آیا امام مهدی با خود صلح می‌آورد؟ (۲)

Print Friendly, PDF & Email

 در بخش اول این مقاله که درمورد زمان ظهور مهدی, امام دوازدهم شیعیان میباشد, از توحش رفتاری, اعدام و تبعید, بریدن دست و پا و ده ها مورد از کارهای دیگر ایشان در برخورد با مردم و مخالفین و همچنین تقسیم بندی مردم برای شما نوشتیم. در ادامه این مقاله نیز موارد دیگری را از دل کتب علمای شیعه بیرون کشیده ایم که خدمت شما عزیزان ارائه میکنیم.

برای خواندن قسمت اول مقاله اینجا را کلیک کنید.

۲. اهل کتاب (غیر مسلمانان)
عبدالله بن بکیر از امام کاظم درباره ی تفسیر آیه(وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا(۲۳)
ترجمه: هر آن که در آسمان و زمین است چه از روی اختیار یا اجبار مطیع فرمان خداست, سؤال کرد: 
امام فرمود: این آیه درباره ی مهدی آمده است, هنگامی که علیه یهود، نصارا، صابئیان، مادی گرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره ی زمین قیام می کند و اسلام را به آنان پیشنهاد می نماید, هر کس از روی میل پذیرفت، دستور می دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و بر طبق آن چه فرد مسلمان مأمور به انجام آن است رفتار نماید و هر کس مسلمان نشود، گردنش را می زند.
عبدالله بن بکیر پرسید: قربانت گردم، در روی زمین مردم بسیاری هستند؛ چگونه حضرت می تواند همه آنان را مسلمان کند یا گردن بزند؟
 امام کاظم فرمود: وقتی خداوند چیزی را اراده کند، چیز اندک را بسیار و بسیار اندک می گرداند.(۲۴) 
شهر بن حوشب می گوید: حجاج به من گفت: ای شهر! در قرآن آیه ای است که مرا خسته کرده و معنای آن را نمی فهمم. گفتم: کدام آیه؟ گفت: آن جا که آورده: إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ(۲۵)
ترجمه: هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آن که قبل از مرگش ایمان می آورد. و مکرر اتفاق افتاده است که فردی نصرانی یا یهودی را پیش من می آورند و گردنش را می زنم و آن گاه به لب هایش خیره می شوم، ولی حرکتی نمی کند تا این که نفس او قطع می شود. 
شهر بن حوشب می گوید: به او گفتم: معنای آیه، این نیست که تو پنداشتی؛ بلکه مراد این است که وقتی پیش از قیامت، عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و به حضرت قائم مهدی اقتدا کند، در آن هنگام هیچ یهودی و نصرانی نمی ماند، مگر آن که پیش از مرگ به او ایمان می آورد.
 حجاج پرسید: این تفسیر را از کجا فرا گرفته ای و چه کسی آن را به تو آموخته است؟ گفتم: این تفسیر را امام باقر به من آموخته. حجاج گفت: از چشمه ای زلال به دست آورده ای.(۲۶)
در حدیثی دیگر میگوید: قیامت برپا نمی شود، مگر آن که با یهود بجنگید. آن گاه یهودیان می گریزند و پشت سنگ ها پنهان می شوند؛ ولی سنگ فریاد می زند: ای مسلمان! ای بنده ی خدا! این یهودی پشت من پنهان شده است.(۲۷)
ایشان ادامه میدهد: … یهودیانی که با دجال هستند، می گریزند و پنهان می شوند؛ ولی درختان و سنگها فریاد بر می آورند: ای روح الله! این یهودی است . حضرت نیز آنان را می کشد و کسی را بر جای نمی گذارد.(۲۸) ابو بصیر می گوید: به امام صادق عرض کردم: آیا حضرت مهدی تا پایان زندگانی در مسجد سهله(کوفه) خواهد ماند؟ گفت: آری. پرسیدم: اهل ذمه، در نظرش چگونه خواهند بود؟ فرمود: با آنان از راه مسالمت آمیز وارد می شود؛ هم چنان که پیامبر رفتار می کرد. آنان در حال خواری جزیه می پردازند.(۲۹)
۳. فرقه های باطل و منحرف(منظور مذاهب و فرقه های غیر شیعه است) 
امام باقر میگوید: وای به حال مرجئه!(۳۰) فردا هنگامی که قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟ راوی گفت: می گویند، در آن هنگام که ما و شما در برابر عدالت یکسان خواهیم بود؟ فرمود: هر یک از آنان توبه کند، خدا از او می گذرد و اگر در درون خود نفاق و دورویی داشته باشد، خداوند جز او کسی را تبعید و آواره نمی کند و اگر چیزی از آن نفاق را آشکار سازد، خداوند خونش را خواهد ریخت.
