خلاف همدیگه: یا متناقضن یا متضاد و اسلام و کافر و ایمان ارتباط تنگاتنگی با هم دارن و این مقایسه هم ربطی به اسلام و قرآن نداره بلکه برای بهتر درک کردن قضیه هستش که به نظر من کاملا درست و منطقی اومد و برای همین اینجا نوشتم چون بحث ما “کافر” بود و من ارتباط تنگاتنگی بین مهندس و پزشک و … نمیبینم که بخوام براشون متضاد یا متناقض تعریف کنم. متاسفانه آقای احمدی من اصلن قصد بی ادبی ندارم ولی قبول دارید اگه حالا به فرض اسلام درست هم باشه شما خیلی ازش فاصله گرفتید و به شدت ازش نفرت دارین؟ شما به حدی در جهت خلاف اسلام حرکت داشتین که به کوچک ترین مسائل مربوط بهش گیر میدین و تا حد ممکن قصد دارید بنا به نظرات خودتون و بقیه که مثل شما اسلام رو قبول ندارن اونو رد کنید منم مثل شما بودم ولی نه در حد شما حتی یک صدم شما هم شاید نبودم و خوشبخانه یا بدبختانه با فردی آشنا شدم که برداشت هاش از قرآن بسیار بسیار متفاوتن با چیزهایی که در جامعه امروز میشنویم زمین تا آسمون فرق دارن. شما قبلن خودتون یه جمله گفتید من خوشم اومد دربارش بحث کنم ولی متاسفانه هواسم پرت قضیه کافر شد نظر قبلی و فقط در اون باره نوشتم. گفتین: “اول یه نقطه مشترک پیدا کنیم از حرف هامون” خب اسلام بخش اعظمش میخواد برسونه که زندگی فقط مربوط به این دنیا نیست و معاد هم هست و روح و از این حرفا خب من اولش بپرسم شما دو بعدی بودن انسان رو قبول دارین یا خیر؟ اگه خیر باشه جوابتون متاسفانه هرچی تا حالا بحث کردیم الکی بوده 🙂 اگه جوابتون بلی هست میخوام بدونم روح خودتون رو چجوری پرورش دادین؟ چون به هر حال قرآن برنامه ریزی برای هردو بعد انسان داره. مستقیم تر بپرسم سوالمو! پیرو کی و چی و کدوم هستید؟! منظورم اینه حالا افراد وقتی کلا دین رو قبول ندارن غالبا تاثیرش فلسفه غربی و گوینده هاش هست درسته؟ حتی کسایی هم که صاحب نظر در خلاف اسلام هستن و زیاد توی ایران مطرحن اکثرا از فلسفه و فیلسوفای غربی تاثیر گرفتن!!!
شما همین زندگی دنیا و روزمره اگه براش برنامه نداشته باشی و زندگیتو الکی بدی دست هرچه بادا باد خیلی بد میشه !! نمیشه اصن 🙂 من که حالا درس خونم بدون برنامه بخونم به هیچی نمیرسم روح هم همین براش مطرحه مثل بدن نیاز ها و برنامه میخواد و بدن انسان از همون اول بگیر تا حالا دارن روش کار میکنن و بازم بعضی جاهاش کشف نشده و گنگه. قضیه روح هم همینه وقتی طبق برنامه درست پرورشش بدی و نیاز هاشو تامین کنی یه چیز دیگه ست اصن!!
یه جنین رو در نظر بگیرین که علم پزشکی به این رسیده میتونن صدا ها رو در رحم بشنون و احساس دارن خواب میبینن مثل ماها و خیلی چیزا که قبلا اصن برای انسان قابل هضم نبود اگه میشینید اینا رو یا شما هیچوقت نمیتونید برای یه شخص کور مادرزاد این دنیا رو تجسم کنید همون رحم مادر برای اون جنین دنیاشو تشکیل میده و هیچ تجسمی از این دنیا یعنی زمین و زندگی در اون نداره ممکنه دنیای بعد مرگ هم همین باشه و شنیدیم افرادی بعد از مرگ عزیزاشون اونا رو تو خواب دیدن و … میخوام اینو برسونم قرآن کامل ترین برنامه رو داره برای انسان و خود قرآن آیه داره که سوره الزمر ۱۸ برید ببینید خودتون من تفسیرشو بگم که اینم مال من نیست البته: جامعه اسلامی همه جور بحث و قول و حرفی درش هست چون به هر حال شما ممکنه یه خط از یه کتابی (حالا هرکتابی) رو بخونی یه جوری برداشت کنی یکی دیگه بخونه یه جور دیگه برداشت کنه مخصوصا کتابای فلسفی حالا قرآنی که همه جور بحثی درش هست بماند که برداشت ها گوناگون و متفاوتن حالا قرآن اون آیه میگه لوب دار ها 🙂 همون خردمندان کسانی هستند که قول های گوناگون میشنون (در مورد اسلام) و از بهترین آن پیروی میکنن (پیش بینی این روزا رو داشته 🙂 ) حالا فقط شنیدن کافی نیست ممکنه طرف قول هاش (حرف هاش) خوب و دلنشین باشن ولی عملش … مثل بعضی آخوند ها و کله گنده های دین ها و آیین های دیگه. بعد از شنیدن (قول ها) همون آیه میگه دنباله احسن (خوب ترین) اون قول ها باش پس تفسیر کلی آیه اینه که کسایی که همه جور قول میشنون و جنبه اینو دارن که همه رو گوش بدن و بدون تعصب از بهترین آن ها پیروی میکنن پس اینها همونایی هستن که خدا هدایت کرده و همون عاقل ها و صاحبان لوب هستند. حالا احسن کدومه؟ اینم توی یه آیه دیگه توضیح داده البته قول رو توضیح نداده بلکه قائل قول رو معرفی میکنه که این یه نکته خیلی خیلی ظریف و جالبه 🙂 در دین قول یه سری خصوصیات داره تا قول احسن بشه ولی خود قائل هم باید از اون قول تبعیت کنه و خصوصیات اون قول رو داشته باشه که متاسفانه اغلب قائل های اسلام برعکسن. سوره فصلت آیه ۳۳ درباره قائل قول میگه که براش سه صفت ذکر میکنه اول اینکه به سمت خدا دعوت میکنه نه به طرف x که توی همین مورد اول خیلی از قائلا حذف میشن 🙂 پس فقط دعوت به طرف خدا و کلمه ای از خودش نگه دوم اینکه فقط قائل نباشه و عمل صالح هم داشته باشه و به چیزایی که خودش میگه عمل کنه که تا اینجا ۹۹ درصد قائلای قول حذفن (عالم بی عملن) ولی بازم هستن که تا اینجا رسیدن ولی مورد سوم اوجشه که میگه و “قال اننی من المسلمین” یعنی اینکه طرف که جراتشو داره و خودشو قائل قرآن و قول میدونه و برای مردم سخنرانی میکنه و به سمت خدا دعوت میکنه و عمل صالح هم داشته باشه به قول هاش و به قرآن باید خودش رو از مردم بدونه و هیچ امتیاز خاصی نسبت به بقیه نداشته باشه هیچ بالا پایینی هیچ بله قربانی هیچ دست بوسی و پا بوسی! و هیچ قدرتی و هیچ و هیچ و هیچ اینه قائل قول احسن نمیشه که بگه اننی من المسلمین ولی اونطرف در خفا مشغول … و من با یکی از این قائل ها برخورد کردم که فقط بخاطر همینه که به اسلام روز به روز بیشتر علاقه مند میشم وقتی حرف ها و برداشت هاشو از قرآن میشنوم ولی متاسفانه این شخص در قید حیات نیست بلکه حرفاش ظبط شده یا تصویری و بصورت نوشته هستش و به زبان محلی این شهره ولی دارن همه رو به فارسی در میارن تقریبا و روز به روز افراد بیشتری جذب این فرد میشن و همه نظرات و نوشته هام از این شخصه که مطمئنم نظر شما رو هم جلب کرده؟ اگه نه که مقصر منم که نتونستم درست به فارسی ترجمه کنم چون شنیدن صدا و حرفای خودش یه چیز دیگه ست واقعن.
