امام هشتم شیعیان و قبری که جسد کسی دیگر در آن است

Print Friendly, PDF & Email

 

در مورد امام رضا, امام هشتم شیعیان چیزهای زیادی در کتب شیعیان نیست و فقط مطالب جسته گریخته‌ای وجود دارد که روحانیون شیعه از گفتن آنها ابا دارند و برعکس مطلبی را عنوان می‌کنند که هیچ اعتبار سندی حتی نزد خودشان ندارد. ما در این متن مطالب و روایاتی را از دل معتبرترین کتب خود شیعیان بیرون کشیده‌ایم که نقاط تاریک زندگی امام رضا را روشن کرده و دروغی دیگر را از سلسله دروغ های روحانیت شیعه افشا میکند.

در کتاب بحار الانوار نوشته محمد باقر مجلسی که ستون فکری شیعیان دوازده امامی را بنا نهاده احاديث فراوانی وجود دارد كه نشان ميدهد علمای شيعه در مورد مسموميت امام رضا بدست مامون متفق القول نيستند و این ادعا از سوی اکثریت این علما رد شده است. با هم برخی از مهمترین این روایات را بررسی میکنیم.
۱- يك حديث از امام رضا به اين مضمون هست:
يك روز ابولهب خدمت پيامبر رسيد و آنجناب را تهديد كرد، پيامبر به او فرمود: اگر خدشه‌ای از جانب تو بر من وارد شود من دروغگو هستم(تو نميتوانی خدشه‌ای به من وارد کنی)، سپس امام رضا ادامه ميدهد: اين اولين معجزه پيامبر بود و حال آنکه من نيز اولين نشانه امامت را اظهار ميكنم، اگر از جانب مأمون خدشه‌ای به من وارد شود، من دروغگو هستم !!(یعنی مأمون خدشه‌ای به من وارد نميكند)(باب انچه ميان هارون و امام رضا گذشت ص ١٠٣)
٢- علامه مجلسی در جای ديگر كتاب معروف خود در اينباره می‌نويسد:
از سيد بن طاووس نقل كرده‌اند كه ايشان مخالف مسموميت امام توسط مامون بوده، و در ادامه می‌نويسد اربلی از علمای بزرگ شيعه نيز در كتاب كشف الغمه اين ادعا را رد كرده است.
سپس در ادامه مجلسی نقل قولی از شيخ مفيد در مورد سيد بن طاووس می‌آورد كه ايشان بسيار در اينباره تحقيق و تفحص كرده و كتب زيادی خوانده و اين ادعارا بدليل رابطه گرم و دوستانه مأمون و امام رضا رد ميكند و اين ادعا را كذب می‌داند.
۳- علامه مجلسی در مجلد ٥٠ كتاب معروف خود از كتاب عيون اخبار الرضا می‌نويسد:
خلاصه روایت: حال امام رضا رو به وخامت گذاشت و هر روز مأمون دوبار از حال ايشان خبر ميگرفت و بسيار نگران بود. امام رضا دستور ميدهد تمام اهل منزل و غلامان و كنيزان را جمع‌آوری كنند و همه با هم غذا بخورند چون خودش بعلت مریضی مدت دو روز غذا نخورده بود. سپس همان شب بشدت ضعيف شده و از هوش رفت. راوی كتاب معتبر عيون اخبار الرضا می‌نويسد: بعد از خبر ضعف شديد ايشان مأمون گريه كنان بر سر خود ميزد و با پای برهنه به منزل رضا آمد و ريش خود را ميگرفت و گريه ميكرد. بالای سر ايشان رسيد و زاری ميكرد كه آقا بعد از مرگ تو چگونه با اين مصيبت روبرو شوم، درد فراغت را تحمل كنم يا تهمت مردم را ؟؟ در اين هنگام امام رضا به هوش ميايد و به مأمون می‌گويد:
با پسرم ابو جعفر خوب رفتار كن چون عمر وی و عمر تو مثل اين دو انگشت است انگاه انگشت شصت و سبابه خود را به هم چسباند.
۴- اما نکته بسیار مهمی که مجلسی به نقل از اخبار العيون در مورد قبر امام رضا به آن اشاره می‌کند چنین است:
امام رضا سفارش قبور را می‌كرد كه به قبر طوس اشاره كرده و گفت قبر من و هارون(پدر مامون) مانند اين دو انگشت است و سپس انگشت شصت و سبابه خود را به هم فشرد.(يعنی اين قبر در مشهد قبر هارون پدر مامون عباسی و رضا مشترك است)
کتاب اخبار العيون در ادامه می‌نویسد:
موسی ابن مهران گفت حضرت رضا را در مدينه ديدم هارون پدر مامون در حال سخنرانی بود كه رضا فرمود من و اين شخص در يك خانه دفن می‌شويم.
٥- كشف الغمه در جلد سوم صفحه نود در شرح حال اولاد امام رضا مينويسد:
اولاد امام رضا ٦ نفر بودند ٥ پسر و يك دختر, که نامهای آنها به ترتیب چنین است: محمد قانع – حسين – ابراهيم – جعفر – حسن و يك دختر بنام عايشه.
مگر به قول اخوندهای شيعه عايشه كافر و ضد ائمه و دشمن علی و و … نيست ؟؟ چرا امام رضا نام دخترش را عايشه گذاشته بود؟ آیا آخوندهای شیعه بیشتر از امام رضا که اتفاقا علم غیب نیز داشته, در مورد عایشه میدانند؟؟
۶- علامه مجلسی در جایی دیگر به نقل از كتاب اربلی مينويسد:
امام رضا به خط خود عهدنامه‌ای را در سال ٢٠١ هجری نوشت و در اين عهد‌نامه بر خويشاوندی اين دو خانواده تاكيد و از اميرالمؤمنين مأمون تعاريف و تماجيد فراوانی كرد. منجمله اينكه مأمون روابط خويشاوندی را كه ديگران قطع كرده بودند به جای آورده و اين رابطه را حسنه كرده، و تأكيد ميكند كه مأمون خویشاوندانش كه فقير شده بودند را بی نياز كرده و … تأكيد ميكند كه مأمون به من لطف فراوان كرده و مرا وليعهد خود كرده و فرمانروايی مناطقی را به من واگذار كرده است.
با توجه به این روایات که در معتبرترین کتب روایی شیعه آمده و توسط بزرگترین علمای این مذهب نیز مورد بررسی قرار گرفته‌اند نتیجه می‌گیریم که در فوت امام رضا, مامون هیچ نقشی نداشته است و ایشان به مرگ طبیعی جان سپرده است و علمای بزرگ شیعه مانند سید‌ابن‌طاووس این ادعا را رد کرده‌اند. و نکته دیگر اینکه در قبری که در شهر مشهد زیارتگاه شیعیان می‌باشد جسد پدر مامون آرمیده است و شیعیان از پدر مامون طلب شفای دردهایشان را میکنند و جالبتر اینکه از سویی به مامون لعنت می‌فرستند و از سویی از هزاران کیلومتر دورتر برای زیارت قبر پدرش به شهر مشهد می‌روند.
آیا باز هم باید یاوه‌های روحانیون شیعه بر روی منابر را باور کنیم، بهتر نیست با کمی تحقیق در کتب تاریخی وقایع را آنچنان که بوده بدانیم نه آنچنان که آخوندها می‌خواهند ؟؟