سپس گفت: سوگند به آن که جانم در دست اوست، هم چنان که قصاب، گوسفندش را سر می برد، مهدی نیز آنان را خواهد کشت و با دست به گردن مبارکش اشاره کرد.
 راوی گفت: می گویند که اگر حضرت ظهور کند، همه ی کارها و فعالیت ها به نفع حضرت خواهد بود و ایشان خونی نمی ریزد. امام گفت: خیر, به خدا سوگند این چنین نخواهد شد تا این که ما و شما خون آنان را بریزیم و عرق را از خویش پاک کنیم و با دست مبارک به پیشانی اشاره کرد.(۳۱) 
امام علی پس از شکست خوارج به هنگام گذشتن از کشتگان آنان گفت: آن کس شما را به کشتن داد که شما را فریفت. 
پرسیده شد: او کیست؟ فرمود: شیطان و نفس های پلید. اصحاب گفتند: خداوند، ریشه ی آنان را تا پایان دنیا قطع کرد. علی پاسخ داد: خیر؛ سوگند به آن که جانم در دست اوست، آنان در صلب های مردان و رحم زنان خواهند بود و پی در پی خروج خواهند کرد تا آن که به سرکردگی شخصی به نام اسمط بین رودهای دجله و فرات خروج کنند. در آن روزگار مردی از اهل بیت ما به جنگ او می رود و او را به هلاکت می رساند و از آن پس هیچ قیامی از خوارج تا روز قیامت نخواهد بود.(۳۲) 
علی همچنین درباره ی فرقه ی بتریه(۳۳) می گوید: هنگامی که مهدی قیام کند، به سوی کوفه رهسپار می شود, در آن جا تعداد ده هزار نفر که آنان را بتریه می نامند، در حالی که سلاح بر دوش گرفته اند جلو او را می گیرند و می گویند: از همان جا که آمده ای، باز گرد؛ زیرا ما به فرزندان فاطمه نیازی نداریم. مهدی شمشیر می کشد همگی را از دم تیغ می گذراند.(۳۴)
۴. غیر خودیها (کسانی که پیرو آخوندها نیستند)
امام باقر در روایتی میگوید:… مهدی به سوی کوفه رهسپار می شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه مجهز به سلاح در برابرش می ایستند؛ آنان قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی های آنان از عبادت زیاد پینه بسته، چهره های شان در اثر شب زنده داری زرد شده است و نفاق سراپای شان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد بر می آورند: ای فرزند فاطمه! از همان راه که آمده یا باز گرد، زیرا به تو نیازی نداریم.