آیات مربوط به کافر رو هم پیدا کردم شما میگید اهل کتابو کافر خونده؟ ولی آیه ۶۲ بقره یه چیز دیگه میگه لطفا اون آیات رو برام پیدا کنید که میگید هر کی مسلمون نیست قرآن کافرش خونده. چون من نظر قبلی ازتون خواستم اینو خلافشو اثبات کنید “هیچ کجای قرآن نگفته بهشت و جهنم رفتن به حساب مسلمان بودن یا نبودنه همونطور که هیچ کجا نگفته هرکی مسلمان نبود پس حتما کافره” آیات خلاف اینو بیارید لطفا
آیه ۴۳ قمر در مورد همون مشرکان مکه در جنگ با مسلمانان هست که گفتم میگه “اکفارکم” که معنیش میشه کافران شما نمیگه همه تون کافرید چون در جنگ سرباز بدبخت اصن نمیدونه کی به کیه و هدف واقعی چیه و مجبورش کردن مثل همین جنگ جهانی ها که هیچ سربازی از ته دلش نخواسته که بکشه درسته؟
همون اهل کتاب هم که شما میگید کافر خونده یه آیه ازش سوره بینه آیه ۶ که میگه “کافران از میان اهل کتاب …” کلمه عربی من در اون آیه برای تبعیض هستش دقت کنید نمیگه همه اهل کتاب میگه کافران از میان آنها که معنی کافر و بحثشو نظر قبلی گفتم.
مخالفان قرآن و اسلام چنتا آیه گرفتن دستشون که تازه اشتباه هم متوجه شدن ولی چون در ظاهر حق با اوناست بقیه رو از اسلام منصرف میکنن قرآن اون زمانی که اومد حقوق زن و مرد رو برابر دونست این چیزیه که حتی همین قرن ۲۱ هم هنوز بسیاری افراد و کشور ها نتونستن درک کنن و برده داری رو که همین چند دهه قبل آمریکا گریبان گیر این قضیه بود شماها چرا اینا رو نمیبینید؟ یا در مورد جنگ های قرآن و خشونت در قرآن چرا آیات ۱۹۰ یا ۱۹۳ بقره نظرتون رو جلب نمیکنه؟ و همین طور دوتا مورد هست که هنوز خودم سراغشون نرفتم فقط شنیدم اینکه جفت بودن در موجودات زنده و گیاهان یا جاذبه میان ستارگان در مورد اینا چیزی میدونید؟ من خودم اخیرا شنیدم. در نهایت معذزت خواهی میکنم اگه طولانی شد و ممنون اگه همه رو خوندید و نظرتون درمورد “انسان دوستی و…” در مورد من خیلی برام مهم بود مچکرم شاید این آخرین پیامم باشه چون ظاهرا من در حدی از اسلام متوجه نشدم که شما رو جذبش کنم و شما هم (به نظر من البته) زیاد نسبت به اسلام تنفر و بدبین شدید برای همین من توانایی و علم از بین بردن این همه فاصله و نفرت رو ندارم فعلا پس معذرت میخوام
با درود Mr. MK
در ابتدا یکی دو تا از سئوالهای شما را پاسخ میدهم که حمل بر ادبی نشده باشد ولی بعد سریع بر میگردیم تا تکلیف کلمه کلیدی کافر را روشن کنیم.
شما پرسیدید :” آقای احمدی من اصلن قصد بی ادبی ندارم ولی قبول دارید اگه حالا به فرض اسلام درست هم باشه شما خیلی ازش فاصله گرفتید و به شدت ازش نفرت دارین؟
پاسخ بنده: اسلام دین درستی نیست و به همین خاطر ازینکه از یک باور نادرست فاصله گرفته ام نه تنها خوشحال هستم بلکه خود را خوشبخت میدانم. امیدوارم که شما نیز روزی خوشبخت بشوید. ضمنا بنده از اسلام (بخصوص مسلمین ) تنفر ندارم بلکه اسلام را یک خطر جدی برای نابودی کل جهان میدانم. ( این یک بحث دیگری است).
سئوال جنابعالی :
“۱- بدونم روح خودتون رو چجوری پرورش دادین؟ چون به هر حال قرآن برنامه ریزی برای هردو بعد انسان داره. مستقیم تر بپرسم سوالمو! پیرو کی و چی و کدوم هستید؟”
پاسخ بنده :
بنده هم مانند شما مسلمان بوده ( و تدریس علوم دینی هم کرده ام) و مطمئن هستم که منظور شما این است : اگر بنده بی دین هستم پس قدرت پرورش روحم را نخواهم داشت ( حالا تعریف روح چیست بماند). (اگر اشتباه فهمیدم صحیح بفرمائید.)
