سجده علمای شيعه بر شاهان صفوی (۱)

Print Friendly, PDF & Email
این بحث قبل از اینکه یک بحث دینی و مذهبی باشد، بحثی کاملاً تاریخی و مستندات ما در درجۀ اول متون تاریخی عصر صفویه و سپس نوشته های علمای آن عصر است.
لازم به گفتن نیست که صفویهو علمای صفوی بدعتهای بسیاری در دین نهادند که بعضی از آن بدعتها تا به امروز رایج است (مانند تعزیه خوانی و قمه زنی و شهادت ثالثه در اذان و…) و بعضی بدعتها به کلی از بین رفته اند! یکی از این بدعتها که به کلی از بین رفته، سجده بر شاهان است!
این عمل نه تنها بدعت، بلکه در خود ايين اسلام شرك است و با قوانين اسلام و مسلمانی کاملاً در تضاد و چنين فردي در فقه اسلامي مشرك خوانده ميشود.اما خواهیم دید که در عصر صفویه این عمل مرسوم بوده و علماي شيعه به حلال بودن آن فتوا میداده و عوام و خواص شیعه به آن عمل می کرده اند!
ابتدا باید دانست که قزلباشها شاهان صفوی را موجودی نیمه خدایی می دانستند و شاهان صفوی نیز از این موضوع استفاده می کرده و خود را خدا معرفی می کردند، چنانکه شاه اسماعیل در یکی از اشعار ترکی اش می سراید:
«عین اللهم عین اللهم عین الله … کل ایمدی حقی کور ای کور گمراه … منم اول فاعل مطلق که دیرلار»
يعني : « انا الله انا الله انا الله … بیا ای کور ای گم کردۀ راه ببین حق … منم آن ذات مطلق کو کنند

محمود حکیمی می گوید:«بزرگترین ضربۀ دیگری که طرفداران شاه اسماعیل بر مبنای عقیدتی بسیاری از شیعیان وارد آوردند تلقین این اندیشه بود که روح خداوندی در او حلول کرده است… البته پرستش شاه در عصرصفویه در پرستش شاه اسماعیل محدود نمی شد. دیگر پادشاهان سلسلۀ صفویه مخصوصاً شاه سلیمان مردم را به ستایش خویش دعوت می کردند.»(۲)
سخن در این باب بسیار است که البته این مجال محل این مقال نیست!
بعد از این مقدمه ابتدا می پردازیم به مستنداتی که در زمینۀ سجده بر شاهان صفوی وارد شده است و سپس تحليلي بر آن خواهیم داشت.