 سپس مهدی در پشت شهر نجف، از ظهر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر می کشد و همه را از دم تیغ می گذراند. در این نبرد از یاران مهدی حتی یک نفر زخمی نمی شود.(۳۵)
در حدیثی دیگر امام صادق میگوید: امام مهدی آن قدر از انسان ها می کشد تا ساق پا را خون فرا می گیرد. شخصی پس از شنیدن این حرف به امام صادق اعتراض شدید می کند و می گوید: مردم را از خود دورمی کنی؛ هم چنان که گوسفندان را رم می دهند! آیا این روش، طبق دستور پیامبر است؟ 
یکی از یاران حضرت از جای بر می خیزد و می گوید: سکوت می کنی یا گردنت را بزنم!؟ 
حضرت عهد و پیمانی را که از پیامبر دارد، بیرون می آورد و ارائه می کند.(۳۶)
و باز امام صادق در جایی دیگر گفته: هنگامی که مهدی قیام کند، گروهی از دین و ولایت خارج می شوند؛ در صورتی که پنداشته می شد که آنان از پیروان حضرت می باشند. نیز افرادی ولایت حضرت را می پذیرند؛ در صورتی که مانند آفتاب پرستان و ماه پرستان بودند.(۳۷)
۵. ناصبی ها (غیر شیعیان)
امام صادق در مورد زمان ظهور مهدی میگوید: هنگامی که مهدی قیام کند، همه ناصبیان و دشمنان اهل بیت را بر آن حضرت عرضه می کنند. اگر به اسلام که همان ولایت اهل بیت است اقرار کردند، آنان را رها می کند و گرنه به قتل می رسند، یا آنان را به پرداخت جزیه هم چنان که اهل ذمه می پردازند ملزم می کند.
و در همین زمینه از امام باقر روایتی هست که میگوید: هنگامی که مهدی قیام کند، بر یک یک ناصبیان ایمان را عرضه می کند؛ اگر پذیرفتند، آنان را رها می سازد و گرنه گردنشان را می زند، یا از آنان جزیه می گیرد. چنان که امروز از اهل ذمه جزیه می گیرند و آنان را از شهرها به روستاها و کشتزارها تبعید می کنند.(۳۸)
علامه مجلسی در توضیح این حدیث میگوید: شاید این حکم مربوط به آغاز قیام باشد؛ زیرا ظاهر روایات این است که از آنان جز ایمان پذیرفته نمی شود و اگر نپذیرند، کشته می شوند.(۳۹)
ابو بصیر می گوید: از امام صادق پرسیدم: رفتارمهدی با ناصبیها و کسانی که با شما دشمنی دارند، چگونه خواهد بود؟ فرمود: ای ابا محمد! در دولت و حکومت ما، مخالفان بهره ای نخواهند داشت. خداوند برای ما خون های شان را در آن هنگام حلال خواهد کرد؛ ولی امروز خونشان بر ما و شما حرام است. پس کسی تو را فریب ندهد و بدان روزگاری که مهدی قیام کرد برای خدا و رسولش و برای ما انتقام خواهد گرفت. (۴۰)
۶. منافقان
امام صادق در تفسیر آیه ی(لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا؛ (۴۱) ترجمه: اگر شما عناصر کفر و ایمان از یک دیگر جدا می گشتید، همانا آنان که کافرند را به عذاب دردناک معذب می ساختیم, میگوید: خداوند، در صلب کافران و منافقان، امانت هایی از مؤمنان دارد. و مهدی ما ظهور نمی کند، مگر آن که آن امانت ها را خداوند از صلب آنان بیرون آورد. پس از آن، ایشان کافران و منافقان را به قتل می رساند.(۴۲) و باز از 
امام صادق روایت شده که: هنگامی که حضرت مهدی قیام کند، نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیاری از شما منافقان، حد خدا را جاری می کند.(۴۳)
در روایتی نیز از امام حسین نقل شده که به فرزندش سجاد میگوید: سوگند به خدا که خون من از جوشش باز نمی ایستد تا این که خداوند، مهدی را برانگیزد. او به انتقام خون من از منافقان فاسق و کافر، هفتاد هزار نفر را می کشد.(۴۴)
امام باقر در این زمینه و رفتار مهدی با منافقان میگوید: چون مهدی قیام کند… به کوفه می آید و در آن جا همه ی منافقان را که به امامت عقیده ندارند به قتل می رساند و کاخ های آنان را ویران می کند و با جنگجویان آنان می جنگد و آن قدر از آنان می کشد تا خداوند خشنود گردد.(۴۵)(در اینجا به وضوح پیداست که لفظ منافقان را برای غیر شیعیان به کار برده اند, و این یعنی اینکه از دید علمای شیعه تمامی مسلمانان به جز شیعیان همه منافق هستند, و این چیزی نیست جز نژاد پرستی و فاشیستی که علمای شیعه در ذهن پیروان خود میکنند)
۷. شیطان
وهب بن جمیع می گوید: از حضرت صادق پرسیدم: این که خداوند به شیطان فرمود: فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلَى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛ (۴۶) ترجمه: به تو مهلت داده خواهد شد تا به وقت معین و روز معلوم، این وقت معلوم چه زمانی خواهد بود؟ گفت: آیا پنداشته ای این روز، روز قیامت است؟ خداوند تا روز قیام مهدی، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند او را مبعوث می کند و اجازه ی قیام می دهد، حضرت به مسجد کوفه می رود. در آن هنگام شیطان در حالی که با زانوان خود راه می رود، به آن جا می آید و می گوید: ای وای بر من از امروز!