پاسخ بنده یک جمله زیبا از انیشتن است :
“مذهب باید از انسان موجودی صبورتر، مهربانتر، آزادتر و دلیرتر بسازد. اگر مذهبی نتوانست این کار را انجام دهد
چیزی جز شرّ پلیدی و حقه بازی نیست.”
بزرگترین عامل کشتار در میان بشریت مذهب و نام خدا بوده است. پس بنده به هیچ مذهبی مخصوصا ادیان ابراهیمی و به خدایشان اعتقاد ندارم. ۱۴۰۰ سال بعد از اسلام لطفا به ایران و افغانستان و عراق و دیگر کشورهای اسلامی بنگرید. جواب خود را میابید. دینی که بعد از ۱۴۰۰ سال نتواند یک جامعه ایده ال بسازد دین عملی نیست.
برای تکامل روح و جسم خود و همچنین تکامل جامعه و انسانیت شما فقط به دو چیز نیاز دارید : عقل و وجدان. والسلام.
بنده جهت افراد مذهبی این مثال را میزنم : تمام اشخاص دنیا با یک پیامبری مخصوص خود خودشان به دنیا می آیند. نام آن پیامبر وجدان است که با عقل همکاری دارد. شما اگر ازین دو پیروی کنید به سعادت کامل میرسید.
ادامه از بالا
مسئله تضاد و تناقض را هم فعلا به کنار میگذاریم ( مطمئن هستن که شما فرق دو کلمه تضاد و تناقض را میدانید).
در ابتدا باید لغات کلیدی بیشتری روشن شوند. که مهمترین آن کلمه کافر است
سئوال ۳ جنابعالی: ” “هیچ کجای قرآن نگفته بهشت و جهنم رفتن به حساب مسلمان بودن یا نبودنه همونطور که هیچ کجا نگفته هرکی مسلمان نبود پس حتما کافره” آیات خلاف اینو بیارید لطفا”
———————–
پاسخ بنده : این فقط یکیش :
ـ «وَ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنینَ» (سبأ، ۳۱)
كافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و كتابهاى دیگرى كه پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد!» اگر ببینى هنگامى كه این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن دیگرى مىاندازد (از وضع آنها تعجّب مىكنى)! مستضعفان به مستكبران مىگویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!»
یعنی کسانی که به کتاب قرآن و یا تورات و انجیل ایمان نیاورند کافر هستند. ( قبلا هم توضیح دادم که در جای دیگر همان قرآن میگوید اهل کتاب مشرک هستند و لذا کافر هم به حساب می آیند. ولی بعدا روی آن بحث می کنیم.
ازین آیات که کافر و یا زیانکاران و یا گمراهان را به روشنی توصیف کرده و فرمان قتل و شکنجه و اذیت کردن و اهانت کردن آنها را صادر کرده بسیارند (بیش از ۶۰۰ آیه)
———————-
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّیطَانُ یدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ«۲۱»
و چون به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: [پیروی نمی کنیم] بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم. آیا [کورکورانه از گذشتگان پیروی می کنند] و هرچند که شیطان آنان را با این پیروی به عذاب فروزان دعوت کند؟
—————————
آین آیه زیر هم علنا میگوید که اگر به اینکه الله این جهان را ساخته است ایمان نیاورید کافر هستید.
ـ « أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» (انبیاء ، ۳۰)
آیا كافران ندیدند كه آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم و هر چیز زندهاى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمىآورند؟
ولی بنده حدس میزنم که شما به استناد چه آیه ای مشغول کافر را آنطور معنی کرده اید. حدس میزنم که شما منظورتان این آیه بوده است (چون همین منطق و استفاده ازین آیه را در یک بحث با شخص دیگری هم دیدم):
کافری که حجت بر او تمام بوده ولی از روی عناد و لجاجت ایمان نیاورده مشمول عذاب الهی می شود.
ـ «إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ» (بقره ، ۱۶۱)
بخاطر داشته باشید که آیه بالا تعریف کلمه کافر نیست بلکه عذاب کفار را مشخص میکند.
در نوشتار بالای خود فرمودید : مثلا فلان شخص کافر نیست و یا است ولی هنوز یک تعریف کامل از کافر بر اساس آیات قرآنی و یا احادیث نیاورده اید.
لذا مجددا از شما تقاضا میکنم برای ما روشن بفرمائید که چه کسانی را کافر بنامیم؟
چرا این سئوال اینقدر مهم است ؟
چون آیات دیگری میگویند که کفار را به دوستی نگیرید. لذا یک مسلمان باید دقیقا بداند که چه شخصی کافر است و چه شخصی کافر نیست.
ادامه از بالا:
حالا نوبت جنابعالی است که چند تا آیه برای ما بفرستید که در آن کافر دقیقا معنی شده باشد و ما بدانیم چه اشخاصی را باید کافر بخوانیم.
آیا مرتدین کافر هستند ؟
آیا هندوها و بودائیهای مشرک نیز کافر بحساب می آیند ؟
آیا بی دینان نیز کافر هستند؟
کافی است که شما در اینترنت سئوال زیر را بپرسید :
در اسلام چه اشخاصی کافر خوانده میشوند.؟ خواهید دید که هزاران سایت اسلامی کلمه” کافر” را دقیقا بر اساس آیات قرآنی و حتی احادیث بطور کامل توصیف کرده اند.
حالا بنده اصلا نخواستم وارد احادیث بشوم. چون متاسفانه وقتی مسلمانان یک حدیث خشن که امر به جنایت میدهد را می بینند سریعا انرا فاقد اعتبار میخوانند. حتی اگر از صحیح بخاری و یا صحیح مسلم و یا اصول کافی(جهت شیعیان) باشد. البته اهل تسنن کمتر احادیث داخل کتب صحیح بخاری و صحیح مسلم و یا ترمذی را انکار میکنند .
بازهم کلمه آخر جهت شما :
اسلام چیزی که شما فکر می کنید نیست نازنین.