اسکن از تمامی کتب مربوطه را خدمت شما ارائه می‌کنم که ببینید ما بدون هیچ کم و کاستی مطالب را آنگونه که آمده نقل می‌کنیم با سند و مدرک.

imageimageimageimageimageimageimageimageimage

19 thoughts on “امام هشتم شیعیان و قبری که جسد کسی دیگر در آن است

  1. این تحقیق و متن بسیار خوب شما ارزش خواندن چند باره را دارد و سند دیگری است بر ادعاهای دروغین ملاهای سود جوی شیعه که سالها تلاش کرده و می کنند که از قبر یک تازی مرده و بی خاصیت کمال استفاده را ببرند و دکان خود را پر رونق نگاه دارند. با سپاسی دوباره از متن عالی

    1. باسلام وقتی چیزی صحیح نیست استدلال به آن حتی برای رد کردن هم صحیح نیست متاسفانه یاخوشبختانه مردم ما حتی خواص ما بادلیل مسلمان نیستن که بادلیل بی ایمان شوند مشکل جا دیگه ست وطریق مبارزه جیز دیگر

    1. درود شعبان جان
      از بین این منابعی که دکتر دادند
      هرکدوم رو که خاستی بگو تا من لینک انلاین اون صفحه رو از کتابخانه سایت حوزه علمیه قم بذارم برات
      تا خودت چک کنی

    1. دوست گرامی
      تمام مطالبی که در متن موجود است, برگرفته از معتبرترین کتب علمای شیعه میباشد و تصویر کتب مورد نظر در زیر متن بالا خدمت شما ارائه شده است. اگر به این مطالب شکی دارد میتوانید به آدرس منابعی که در متن آمده مراجعه کنید و صحت آنهارا مورد بررسی قرار دهید.

      1. این مطالب و به مردم عامه میدی که منتظر شنینش هستن خب چرا یه چت روم درست نمیکنی منم یه روحانی رو میارم توی چت رومت با سند ومدرک هر دو نفر بیایید بدون پرخاشگری و توهین یه فراخان توی سایتها میدیم مردم هم جمع بشن از متن چت روم فیلم هم میگیرموووقبوله؟؟؟البته چون شما فرافکنی زیاد داری یعنی از موضوعی به موضع دیگه میپری و خودت سوال طرح میکنی پس باید هر نوبت بحث در مورد یک موضوع خاص بحث کنی از این شاخه به اون شاخه بپری…واقعا هدف منم روشنگریه نه چیز دیگه

      2. جناب روح الله دوست نازنین
        اینکه شما فرمودید مطالب این سایت عامیانه است و مردم منتظر شنیدن آن هستند خود تایید مطالب این سایت میباشد که توانسته به سادگی و با زبان عامیانه مطالبی را به شنونده انتقال دهد.
        سپس فرموده اید که یک روحانی …… اگر چنین شخصی میشناسید که میتوانند مطالب این سایت را به نقد بکشند, لطف کنید و از ایشان یا هر شخص دیگری دعوت بفرمایید, در این سایت بر خلاف سایت های مذهبی, ما کامنتها را نه حذف میکنیم و نه سانسور و تنها کامنتهایی حذف میشوند که حاوی کلمات رکیک باشد و یا توهین به باقی خوانندگان سایت.
        سپس فرموده اید که من فرافکنی میکنم و …. خوب دوست نازنین شما که بدون مدرک و سند به راحتی به مدیر این سایت اتهام میزنید, براستی به دنبال روشنگری هستید ؟؟
        روحانیون از تمامی منابع رسانه ای ایران استفاده میکنند و هر مطلبی خواه با مدرک و خواه بی مدرک به مردم القا میکنند, آیا تاکنون شده به یکی از این روحانیون یا یکی از سایت های حوزه هم بنویسید که چرا به امثال من یا دیگر منتقدین اجازه گفتن مطالبشان داده نمیشود ؟؟؟
        چرا سایتی که از دید شما مطالبش عامیانه است اینقدر شما را آزار میدهد که اولا آنرا فیلتر کرده اید و دوما به دنبال مناظره و افشاگری و و و هستید ؟؟؟

  2. سپاس از دکتر روشنگر عزیز.
    با توجه به چیزی که مشهور است قبر پدر مامون هم در مشهد و در کنار قبر این علی ابن موسی وجود دارد و کسانی که وارد مقبره طلاکاری شده و مزورانه رضا می شوند می توانند قبر هارون الرشید را هم ببینند . مامون رضا را در کنار قبر هارون دفن کرده و الآن در ساختمان مقبره رضای پلید هر دو قبر به شکل مجزا موجود است . می شود در این مورد بیشتر توضیح بفرمایید. به نظر میرسد که جعل و حدیث سازی در مورد دو انگشت چسباندن رضا هم از همین روی بوده است که شیعیان بعد از مرگ رضا دنبال توجیه و ساختن حدیثی برای توجیه این مسئله بوده اند.

    در مورد فرزندان رضا هم مهمترین منابع شیعه معتقدند که او فقط یک فرزند سیه چرده به نام محمد داشته است. که در کامنت بعدی راجع به آن مطالبی می نویسم.