 مهدی پیشانی او را می گیرد و گردنش را می زند و آن هنگام، روز وقت معلوم است که مهلت شیطان به پایان می رسد.(۴۷)نتیجه گیری:با توجه به افسانه مهدی و داستانها و روایاتی که در مورد زمان ظهور وی و اقداماتی که انجام خواهد داد میتوان نتیجه گرفت که علمای شیعه در واقع اقدام به ساختن دین جدیدی با خدای جدیدی به نام مهدی کرده اند که در مقابل اسلام سنتی و اسلام محمدی قد علم کرده است. دلایلم برام این ادعا این هست که:
۱. اکثریت علمای طراز اول شیعه معتقد به تحریف قرآن هستند و قرآن موجود را ناقص میدانند و معتقدند که قرآن اصلی, قرآنی است که علی تالیف کرده و مهدی با آمدنش آن را باز میگرداند.
۲. نکته بعدی اعتقاد به عصمت ائمه خود هست که این ادعا نیز برخلاف آیات قرآن و سنت محمد است. و در هیچ جای قرآن و حتی احادیث محمد نامی از آن برده نشده و به جز شیعیان کسی به آن اعتقاد ندارد.
۳. مورد دیگر اعتقاد به اصل امامت پس از محمد و اهمیت این اصل در دینشان میباشد که باز هم با نص آیات قرآن در تضاد میباشد و در هیچ جایی از قرآنی اشاره ای به اصل امامت نشده و بیش از ۹۰% از مسلمانان به آن اعتقادی ندارند.
۴. و مهمترین دلیل, اعتقاد به مهدویت شخصی هست که جدای اینکه هیچ نشانه ای از وی در تاریخ اسلام دیده نمیشود و در قرآن نیز کوچکترین اشاره ای به آن نشده است ولی اسلامگرایان شیعه تلاش زیادی در قبولاندن وجود این شخص موهوم دارند.
۵. و اما در مقابل الله که خدای اسلام باشد, شیعیان مهدی را دارند که علیرغم وجودش در اطراف ما ولی دیده نمیشود. بر تمام امور جهان نظارت دارد. در روزی که بی شباهت به قیامت نیست, خواهد آمد و همچنان که خواندید همه را از دم تیغ میگذراند و قدرتی بالاتر از قدرت تمام انسانها دارد. از همه مهمتر, مهدی میتواند مردگان را زنده کند و از آنها انتقام بگیرد, و آنچنان که همه میدانیم در اسلام این تنها الله است که میتواند مردگان را زنده کند و آنها را در مقابل گناهانشان مجازات کند. حتی این مهدی به غیر شیعیان مسلمان نیز ترحم نمیکند و همه را از دم تیغ میگذراند.

با وجود این همه روایت و حدیثی که در تمامی کتب شیعه موجود است, آیا چنین شخصی برای برقراری صلح در جهان خواهد آمد؟؟؟

پی‌نوشت‌ها:

۲۳. آل عمران (۳) آیه ۸۴
۲۴. عن ابی بکیر، قال: سألت دبا الحسن(علیه و السلام) عن قوله: ( وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ) قال: « أنزلت فی القائم (علیه و السلام)، إذا خرج بالیهود، و النصاری، و الصائبین، و الزنادقه، و أهل الرده، و الکفار فی شرق الأرض وغربها، فعرض علیهم الإسلام، فمن أسلم طوعاً أمره بالصلاه و الزکاه، و ما یؤمر به المسلم و یجب لله علیه، و من لک یسلم ضرب عنقه حتی لا یبقی فی المشارق و المغارب أحد إلا وحده الله ».