درود اینبار نمیخوام زیاد تایپ کنم! “[ اگر بنده بی دین هستم پس قدرت پرورش روحم را نخواهم داشت ( حالا تعریف روح چیست بماند). (اگر اشتباه فهمیدم صحیح بفرمائید.) ]” درسته اینجا اشتباه متوجه شدید سوالم این بود از چه راهی روحتون رو پرورش میدهید چون انسان درسته در بدو تولد دارای خصوصیات پاک بودن و معصومیت و… هست ولی به مرور دچار انحرافات خواهد شد که جوابتون هست عقل و وجدان در کنار هم کافیه!!! اینو فعلن کاری ندارم بماند 🙂
آیه ۳۱ سوره سبا شبیه اصطلاح هر گردی گردو نیسته! البته شبیه اونه ولی اینجا صدق نمیکنه. من ادعا کردم “هیچ کجای قرآن نگفته غیر مسلمان کافر” این آیه هم این ادعا رو باطل نمیکنه چون نگفته غیر مسلمان کافر! این برداشت شما غلطه که میگید “[ یعنی کسانی که به کتاب قرآن و یا تورات و انجیل ایمان نیاورند کافر هستند. ]” از روی چی دارید اینجوری برداشت میکنید؟ این آیه گفته: کسایی که کفر کردند به قرآن، مومن نخواهند شد ولی نگفته هر کی قرآن رو قبول نداره کافر این اشتباه شماست که اینو برعکس میکنید پیش خودتون میگید: پس وقتی کافر بگه قرآن مورد قبول نیست پس هر کی بگه قرآن مورد قبول نیست هم کافر.
آیه ۲۱ سوره لقمان هم خلاف این ادعا رو ثابت نمیکنه که “بهشت و جهنم رفتن به حساب مسلمان بودن یا نبودنه” اصلن اسمی از مومن یا کافر برده نشده بنظرم (این برداشت شخصی منه) منظور آیه کسایی هستن که کورکورانه تقلید و پیروی میکنن از اجدادشون. در هر حال نگفته حساب بهشت و جهنم به مسلمان بودن یا نبودنه درسته؟ سوره و آیه بعدی انبیا ۳۰ هست که نظر و برداشت شما اینه که: “[آین آیه زیر هم علنا میگوید که اگر به اینکه الله این جهان را ساخته است ایمان نیاورید کافر هستید.]” اینم مثل همون سوره سبا آیه ۳۱ نگفته که هر کی این مسئله رو قبول نکنه کافر! بلکه گفته کسانی که کفر ورزیدند … درسته؟ شما از رو چه حسابی اینا رو وارونه برداشت میکنید؟ این انبیا ۳۰ هم برداشت جالبی میشه ازش کرد میگه: [هر چیز زنده ای رو از آب پدید آوردیم “بماند یه اعجاز محتوایی هستش :)” وقتی که آسمان ها و زمین رو جدا کردیم.] از آسمان باران و از دل زمین و کوه ها آب خارج میشه و باعث ساخته شدن دریا ها و اقیانوس ها شده که اینها شاره به خلقت موجودات داره که همه از آب همون “ماء” هستن. من در دو نظر قبلی یک عالمه در مورد کافر توضیح دادم تعریف ساده کافر: کسی که حق رو متوجه بشه و آگاهانه در مقابلش بایسته. تعاریف و توضیحات کامل تر میخواید برید دو نظر قبلیمو بخونید من خودم چندین بار هر نظری که فرستادمو خوندم و همین طور نظر های شما رو تا منظورتون رو اشتباه برداشت نکنم شما هم لطفن اینکارو بکنید ممنون. در قرآن آیات زیادی در مورد کافر و کفر اومده و برداشتی که از کافر براتون گفتم بر طبق همه اون آیات هست! این برداشت در جامعه مسلمان و غیر مسلمان باعث صلح میشه!!! دیگه طرف که به خودش میگه مسلمان حق نداره هرکی قرآن رو قبول نکنه یا مسلمان نباشه کافر خطاب کنه و هنوزم میگم “هیچ کجای قرآن نگفته بهشت و جهنم رفتن به حساب مسلمان بودن یا نبودنه همونطور که هیچ کجا نگفته هرکی مسلمان نبود پس حتما کافر” خلاف این ادعا ها رو از آیات قرآن اگه میتونید پیدا کنید و اگه نتونستید لطفن قبول کنید که برداشتتون اشتباه بوده.
اما مشرک کیست؟
شرک حالتی است خاص از کفر، هر کس که در عبادت برای الله شریک قائل شد و او را با واسطه هائی مورد پرستش قرار داد مشرک است:
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/۳۹ ) آگاه باشيد دين خالص از آن الله است (اسلام)، و آنها كه غير از الله برای خود اولیائی قرار دادند دليلشان اين بود كه اينها را نميپرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به الله نزديك كنند، الله روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري ميكند، الله آن كس را كه دروغپرداز ناسپاس است را هدایت نمیکند.
اعمال نیک کافران، مانند سرابی است که در ابتدا گمان میکنند چیز واقعی است و بدردشان میخورد، اما هنگامیکه با معیار عدل الهی آنرا میسنجند، مانند سرابی است پر از توهم:
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (نور/۳۹) و كساني كه كافر شدند کارهایشان مانند سرابي در کویر است ، كه انسان تشنه آن را از دور آب ميپندارد، اما هنگامي كه به سراغ آن ميآيد چيزي نمييابد! و الله را نزد آن میيابد و حساب او را صاف ميكند، و الله زود حسابگر است (زود به حسابشان میرسد).
این کارها، بدون شک کارهائی بوده که به درد انسانها میخورده است مانند خدمات دانشمندان، زیرا اگر کارهای بدی بوده است، مانند سراب برای آنها جلوه نمیکرد؛ منظور قرآن این است که آنها تصور شان این است که چنین اعمالی بدردشان میخورد که اینگونه نیست و آنها اهل جهنم هستند، یا اینکه اعمالشان اینگونه است:
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ (نور/۴۰) يا همچون تاریکی است در يك درياي پهناور، كه موج آن را پوشانيده، و بر فراز آن موج ديگري است، و بر فراز آن ابري تاريك، تاریکیها(لایه لایه) یکی بالای دیگری است آنچنان كه هر گاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند! و كسي كه الله نوري براي او قرار نداده، نوري براي او نيست!
اما بدترین حالت، حالت فرد مسلمانی است که اسلام را انکار نماید، در این صورت نه تنها تا ابد اهل جهنم است، بلکه توبه او مرگ است و الله به هیچ عنوان او را به صف مسلمانان راه نخواهد داد:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ (آل عمران/۹۰) كسانى كه پس از ايمان خود كافر شدند سپس بر كفر [خود] افزودند هرگز توبه آنان پذيرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند.
