در ميان احاديث و روايت موجود در كتابهاى علماى مسلمان، احاديثى وجود دارند كه هر عاقلى با خواندن آنها به مضحك بودن و احمقانه بودن تفكرات روحانيون مسلمانان و نويسندگان اين كتابها پى ميبرد.
برخى ازين احاديث گاهاً از سوى روشنفكران مسلمان و يا نوعمامه هاى حوزوى، بشدت تكذيب و يا تحريف شده و يا اصلا براى مردم نقل نميشوند و حتى ناقلان اين احاديث را به هزاران اتهام واهى متهم ميكنند.
يكى ازين احاديث، حديث بسيار معروفى است كه در معتبرترين كتاب حديث شيعيان يعنى كتاب اصول كافى نقل شده است.
متن عربى:
وَرُوِيَ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ: إِنَّ ذَلِكَ الْحِمَارَ [الْحِمَارِ عُفَيْر] كَلَّمَ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَقَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ أَنَّهُ كَانَ مَعَ نُوحٍ فِي السَّفِينَةِ فَقَامَ إِلَيْهِ نُوحٌ فَمَسَحَ عَلَى كَفَلِهِ ثُمَّ قَالَ: يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ هَذَا الْحِمَارِ حِمَارٌ يَرْكَبُهُ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ خَاتَمُهُمْ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنِي ذَلِكَ الْحِمَار
ترجمه:
روایت شده که علی گفت : که آن خر با رسول الله به سخن در آمد و گفت: پدر و مادرم فدایت شود ، همانا پدرم از پدرش و او از جدش و او از پدرش برای من حدیث آورد که پدر جد ما با نوح در کشتی همراه بود و نوح برخاسته دستی به کفل او کشید و گفت : از پشت این خر ، خری در آید که سرور پیامبران و آخرین ایشان بر آن سوار شد ، پس الله را سپاس که مرا همان خر قرار داده است
منبع : الكليني الرازي، الأصول من الكافي، ج ١ ، ص ٢٣٧ ، ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية
جداى از اينكه آيا يك الاغ ميتواند با انسان حرف بزند يا خير و اصولا با چه زبانى حرف ميزنند و بازهم اينكه الاغ مانند انسانها حرف زده يا پيامبر اسلام با صداى الاغ با او حرف زده، جالب ترين نكته اينجاست كه در اين مكالمه الاغ به محمد ميگويد: پدر و مادرم به فدايت !!!!!!!! اين را حتى اگر به ساكنين كرات ديگر كه گه گاهى به مدار زمين مى آيند بگوييد هم از خنده دل درد ميگيرند چه به رسد به انسان عاقل امروزى.
در حين جستجو براى يافتن اسناد اين روايت بودم كه چشمم به سئوالى خورد كه شخصى از آيت الله خامنه اى رهبر شيعيان محله شان و حومه پرسيده بود: آيا روايت حرف زدن با الاغ عجيب نيست؟
و ايشان نيز با وقاحت تمام گفته بود خير عجيب نيست در قرآن هدهد و مورچه هم حرف ميزنند چه برسد به الاغ!
بی خدای گند نگر چرا نمی فهمی ؟‼‼
دلیل این که کتاب کافی جزء کتب اربعه شیعه است این دلیل است :
وقتی کتبی چون بحارالأنوار را جزء کتب اربعه نمیدانیم دلیل آن این است که بسیاری روایات خلاف واقع در آن است و ۸۰ درصد هم نمیتوان احتمال صحت داد ولی در باره کافی اکثر مطالب صحیح اند (نه تمام مطالب ) و ایضا باید اول راوی مطلب مشخص باشد و به قراین صحیح دیگر جایز باشد تا تازه بشود مسند .، ولی درباره این مطلب :
توضیح قسمت آخر روایت که راجع بسخن گفتن الاغ است ، بلفظ (روي) نقل شده و معلوم نیست که چه اشخاصی آنرا براي مرحوم کلینی نقل کرده اند و باصطلاح (علم درایۀ) مرسل و مقطوع نیست و در مقام اعتباري به پاي روایات مسند نمیرسد .
درست عین همان کتابی که نویسنده آن معلوم نبود و در شبهات قبل تر از آن استفاده کردی .
ولی در رابطه با وقوع حرف زدن ، حرف زدن حیوان با انسان محل مخلوق است (یعنی از توانایی مخلوق خارج است ) ولی محال خالق نیست یعنی خداوند این مهم را میتواند ممکن سازد . مسئله مورد بحث حرف زدن الغ نیست بلکه غلط و جعلی بودن روایت است چرا که این حرف که پدر و مادرم به فدايت ، به خودی خود این روایت را نغض می کند به علاوه این که شاید راوی نیز آدم کذابی بوده باشد و مرحوم کلینی این را نفهمیده باشد .
گند نگر قبل از طرح شبهه ابتدا مکاتبه ای بکن با یک کسی که اهل دین است تا بفهمی که اصلا شبهه وارد است یا نه .
آقای er
بقول شما و دیگر آخوندها : “…….. کافی اکثر مطالب صحیح اند (نه تمام مطالب )…….:
اگر شما واقعا معتقید که بعضی از مطالب کافی صحیح نبوده و بعضا مزخرف میباشند پس چرا آنها را تصفیه نکردیه اید ؟
آیا آنکار را بعهده خواننده گذاشته اید؟
دوستان گرامی حتما واژه “شبهه” را به بفعات بسیار زیاد از مسلمانان شنیده اید. حالا شبهه از نظر آنها یعنی چه ؟
سئوالهای که در مورد اسلام پرسیده شود و آخوندها هیچ پاسخ منطقی و قانع کننده ای برای آن نداشته باشند را “شبهه” میگویند.
دقیقا ??