قلت:- جعلت فداک- إنالخلق أکثر من ذلک؟ فقال: « إنت الله إذا آراد آمراً. قلل الکثیر و کثر القلیل ». عیاشی، تفسیر، ج۱، ص ۱۸۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۲؛ اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۴۹؛ تفسیر صافی، ج۱، ص ۲۶۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۴۰٫
۲۵- نساء (۴) ایه ۱۵۹٫
۲۶- عن شهر بن حوشب، قال لی الحجاج: یا شهر: آیه فی کتاب الله و قد أعیتنی؟ فقلت: أیها الأمیر أیه آیه هی؟ فقال: قوله: ( وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ) و الله؛ إنی لآمر بالیهودی و الانصرانی، فأضرب عنقه، ثم أرمقه یعینی فما اراه یحرک شفتیه حتی یخمد فقلت أصلح الله الأمیر. لیس علی ما قلت: قال: کیف هو؟ إن عیسی بن مریم ینزل قبل یوم الاقیامه إلی الدنیا. فلا یبقی أهل مله یهودی و لا نصرانی إلا آمن به قبل موته، و یصلی خلق المهدی (علیه و السلام) قال: و یحک أنی لک هذا. و من دین جئت به؟ فقلت: حدثنی به محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابی طالب، فقال: جئت بها من عین صافیه ». تفسیر قمی، ص ۱۴۶؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص ۳۳۲؛ العراض الواضحه، ص ۲۰۹؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص ۳۴۹٫چ
ابن اثیر می گوید: در آن روزگار هیچ اهل ذمه ای نمی ماند که جزیه بپردازد. شاید مراد این باشد که اهل ذمه یا اسلام می آورند یا کشته می شدند. البته روایاتی نیز بر خلاف این معنا وارد شده است؛ نهایه، ج۵، ص ۱۹۷٫
۲۷- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) : « لا تقوم الساعه حتی تقاتلوا الیهود، فیفر الیهوی و راء الحجر، فیقول الحجر: یا عبدالله؛ یا مسلم: هذا یهودی و رائی ». احمد، مسند، ج۲، ص ۳۹۸، ۵۲۰٫
۲۸- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :« … حتی أن الشجره و الحجر ینادی؛ با روج الله؛ هذا یهودی، فلا یترک مممن کان یتبعه أحداً إلا قتله ». احمد، مسند، ج۳، ص ۳۶۷؛ حاکم، مستدرک، ج۴، ص ۵۰۳؛ ر.ک: ابن حماد، فتن، ص ۱۵۹؛ ابن ماجه، سنن، ج۲، ص ۱۳۵۹٫
۲۹- عن أبی عبدالله (علیه و السلام) : قلت:- جعلت فداک- لا یزال القائم فیه دبداً ( فی مسجد السهله ) قال: « نعم » قلت: فما یکون من دهل الذمه عنده؟ قال: « یسالمهم کما سالمهم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، و یؤدون الجزیه عن ید و هم صاغرون ». بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۷۶٫
۳۰- یکی از فرقه های اسلامی است. به عقیده ی آنان، با داشتن ایمان، گناه ضرری نمی رساند، و با کفر، طاغت و عمل نیک سودی ندارد. بعضی می گویند: به عقیده ی اینان ایمان فقط قول است و به عمل نیاز ندارد. ر.ک: مجمع البحرین، ج۱، ص ۱۷۷٫
۳۱- عن أبی جعفر(علیه و السلام) : « ویح؛ هذه المرجئه إلی من یلجؤون غداً إذا قام قائمنا؟ ». قلت: أنهم یقولون: لو قد کان ذلک کنا و أنتم فی العدل سوائ. فقال: » من تاب تاب الله علیه، و من أسر نفاقاً فلا یبعد الله غیره، و من أظهر شیداً أهرق الله دمه ». ثم قال: « یذبحهم- و الذی نفسی بیده- کما یذبح القصاب شاته- وأومأ بیده إلی حلقه- قلت: إنهم یقولون: إنه إذا کان ذلک استقامت له الأمور، فلا یهریق محجمه دم، فقال: « کلا و الذی نفسی بیده؛ حتی نمسح و أنتم العرق والعلق ». و أومأ بیده إلی جبهته ». نعمانی، غیبه، ص ۲۸۳؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۵۷٫