اما چرا از ابتدا، الله همه را مسلمان نکرد تا این همه اختلاف پیش نیاید؟
چرا دین اسلام را در کل گیتی گسترش نداد؟
گناه جنگل نشینان، ساکنان جزایر دور افتاده و اسکیموها و مانند اینها چیست؟
گناه کسی که از مادر مسیحی و یا یهودی و یا پیروان سایر اعتقادات، زاده میشود چیست؟
آیا نوزادان کافرین هم به جهنم میروند؟
نوزادن مسلمان چگونه؟
آیا دیوانه های کافر هم اهل جهنم هستند؟
دیوانه های مسلمان چگونه؟
کسیکه از اسلام فقط اسم آنرا شنیده است، آیا باید اهل جهنم باشد؟
آیا جنایتکاری که آخرین کلامش لا اله الا الله باشد اهل بهشت است؟
آیا چنین سخنی منطقی است؟
آیا منطقی است که اگر کسی لا اله الا الله بگوید، اهل بهشت است؟
چرا اگر کسی که یکی از پدر یا مادرش در هنگام انعقاد نطفهاش مسلمان باشند؛ او راهی جز پذیرش دین اسلام را ندارد و در غیر این صورت مرتد محسوب میگردد؟
و خلاصه:
آیا منطقی است که جنایتکارارنی چون خامنه ای و صدام، با گفتن لا اله الا الله به بهشت وارد شوند؛ اما انساندوستانی چون فلمینگ و ادیسون سرازیر جهنم گردند؟!
آیا برای این دین، انسانیت مهم است یا انسانها را تبدیل به بنده کردن؟
درود بر دوست گرامی MK
بنده چند تا از آیه هائی را که در مورد کافر و مشرک بود به کمک دوست گرامی استاد آرش ایرانی از سایت اسلام شناسی برایتان آوردم.
قبل از اینکه به بحث در مورد آیات بپردازیم قرار شد شما پاسخ سئوال اولی بنده را بدهید :
آیا بنده کافر حساب میشوم یا خیر ؟
با درود به دوست گرامی MK
بسیار عالی . به روی چشم
بنده در انتها کافر و مشرک را فقط و فقط بر مبنای آیات قرآنی عرض خواهم کرد .
شما اصرار دارید که معنای کافر در اسلام همان معنای لغوی آن است. برای ساده شدن مسئله و اینکه به نتیجه برسیم در ابتدا از جنایعالی یک سئوال بسیار ساده کرده و از جنابعالی انتظار پاسخ دارم . سئوال بنده هم این است :
بر اساس برداشت شما از کافر ( بر مبنای اسلام) آیا بنده کافر هستم یا خیر ؟ در اینجا شرایط و طرز تفکر و عقیده خودم را بسیار کوتاه عرض میکنم تا شما راحت بتوانید پاسخ دهید:
بنده شیعه زاده شدم. از همان دوران کودکی با قرآن و احادیث (بیشتر از آنکه حتی بتوانید فکرش را بکنید) آشنا شدم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که کتاب قرآن نه تنها الهام خداوند نیست بلکه بوسیله شخصی جنایتکار نوشته است. شخصی که نه تنها از ازدواج با یک دختر بچه ابائی ندارد بلکه آن کار کثیف را تشویق میکند. شخصی که به کاروانها دستبر زده و آنها را غارت و محافظان آنها را می کشت. شخصی که به قبایل بی گناهی که شاید حتی نام محمد و اسلام را نشنیده بودند ( مانند قبیله حاتم طائی و دیگر قبایل) حمله کرده و بعد از غارت آنها زن و بچه های آنها را اسیر کرده و به آنها تجاوز میکرد. ( حتی خلیفه چهارم علی خواهر و یا دختر حاتم طائی را ملک یمین خود خوانده و به او تجاوز کرد. و ……
بعد از آگاهی از این حقایق (بر اساس خود قرآن و همچنین تاریخ اسلامی که بهترین مسلمانان مانند طبری و ابن حشام و بخاری و واقدی ابن کثیرو غیره نوشته اند) از اسلام خارج شدم.
البته الآن قصد ندارم به جنایات محمد و مسلمانان پرداخته و آنرا نقد و بررسی کنیم. بلکه یقین داشته باشید که بنده از صمیم قلب به این نتایج رسیده ام . اینطور نیست که بنده اسلام را بر حق بدانم ولی از روی لجبازی با جمهوری اسلامی و یا بهانه های دیگر آنرا رد کنم.
حالا با این حساب آیا بنده از نظر اسلام کافر حساب میشوم؟
بنده همانطور که که در بالا قول دادم آیه های مهم قرآنی را که کافر و مشرک را بصورت روشن تعریف کرده برای شما استخراج کرده و در پست بعدی ارسال می کنم تا اسلام را بهتر بشناسید. ولی شما لطف بفرمائید تا وقتیکه بنده مشغول آنکار هستم ( که چند روزی وقت خواهد برد) جواب سئوال بنده را با یک آری و یا نه بفرمائید.
“[بر اساس برداشت شما از کافر ( بر مبنای اسلام) آیا بنده کافر هستم یا خیر ؟]” آقای احمدی سلام مجدد
اگه این سوال رو حدودا چند ماه پیش از من میپرسیدین قطعن میگفتم بلی! چرا؟! چون کافر رو اشتباه متوجه شده بودم و همین طور اشتباه برام توضیح داده شده بود ولی حالا جوابم هست قطعا خیر. نه شما بلکه در زمان حال هیچ کافری در دنیا نداریم!!! من در نظر اولم اون بالا هم به آقای روشنگر گفتم ولی متاسفانه بنظرم شما یا آقای روشنگر چون من لحنم یکم حالت تمسخر یا تیکه اندازی 🙂 داشت اشتباه برداشت کرده باشید برای همین معذرت خواهی میکنم.