۱- قدیمیترین سند، مربوط به شاه اسماعیل صفوی است، او علاوه بر اینکه در اشعارش خود را خدا نامیده، مردم را نیز به سجده کردن امر نموده و این عمل را بر آنان واجب خوانده است:
«وجودم بیت الله دور یقین بیل …‏ سجودم سنکادور شام و سحرگاه»
 یعنی: «وجودم بیت اللّه است یقین بدان…سجده من بر تو واجب است شام و سحرگاه» و در جایی دیگر می گوید:
«حقه مظهر دورور آدم سجودایت اویما شیطانه …‏ که آدم دونینه کیرمش خدا کلدی خدا کلدی»
یعنی: «آدمی مظهر حق گشته،سجده کن،تسلیم شیطان‏ نشو … «آدم»جامه نو پوشیده،خدا آمده»
٢- سند بعدی از فضل الله بن روزبهان خنجی است که در سال ۹۲۷ هجری قمری در عهد شاه اسماعیل اول در گذشته است، وی در کتاب “سلوک الملوک” می نویسد:
« با طایفه طاغیه سرخ (=قزلباش)، قتال باید کرد، بنابر آن که ایشان به سجده صنم و به سب شیخین مرتد شده‏اند.»(۳)
٣- سندی دیگر مربوط به حسین بن عبد الله شروانی است که وی کتاب خود را در اوایل عهد شاه طهماسب تالیف کرده و در آن می نویسد:
« أنها [الطائفه] آمرون الناس بالسجده على الشاه و أولاده بل یجرونه [الناس‏] معتقدا بوجوبها.»
یعنی: « این قوم مردم را امر می کنند به سجده کردن بر شاه و اولاد او چنان کرده اند که مردم به وجوب آن معتقد شده اند!»(۴)
٤- سند بعدی مربوط به “خورشاه بن قباد الحسینی” است که وی کتاب خود را در اواسط عهد شاه طهماسب نوشته و خود او دو سال تمام در معیت شاه طهماسب بوده و در سراسر کتابش، شاهان صفوی را مدح گفته است، وی در مورد مراسم تاجگذاری شاه طهماسب می نویسد:
«چون دیهیم خسروى به وجود شریف او مزیّن گشت، امرا و مقرّبان بارگاه‏  با ارکان دولت و اعیان سپاه در پایۀ سریر سلطنت …از براى تهنیت جلوس همایون، رعایت رسومى که در میان ایشان متعارف است نموده یکسر سر به سجود نهاده زبان به دعا و ثنا برگشادند.»(۵)۱
٥- سندی دیگر نامۀ “عبید الله خان ازبک” پادشاه اُزبک هاست که در جوابِ نامۀ شاه طهماسب نوشته شده است؛ وی در این نامه، خطاب به شاه طهماسب می گوید:
«و اگر (صفویه) فرزند مرتضى على هستند آن بزرگوار کدام مرده را از گور بیرون آورده سوخته‏اند… و کدام کس را گفت به من سجده کن حضرت رسول فرموده ‏اند که اگر سجده کردن به غیر خدایتعالى روا مى‏بود زنان را مى‏فرمودم که به شوهران خود سجده کنند. پس معلوم شد که‏ سجده‏ به غیر خدایتعالى روا نبوده و کفر است‏.»(۶)
٦- مشابه نامۀ پادشاه اُزبکها از جانب “سلطان سلیمان قانونی” پادشاه عثمانی نیز صادر شده است ؛ وی در این نامه می گوید:
«کیف تاذنون فى ان یسجد لکم النّاس، مع انّ السجود لغیر اللّه تعالى کفر لیس به یقاس»
یعنی: «چگونه اجازه می دهید که مردم بر شما سجده کنند حال آنکه سجده بر غیر خدا کفری است که با هیچ کدام از اعمال کفر آمیز، قابل مقایسه نیست
در مقابل این انتقاد و نهیِ از منکر، ملای صفوی و وزیر شاه، یعنی “غیاث الدین حکیم” جوابی تراشیده و گفت:
«اما حکایه السجود الرعیّه لنا فهی مثل سجود الملائکه لجدّنا آدم علیه السلام »
یعنی: «حکایت سجدۀ مردم بر شاهان صفوی مانند سجود فرشتگان است بر جد ما حضرت آدم!!»(۷)
٧-میرزا مخدوم شیرازی که پدرش وزیر دربار صفویه بوده است می گوید:
«سجده کردن بر شاه عادت آنها (شیعیان ایران) شده، تا آنجا که هر کس از این کار سرباز زند، او را یزید می خوانند
محمد تقی مشکوریان، کارشناس ارشد تاریخ می نویسد:
«(مخدوم توسط پدرش به دربار صفویه در قزوین احضار شده است) او می گوید که در آغاز مخالفت کرده چون می‏دانسته‏ است که لازمه حضورش در دربار،سجده کردن بر شاه‏ خواهد بود.به گفتۀ او،این عمل بر هرکس که وارد معسکر شاه می‏شد،لازم بود.
اما پدرش که موافقت شاه‏ را هم به دست آورده بود،او را مجبور به رفتن کرد. پس از این توضیح می‏دهد که چگونه به هنگام بار یافتن نزد شاه، با الهامی از غیب، قرآنی برای هدیه به‏ شاه همراه خود برد و هنگام سجده پشت پدر ایستاد، قرآن را زمین نهاد و آن را بوسید و همه گمان کردند که او نیز سجده کرده است و به این ترتیب، از گناه‏ سجده و عقوبت شاه، هر دو جسته است»(۸)
 