۳۲- عن أمیر المؤمنین إنه قال عند ما مر علی قتلی الخوارج، و هم صرعی، فقالک « لقد صرهکم من غرکم »: قبل: و من غرهم؟ قال: « الشیطان و أنفس السوء ». فقال أصحابه: قد قطع الله دابرهم إلی آخر الدهر، فقال: « کلا و الذی نفسی بیده؛ و انهم لفی أصلاب الرجال و أرحام النساء، لا تخرج خارجه إلا خرجت بعدها مثلها حتی تخرج خارجه بین الفرات و دجله مع رجل یقال له: الأشمط یخرج إلیه رجل منا أهل البیت، فیقتله، و لا تخرج بعدها خارجه إلی یوم القیامه… ». مروج الذهب، ج۲، ص ۴۱۸٫
۳۳- بتریه یکی از فرقه های زیدیده از پیروان کثیر النوی می باشند. آنان عقاید مشابهی با سلیمانیه یکی دیگر از فرقه های زیدیه دارند. در اسلام و کفر عثمان توقف و تردید دارند. در مسائل اعتقادی مشرب اعتزال و در فروع فقهی بیش تر پیرو ابو حنیفه هستند. گروهی از آنان نیز پیرو شافعی یا مذهب شیعه می باشند؛ بهجه الآمال، ج۱، ص ۹۵؛ ملل و نحل، ج۱، ص ۱۶۱٫
۳۴- عن أبی جعفر(علیه و السلام) : « إذا قام القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سار إلی الکوفه، فیخرج منها بضعه عشر آلاف أنفس یدعون « البتریه » علیهم السلاح، فیقولون له: ارجع من حیث جئت، فلا حاجه لنا فی بنی فاطمه، فیضع فیهم السیف حتی یأتی علی اخرهم ». ارشاد، ص ۳۶۴؛ کشف الغمه، ج۳، ص ۲۵۵؛ صراط المستقیم، ج۲، ص ۳۵۴؛ روضه الواعظین، ج۲، ص ۲۶۵؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۲۸٫
۳۵- الباقر (علیه و السلام) : « … و یسیر إلی الکوفه، فیخرج منها سته عشر ألفاً من البتریه شاکین فی السلاح قراء القرآن، فقهاء فی الدین، قد قرحوا جباههم، و سمروا ساماتهم و عمهم النفاق، و کلهم یقولون: یا ابن فاطمه، ارجع. لا حاجه لنا فیک فیضع فیهم علی ظهر النجف عشیه الاثنین من العصر إلی العشاد. فیقتلهم أسرع من جزر جزور، فلا یفوت منهم رجل، و لا یصاب من أصحابه أحد، دماؤهم قربان إلی الله ». دلائل الامامه، ص ۲۴۱؛ طوسی، غیبه، ص ۲۸۳؛ اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۱۶؛ بحار الانوار، ج۲، ص ۵۹۸٫
۳۶- عن أبی عبدالله (علیه و السلام) قال: « یقتل القائم حتی یبلغ السوق- قال- فیقول له رجل من ولد دبیه: إنک لنجفل الناس أجفال التعم، فبعهد من رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أو بماذا؟ قال: و لیس فی الناس رجل أشد منه بأساً. فیقوم إلیه رجل من الموالی، فیقول له: لتسکتن أو لأضربن عنقک، فعند ذلک یخرج القائم عهداً منرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ». اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۸۵؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۸۷٫
۳۷- عن الصادق (علیه و السلام) : « إذا خرج القائم خرج من هذا الأمر من کان یری أنه من أهله، و دخل فیه شبه عبده الشمس و القمر ». نعمانی، غیبه، ص ۳۱۷؛ طوسی، غیبه، ص ۲۷۳؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۶۳، ۳۲۹٫
۳۸- عن أبی جعفر (علیه و السلام) : « إذا قام القائم (علیه و السلام) عرض الإیمان علی کل ناصب، فإن دخلفیه بحقیقه و إلا ضرب عنقه، أو یؤدی الجزیه کما یؤدیها الیوم أهل الذمه، و یشد علی وسطه الهمیان، و یخرجهم من الأمصار إلی السواد:. کافی، ج۸، ص ۲۲۸؛ تفسیر فرات، ص ۱۰۰؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۷۲٫
و مثله عن الصادق (علیه و السلام) باختلاف.