“[نه شوخی میکنم به هر حال شما از قرآن کامل متوجه نشدید که دارین بر ضد اسلام و محمد تبلیغ میکنید و نمیتونید لقب کافر رو نصیب خودتون کنید]” این جوری گفتم اون بالا و حالا که خودمم نظرمو میخونم حس میکنم حالت گفتاریش ناجوره ببخشید 🙂
بعدشم اینو بازم یادآوری کنم که این برداشت از کافر مال من نیست و قصد دارم یکم بیشتر توضیح بدم در موردش چون در سومین نظرم از بالا که بشمرید من کافر رو طبق برداشت های شخصی براتون شرح دادم و گفتم که این خلاصه هستش حالا یکم به موضوع بسط میدم: این فرد در ادامه صحبت هاش میگه خصلت های کافر در همه ی انسان ها موجود هست! چطوری؟! بارها شده شما با دوستان یا در جمع خانواده با پدر یا مادر و اگر خودتون همسر داشته باشید بهتر متوجه میشید که وقتی جر و بحث میشه و ماجرا یکمی عمقی میشه خودخواهی به اوج میرسه میبینی طرف داره حق میگه مثلا پدری با پسرش میبینه فرزندش داره حرف حق میزنه ولی برای اینکه اصل مطلب گفته شده توسط پدر باطل نشه یا اینکه هیبت پدری جلوی فرزندش شکسته نشه مقابل حقی که بچش میگه میایسته و مقابله میکنه یا زن و شوهر که بحث هاشون شدت میگیره بارها دیده شده که مرد چون این تفکر باطل رو داره که به نسبت زن برتری داره و زن ها رو ناقص میپندارن مقابل حقی که همسرش میگه مقابله میکنه. در صورتی که در قرآن بارها اومده که میگه زن و مرد حقوق برابری دارن درسته؟ به این توجهی ندارن که برتری مرد به زن صرفا قوامیت (مدیریت عام خانواده) است نه چیز دیگری “بقره ۲۲۸” وگرنه تمام تکالیفی که علیه زنان وجود دارد عین همان حقوق را نیز دارند و کاملا متساوی هستند “بقره ۱۸۷” خب قصد من از این حرف ها این بود که خصلت های کافر ممکنه در طی زندگی شخصی بارها نمایان بشه درسته در اون لحظه فرد کفر میکند و کافر لحظه ای هستش در اون مورد یا موضوع نه در کل. به این فرد که نمیشه گفت کافر همون طور که اهل ادبیات میگن وقتی لفظی بیان میشه مراد معنای کامل اون کلمه ست پس کافر به کسی میگن که حق به طور کامل و شفاف و زلال در مقابلش عرضه بشه و هیچ ابهامی نداشته باشه یا به اصطلاح رایج با مشاهده ی عملکرد داعی حجت کامل شده باشه یعنی کاملا و به تمامی حق براش آشکار باشه و هیچ تردیدی درش نباشه. این ها شرط کافر بودن شخص هستن پس برای تحقق این ها باید عرضه کننده دین خودش نمونه کامل و اسوه حسنه باشد ولی در این روزگار شرط ادا نمیشود در نتیجه طبیعی است وقتی ادا نشه پس ایستادگی در مقابل حق تحقق نیافته و هیچ کافری نخواهیم داشت.
اسلام انسانها را به دو دسته تقسیم نموده است:
۱- خودی یا همان مسلمان مومن.
۲- غیر خودی یا همان کافر.
در اینجا به بحث کافر میپردازم و سرنوشتی که پس از مرگ، در انتظار آنهاست را مورد بررسی قرار میدهم.
کافرکیست؟
قرآن بیان مینماید، هر کس که عقیده و یا دینی غیر از اسلام برگزیند، او کافر است و همهی کافران نیز اهل جهنم هستند:
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (ال عمران ۸۹) و هر كس جز اسلام آييني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران (اهل جهنم) است.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (صف/۹) او(الله) كسى است كه فرستاده ی خود را با راهنمائی و آيين درست روانه كرد تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند، هر چند مشركان از آن بیزارند.
حتی اهل کتاب نیز کافر و از جهنمیان هستند( مسیحیان و یهودیان ):
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ (آل عمران/۱۹) دين در نزد الله، (فقط) اسلام است و كساني كه كتاب آسماني به آنان داده شد (اهل کتاب) اختلافي (در آن) ايجاد نكردند مگر بعد از آگاهي و علم (با علم آنرا تحریف نمودند)، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود، و هر كس به آيات الله (قرآن) كفر ورزد، الله زود حسابرگر است (زود به حسابش میرسد).
در این آیه از “ال” قبل از اسلام بکار برده شده که به معنای همین اسلام میباشد؛ البته از دید اسلام پیروان سایر ادیان به شرط عدم پیروی از دین تحریف شده تا پیش از آمدن اسلام مسلمانان بشمار میآیند، البته کسانیکه تابع دین تحریف شده بودند در ان زمان هم کافر محسوب میگردد.
پیروان بیچارهی آنها پیش از این کشف بزرگ اسلام از کجا میدانستند که دینشان تحریف شده اند؟
پس برطبق آیات بالا، هرکس که از پذیرش اسلام امتناع ورزید کافر است؛ البته در حالت کلی هر کس دستوری از دستور مسلم اسلام را نپذیرد کافر محسوب میگردد.
قرآن پا را از این فراتر گذاشته و عقیدهی تمام مسیحایان را کفر مینامد:
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ (مائده/۷۲) یقینا كسانى كه گفتند الله همان مسيح پسر مريم است قطعا كافر شدهاند و در حالی که مسيح مىگفت “اى فرزندان اسرائيل، پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد كه هر كس به الله شرك آورد قطعا الله بهشت را بر او حرام گردانیده و جايگاهش آتش است و براى ستمكاران هیچ یاری دهندهای وجود ندارد.
لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/۷۳) كسانى كه گفتند الله سومين سه است بدون شک كافر شدهاند و حال آنكه هيچ خدائی جز الله نيست و اگر از آنچه میگويند دست نکشند، به کسانی از ایشان که کافر شدندعذابى دردنک خواهد رسيد.