تا به اینجا هر چه نقل شد در مورد عهد شاه اسماعیل و جانشین او شاه طهماسب بود, بنابر اعتقاد «محمد تقی مشکوریان»، این عمل تا عهد شاه طهماسب ادامه داشته و در نهایت توسط شاه طهماسب ممنوع اعلام شده است.
اما برخلاف این دیدگاه، مدارکی موجود است که وجود این رسم را تا اواخر دولت صفویه تائید می کند.
٨- سیاح انگلیسی به نام “آنتونی شِرلی” در سفرنامه اش، ماجرای ورود خود به شهر اصفهان و سپس داخل شدن به دولتخانۀ شاه عباس اول را توضیح میدهد و در حین آن می گوید که در نبود شاه عباس سفیر انگلیس و حاکم شهر، سه بار جلو تخت پادشاه سجده کردند!
شرلی می گوید:
« بعد از ورود ما به شهر به عمارت پادشاه که در میدان بزرگ است پیاده شدیم. حاکم شهر و سر رابرت شرلى سه دفعه به زانو افتاده و آستان را بوسیدند. بعد از این امر سربازى خطبه‏اى خواند. بعد از آن ما به منزل خود که یکى از بهترین عمارت‏هاى پادشاه و در کنار رود واقع شده بود رفتیم. امپراطور ایران که پادشاه مى‏نامند، آن‏وقت در کنار بحر خزر بود.»(۹)
شرلی در محل دیگری نیز صحبت از سجدۀ عامۀ مردم بر شاه عباس دارد و می نویسد
«جمعیت حیرت‏انگیزى آن روز جمع شده بود و همین‏که پادشاه از میان آنها مى‏گذشت مردم به خاک افتاده زمین را مى‏بوسیدند.»(۱۰)
۹- شاه عباس که از خرافی ترین شاهان صفوی بود بنا بر فتوای منجم باشی دربار یک روز از سلطنت استعفا داد و “یوسفی ترکش دوز” نامی را که از سران فرقۀ نقطوی بود به جای خود نشاند ؛ شاعر “حکیم رکن الدین کاشی” دربارۀ این ماجرا می سراید:
«شها توئی که در اسلام تیغ خونخوارت‏ …. هزار ملحد چون یوسفی مسلمان کرد
فتاد در دلم از یوسفی و سلطنتش‏ ….. دو بیت قطعه مثالی که شرح نتوان کرد
جهانیان همه رفتند پیش او به سجود …. دمی که حکم تواش پادشاه ایران کرد
نکرد سجدهء آدم به حکم حق شیطان‏ …. ولی به حکم تو آدم سجود انسان کرد.»(۱۱)
 این ابیات نشان از آن دارد که “یوسفی ترکش دوز” که فقط یک روز شاه ایران شده بود، در همان یک روز به رسم عصر صفویه که به وقت تاجگذاری بر شاه سجده می بردند، بر او نیز سجده کردند!
١٠- شاردِن جهانگرد فرانسوی عصر صفویه که عصر شاه عباس دوم و شاه سلیمان را درک کرده است، در مورد آداب احترام گزاری به شاه می گوید: «شخص.. نخست پیش پاى شاه به زانو درمى‏آید، به نیکوترین کلمات زبان به ستایش مى‏گشاید، سپس سه بار سر را تا نزدیک زمین فرود مى‏آورد، و جبین به پیشگاه مى‏ساید.»(۱۲)
از جمیع ۱۰ سندی که ذکر شد، چند نکته استفاده می شود.
١-این رسم از اوایل تا اواخر عهد صفوی رایج بوده است.
٢-عوام شیعه قائل به وجوب این امر بودند به نحوی که اگر شاه از میانشان می گذشت یکسره سر به سجود می نهادند. (سند شمارۀ ۳ و ۶ و ۸ و ۹)