۳۹- مرآه العقول، ج۲۶، ص ۱۶۰٫
۴۰- عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله (علیه و السلام) قلت: « فمن نصب لکم عداوه؟ فقال: « لا، یا أبا محمد. ما لکم خالفنا فی دولتنا من نصیب، إن الله قد أحل دماءهم عند قیامقائمنا، فالیوم محرم علینا و علیکم ذلک، فلا یغرنک أحد، إذا قام قائمنا انتقم لله و لرسوله و لنا أجمعین ». بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۷۶٫
۴۱- فتح (۴۸) آیه ۲۵٫
۴۲- عن الصادق (علیه و السلام) فی تفسیر قوله: (لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ) قال: (علیه و السلام) : « إن الله ودائع مؤمنین فی أصلاب قوم کافرین و منافقین، و قائمنا لن یظهر حتی تخرج ودائع الله فإذا خرجت ظهر، فیقتل الکفار، و المنافقین ». کمال الدین، ج۲، ص ۴۶۱؛ المحجه، ص ۲۰۶؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص ۳۵۷٫
۴۳- قال أبو عبدالله (علیه و السلام) : « و لو قد قام القائم (علیه السلام) ما احتاج إلی مساءلتکم عن ذلک، و لأقام فیکثیر منکممن أهل النفاق حد الله ». التهذیب، ج۶، ص ۱۷۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۳۸۲؛ ملاذ الخیار، ج۹، ص ۴۵۵٫
۴۴- قال الحسین (علیه و السلام) : « … یا ولدی علی؛ والله؛ لا یسکن دمی حتی یبعث الله المهدی؛ فیقتل علی دمی من المنافقین الکفره الفسقه سبعین ألفاً ». ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص ۸۵؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص ۲۹۹٫
۴۵- عن أبی جعفر إا قام القائم (علیه و السلام)… ثم یدخل الکوفه، فیقتل بها کل منافق مرتاب، و یهدم قصورها، ویقتل مقاتلیها حتی یرضی الله عزوجل ». اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۲۸؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۸٫
۴۶- حجر (۱۵) ایه۳۸٫
۴۷- عن وهب بن جمیع، قال: سألت أبا عبدالله (علیه و السلام) عن قوله إبلیس (قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ* فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلَى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ). قال له وهب: – جعلت فداک- دی یوم هو؟ قال: « یا وهب أتحسب أنه یوم یبعث الله فیه الناس؟ إن الله أنظره إلی یوم یبعث فیه قائمنا، فإذا بعث الله قائمنا کان فی مسجد الکوفه، و جاء إبلیس حتی یجثو بین یدیه علی رکبتیه فیقول: یا ویله من هذا الیوم. فیأخذ بناصیته فیضرب عنقه، فذلک الیوم هو الوقت المعلوم ». عیاشی، تفسیر، ج۲، ص ۲۴۳؛ اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۵۱؛ تفسیر صافی، ج۱، ص ۹۰۶؛ تفسیر برهان، ج۲، ص ۳۴۳؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص ۲۵۴٫