با سلام خدمت جناب احمدی
متاسفانه چون تایید نظرات سایت دیر انجام شد من بعضی از نظرات شما رو ندیدم آخرین نظر ارسالی شما شماره ۲۰ رو دیروز خوندم (کنار کادر هر نظر بالا سمت راست شماره زده شده) و نظر شماره ۱۹ پاسخ به نظر ۱۸ شماست که پرسیدین (“بر اساس برداشت شما از کافر ( بر مبنای اسلام) آیا بنده کافر هستم یا خیر ؟”) و شما به نظر ۱۷ که از طرف من هست دوتا پاسخ دادین که من اونا رو ندیده بودم برای همین فعلا بحث آیات مربوط به پاسخ نظر ۱۷ بمونه در نظر بعدی توضیحات لازم رو خواهم داد. پاسخ نظر ۲۰: آیه ۸۵ ال عمران میگه: هر کسی دینی غیر از اسلام طلب کند… ببینید کلمه یبتغ اونجوری که من سرچ زدم و متوجه شدم از ابتغا به معنی تلاش و کوشش است و خود یبتغ اینو میرسونه که شخصی در طلب دین است و این جمله از تفسیر نور (“از جملهى «يَبْتَغِ»، استفاده مىشود كه مراد آيه، كسانى هستند كه اسلام به گوش آنها رسيده”) خب طبق اینا و با توجه به آیه قبلی یعنی ۸۴ منظور کلی اینجا اینه که ماهیت و اصلیت تمامی ادیان همه و همه یک اصل مهم بوده و فرقی با هم ندارن (کل دین های الهی منظوره که همه به پرستش خدای یکتا دعوت میکردن) چون هر پیامبری که اومده اگه رسول بوده باشه که کتاب و آیه داشته اگه نبی بوده باشه که پیروی از رسول قبلی رو ترویج و تبلیغ میکرده درست؟ نمونش نبی بودن زکریا و تبلیغ رسول قبلی ولی بعد اینکه عیسی به دنیا اومد شروع کرد به پیروی و تبلیغ برای عیسی. خب حالا کسی یبتغ میکنه و دینی غیر از اسلام انتخاب کند (به شرطی که اسلام واقعی طبق فعل یبتغ بهش رسیده باشه نه این اسلامی که این دور و زمونه میبینیم) نزد خدا مورد قبول نیست و در آخرت دچار ضرر و زیان خواهد شد چون اسلام از ادیان قبلی کامل تر است و نیاز های (اساسی) انسان ها و جامعه از بعد محمد تا آخر زمان را پوشش خواهد داد (طبق ادعای خود قرآن). خاسرین به معنی این نیست که طرف حتمن جهنمی میشه اگه اینطوری بود مستقیم اشاره میکرد که جهنمی میشه و نمیگفت خاسرین!!! حالا چرا ضرر و زیان کردن؟ چون بعد جسمی ما روزی سه بار غذا نیاز داره و طبق اسلام برای بعد روحی روزی پنج بار باید نماز خوند که منطقی هست چون روح مهمتر از جسم ولی مسیحی ها فکر کنم هفته ای یک بار میرن به کلیسا و اونجا پیش یه شخص فقط دو نفری و در خلوت فرد مراجع شروع میکنه به اعتراف کردن و طرف مقابل گوش میکنه و دلداریش میده و راهنماییش میکنه خب به نظر شما هفته ای یبار کافیه؟ برای گناه هایی که روح آدم رو عذاب میده؟!! و موارد دیگه. مورد بعدی صف ۹ هست که متوجه نشدم از نظر شما ایرادش کجاست لطفا بیشتر توضیح بدید. مورد بعدی ال عمران ۱۹ هست که میگه: اهل کتاب بعد اینکه آگاه و عالم شدن (به نظرم منظور در حق بودن اسلام هست) اختلاف ایجاد کردن بخاطر حسادت و دشمنی و هر کس به آیات خدا کفر ورزد خدا حسابگری سریع خواهد شد (به شرطی که با آگاهی اینکار رو بکنن) و کفر ورزیدن به آیات خدا اینطوریه که میخواستن در مقابل قرآن بایستن و باهاش مبارزه کنن خب درسته اینا کافر هستن ولی همه اهل کتاب که با آگاهی اینکارو نمیکنن درسته؟!! پس همه شون کافر نیستن شاید در زمان محمد (رفتار و کردار و گفتار خود محمد) “اونم کسایی که با آگاهی اینکار رو میکردن” میشد بهشون گفت کافر چون اون زمان انجیل خیلی تحریف نشده بود و به این موضوع که شخصی با این خصوصیات ظاهری میاد و ادعای پیامبری میکنه ازش پیروی کنید وجود داشت بعد اینکه دیدن دقیقا همون جوری شد که گفته شده بود در انجیل پس کله گنده هاشون که سواد و علم و آگاهی داشتن “یا پیدا کردن” و منافعشون در خطر میوفتاد شروع کردن به مبارزه و پوشاندن اصل قضیه و ایجاد اختلاف ولی اهل کتاب این دور و زمونه طبق چیزایی که در مورد قضیه کافر گفتم در نظر ۱۹ نمیشه بهشون گفت کافر “آیه رو با نظر ۱۹ مقایسه کنید متوجه میشید” توضیحات این آیه برای موارد بعدی یعنی آیات ۷۲ و ۷۳ سوره مائده هم صادق هست به نوعی چون: خود آیه گفته که عیسی میگفت خدا رو بپرستید ولی اونا میگفتن عیسی خداست البته به نظرم همه مسیحی ها که این طرز فکر رو ندارن دقیق نمیدونم باید تحقیق کنم درمودرش. خب من در مورد همین آیات و آیاتی که در جواب نظر ۱۷ نوشتید بیشتر تحقیق میکنم.
با درود به دوست نازنین MK
مجددا جنابعالی برداشت خود از لغت کافر را می کنید. برای اینکه این مسئله در کوتاهترین مدت حل شود یک سوره همین الآن به ذهن بنده رسید. لطف بفرمائید و برای ما تشریح کنید که خطاب قرآن در این سوره به چه اشخاصی است :
” قل یا ایها الکافرون. لایعبد ما تعبدون ……………………………….. لکم دینکم ولی دین”
خطاب سوره به کافران است و در نهایت میگوید : شما (کافران ) به دین خود و من (مسلمان) به دین خود.
خوب دوست گرامی شما دیگه واضحتر ازین چه میخواهی ؟ این سوره خطاب به کافرون است و به آنها میگوید من (محمد که مسلمان هستم ) به دین خود و شما ( همان کافرون که آیه به آنها خطاب شده است) به دین خودتان باشید ( که بالتبع آن دین باید دینی غیر از اسلام باشد)
حالا شما هر چقدر هم که در مقابل قبول این حقیقت پافشاری کرده ( و کفر بورزید خخخخخخ) نتیجه که عوض نمی شود نازنین.
شما که نمیتوانید قرآن و اسلام را به دلخواه خود معنی بفرمائید .
بنده این همه آیه در تایید اینکه منظور قرآن از کافر همان نا مسلمان میباشد آوردم. حالا شما یک آیه به بنده نشان بدهید که بر طبق آن مرتدی ماننذ بنده کافر شمرده نمیشود !!
شما از هر آخوندی ( چه سنی و چه شیعه) بپرسید همین حرف بنده را در مورد کفار تایید خواهد کرد.