٣-این عمل به صورت عادت در آمده بوده است. (سند شمارۀ ۴)
٤-به وقت تاجگذاری همه در پیشگاه شاه جدید سجده می بردند ولو آن شاه، شاه یکروزه باشد! (سند شمارۀ ۴ و ۹ )
٥-به هنگام بار یافتن نزد پادشاه در اولین حرکت باید سجده می کردند. ( ۷ و ۸ و ۱۰)
منابع:
۱- دیوان شاه اسماعیل خطایی (ناپل ۱۹۵۹) _ قطعۀ ۲۰۷، ص ۱۲۹ ؛ به نقل از: ایران عصر صفوی ص ۲۱، راجر سیوری ؛ نشر سحر،۱۳۶۶ش،ط۲
۲- همراه با سیاحان و جهانگردان ج۳ ص۴۰ ؛ محمود حکیمی،انتشارات آرون _تهران،ط۱ سال ۱۳۸۳ش
۳- سلوک الملوک، ص ۳۹۸ – ۳۹۹،ابن روزبهان خنجی ؛ تصحیح محمد علی موحد ؛ نشر خوارزمی _تهران. ۱۳۶۲ش
            – صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج‏۱، ص: ۷۴، حجه الاسلام رسول جعفریان، نشر:پژوهشکدۀ حوزه و دانشگاه،ط۱
۴- الاحکام‏ الدینیه فی تفکیر قزلباش، حسین شروانی، به کوشش رسول جعفریان، منتشر شده در:میراث اسلامی ایران،ج ۴،ص ۷۳۳، مکتبه المرعشی _قم 
           – صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج‏۱، ص: ۹۳، رسول جعفریان
۵- تاریخ ایلچى، نظام شاه، ص: ۸۴، خورشاه بن قباد الحسینى‏، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى ‏_ تهران،ط ۱
۶- تاریخ منتظم ناصرى، ج‏۲، صص: ۷۸۰ – ۷۸۱، محمد حسن خان اعتماد السلطنه‏؛ دنیاى کتاب‏_تهران _۱۳۶۷ش» و « احسن التواریخ، ص ۲۳۱،روملو
 ۷- روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۹۲، خوانساری(ذیل شرح حال منصور بن محمد غیاث الدین دشتکى
            – نسخه خطی این کتاب موجود در کتابخانۀ تورنتو ج۴ ص۱۳۴
            –  تاریخ ادبیات در ایران، ج‏۵بخش‏۱، ص: ۱۴۸، ذبیح الله صفا؛ نشر فردوس،ط۸
            – تاریخ اجتماعى ایران، بحش‏۲ج‏۸، ص: ۹۸، مرتضی راوندی ؛ نشر نگاه_تهران،ط۲
            – صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست،پاورقی ج‏۱، ص: ۹۳، رسول جعفریان
۸- ماجرای سجده بر شاه در دربار شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول ؛ محمد تقی مشکوریان ؛ مجلۀ پژوهش های تاریخی دانشگاه اصفهان ص۱۱۰، سال ۱۳۸۸ش، شمارۀ۲
۹- سفرنامه برادران شرلى، ص: ۱۴۸،ترجمۀ آوانس، انتشارات نگاه _ تهران ؛ ۱۳۸۷ش،ط ۱

۱۰- سفرنامه برادران شرلى، ص: ۶۲

 ۱۱- فواید الصفويه، متن، ص: ۴۱، ابو الحسن قزوینی؛ مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏ _تهران،ط ۱

۱۲- سفرنامه شاردن، ج‏۳، ص: ۱۲۰۹ -۱۲۱۰،ترجمۀ اقبال یغمایی؛ نشر توس _تهران، ۱۳۷۲ش ؛ط۱

 

2 thoughts on “سجده علمای شيعه بر شاهان صفوی (۱)

  1. متن این پست نیاز به ویرایش داره، بعضی حروف از هم جدا اند. فکر کنم چون از ای‌بوک کپی شده، این طوری شده.

Comments are closed.