در نهایت توجه شما را به یک مطلب جلب می کنم:
هم اکنون متوجه شدید که این کتاب قرآن به چه اندازه گنگ و نامفهوم میباشد ؟؟؟
هر کسی به هر صورتی که مایل باشد میتواند آیات آنرا معنی کرده و نتیجه گیری کند. یکی مانند شما سعی میکند که آیات را صلح آمیز جلوه دهد ولی اکثریت دیگر ( که علمای اسلام هم هستند) معانی جنگ طلبی آیات را روشن میکنند.
آیا چنین کتاب گیج و مبهمی میتواند راهنمای بشریت تا ابدیت باشد ؟
خودتان قضاوت بفرمائید.
دوست گرامی MK
پاسخ به مطلب ۳۱ می
نص صریح قرآن در آیه ۳۷ مائده میگوید : کسانی که به تثلیث معتقد شده اند ( مسیحیان) کافر هستند…
حالا شما میفرمائید که خیر از نظر اسلام مسیحیان کار نیستند. تازه حتی نمیخواهید که به یک آیه استناد بفرمائید. بنده دیگه نمیتونم حرفی بزنم جز اینکه شما نظر خودتان را میفرمائید. نظر اسلام این نیست.
. فکر کنم مسئله ” کافر در اسلام ” به اندازه کافی مو شکافی شد. خوانندگان خود قضاوت خواهند کرد
در پست آخر خود فرمودید : انجیل آنموقع (زمان صدر اسلام) کمتر از انجیل الآن تحریف شده بود . !!
عجب !! شما آیا انجیلی دارید که متعلق به آنزمان است و با انجیل امروز مقایسه فرمودید ؟؟
بینی و بین الله (بقول مسلمانان) تا حالا انجیل را خوانده اید ؟؟
در این آیه ای که گفتید در مورد کافر بودن مسیحیان چیزی ندیدم .
اما در بعضی از آیه ها آمده که هر دینی غیر از اسلام پذیرفته نیست .
تو و امثال تویی که به پاکترین مخلوق خدا حضرت محمد صل ا… و آله و سلم و همینطور پاکترین مخلوقات یعنی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و اولیاء خدا تهمت میزنی ، از خر نفهم تر و پهن سگ پست ترید ،چرا اینکه حتی اشیاء و حیوانات و نباتات و … عالم هم در حد خود تسبیح خدا رو بجا میارن و خداوند در قرآن فرموده که از خدا و رسولش اطاعت کنید و همینطور گفته شده که اکثر انسانها ، نمیفهمند ، تعقل نمیکنند ،شعور ندارند و … وقتی حرف خدارو گوش نمیکنید و کر و گنگ و کور هستید.
خداوند ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر فرستاد امامان معصوم همچنین و کتب آسمانی اما همیشه یه عده احمق مثل تو بودن که خودشونو مسخره میکردن و ایمان نمی آوردن و یا اینکه بدتر به پیامبر خدا و البته خدا دروغ میبستن. که جایگاهتون از همین الان مشخصه که اگه توبه واقعی نکنین و سعی نکنین که غلط هاتون رو جبران کنید قطعا جایگاه بدی در آخرت خواهید داشت و همینطور در دنیا مکافات هم در انتظارتون هست بخواست خدا.
هر ناپاکی و بدی که به انبیاء و اولیاء خدا و کلا همه خوبها نسبت میدید به خودتون و امثال خودتون برخواهد گشت چرا که خودتون لایق صفات رذیله و پست هستین و هیچ از ارزش خوبان کم نخواهد شد . و ان شاءا… اگه هدایت شدنی نیستید خدا همه تونو لعنت کنه و با شیاطین محشور بشید.
ناشناس ۱۱۰
تمام پیام شما مانند دیگر مسلمانان واقعی پر از اهانت بود و کوچکترین دلیل و برهانی در آن دیده نمی شود. شما نیز از پیامبر خودخوانده خود یاد گرفته اید که در صورت نداشتن پاسخ به طرف مقابل فحش بدهید.
بقیه مطالبت هم یا شعار بود و یا حرفهاهای بدون مدرک که ارزش پاسخ ندارد.
هر وقت حرف منطقی در دفاع از پیامبر راهزن و پدوفیل خود داشتید تشریف بیاورید.
ناشناس ۱۱۰
در تمام مواردی که با یک مسلمان بحث داشته ام آنها همیشه مطلب را با اهانت شروع کرده و بعد به عذابهای کذائی و موهومی تهدید میکند.
اسلام دینی است مردم را به دو طریق گول میزند .
1- به دسته اول قول باغ و باغات و یک فاحشه خانه لوکس را میدهد که در آن خدایشان نقش یک خانم بیار را ایفا میکند. ضمنا خدایشان غلمان هم می اورد. مسلمانانی که انحرافات جنسی دارند سریعا این راه را انتخاب میکنند.
2- دسته دوم را که نمیتوانند با زر و زیور و زن گول بزنند تهدید به عذابهای جهنمی میکنند.
شما بندرت یک مسلمان را پیدا می کنید که بخواهد مثل بچه آدم با شما در مورد مسائل اسلامی بحث کرده و از آنها دفاع کند. چون خود مسلمانان میدانند که نمیتوانند از جنایات محمد و یا از تجاوز به یک دختر ۶ ساله توسط محمد را بصورت منطقی دفاع کنند. لذا با اهانات شدید شرو.ع کرده و بعد به جهنم تهدید میکنند. اگر آنهم کارگر نشد شما را پیدا کرده و می کشند. همین جمهوری اسلامی بیش از بیست هزار مرتد را به بهانه های مختلف در زندانهای خود کشته است. به زنها هم تجاوز کرده است. این است اسلام ناب محمدی.
جهت ناشناس ۱۱۰
لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/۷۳) كسانى كه گفتند الله سومين سه است بدون شک كافر شدهاند و حال آنكه هيچ خدائی جز الله نيست و اگر از آنچه میگويند دست نکشند، به کسانی از ایشان که کافر شدندعذابى دردنک خواهد رسيد.
می گوید کسانی که تثلیث را قبول دارند کافر شده اند . این فقط مسیحیان هستند که تثلیث را ادعا می کنند.
آقای MK خواستم بپرسم که آیا ناشناس ۱۱۰ نیز دسترسی به کامپیوتر شما را دارد ؟
یا هر دو نفر خود شما بودید ؟
احتمال اینکه دو نفر در یک موضوع مقاله بدهند و هر دو از یک آدرس آی پی استفاده کنند چقدر مییباشد ؟