  3. با سپاس از سایت گرانسنگ و ورجاوندتان که روشنگری در مورد اسلام را به خوبی به پیش برده اید و نسل امروز ایران وامدار روشنگرانی چونان شما گرانمایگان است.

    محدث قمی به نقل از كتاب انساب مي نويسد:رضا داراي دو فرزند بوده یک پسر بنام محمد و دختري به نام فاطمه بوده كه به ازدواج محمد بن جعفر بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر ابي طالب درآمده. برخی هم معتقد به شش فرزندی هستند که دکتر روشنگر به درستی به نام آنها اشاره کرده اند اما در آخر همین تصویری که دکتر روشنگر در وبسایت گذاشته اند به حدیثی اشاره شده که تک فرزندی رضا را نشان می دهد. نقل از دلایل حمیری است که حنان بن سدیر گفت : رضا گفته است که برای من جز یک فرزند متولد نخواهد شد.
    شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و طبرسی در اعلام الوری و… فرزندي غير محمد را برای رضا ذكر نكرده اند و تصريح مي كنند كه او فقط يك فرزند داشته اند .
    دانشنامه حوزه (جهلنامه) هم که منبع از خودشان است تاکید بر تک فرزندی رضا دارد. (http://www.hawzah.net/fa/Question/View/62766/%D9%85%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7(%D8%B9))

    داستان وقتی جذاب است که سن جواد امام نهم شیعیان در زمان امامت خیلی کم (کودکی ۸ – ۱۰ ساله ) است و با توجه به این که رضا امامت نسبتا طولانی مدت داشته( از ۳۵ سالگی امام می شود و مدت ۲۰ سال امامت می کند. و تا حدود چهل و هفت ‏سالگى داراى فرزندی نشد) و اینها معمولا از ۱۷ یا ۱۸ سالگی ازدواج می کنند و بچه دار می شوند خیلی عجیب است که فرزندی خردسال چون محمد اولین و بزرگترین و احتمالا تنها فرزندش است که بعد از او امام شود. این به دلیل این است که رضا به هیچ عنوان بچه دار نمی شد و با گرفتن زنان و یا بردگان و همخوابی با آنها باز هم بچه ای نیاورد تا این که یک کنیز قبطی/رومی سپیدچهره را از فردی سیه چرده خرید. هنوز مدتی چندانی از خرید برده نگذشته بود که برده باردار شد و برای رضا یک پسر آورد اما شکل ظاهری بچه که سیه چرده با موی فرفری و همانند افریقایی تبار صاحب قبلی برده بود برای همه مسجل نمود که این محمد جواد فرزند رضا نیست و از صاحب قبلی برده در رحم برده به جا مانده است. ( طبق قانون اسلام برده بعد از رعایت عده دیدن یک بار حیض(پریود) به نفر بعدی داده می شود اما همین که صاحبش شهادت دهد بعد از آخرین مجامعت یک بار حیض دیده می تواند کافی باشد و فرد خریدار برده نیازی ندارد بگذارد یک ماه از حیض برده بگذرد و بعد با او مجامعت کند) (http://wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A1_%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%B2)
    با توجه به سپید چهره بودن بودن رضا و سپیدی برده این سوال در میان حتی نزدیکان و خواهران و برادران رضا شکل می گیرد. مادر جواد یک کنیز نگون بخت رومی یا قبطی بوده است که معلوم نیست بر اثر کدام جنگ و یا حمله ای به شکل غنیمت در بازرا به فروش رسیده و رضا او را می خرد. موسى بن جعفر به یزید بن سلیط می گوید: ” بعد از من امر امامت با پسرم على است . اى يزيد وقتى كه بعد از من او را ملاقات كردى و خواهى كرد به او مژده بده كه پسرى امين و مبارك برايش متولد خواهد شد او به تو خبر مي دهد كه تو مرا ملاقات كرده اى ، به او بگو كنيزى كه آن پسر از او به دنيا خواهد آمد از بستگان ماريه قبطيه كنيز رسول خداست.گر توانستى سلام مرا به آن كنيز (مادر امام محمد تقى ) برسان (رجال كشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد عليه السّلام، ص ١۵٠)
    رضا با این استدلال می فهمد که واقعا مقطوع النسل است و محمد جواد هم فرزند او نیست اما برای ان که امامت ادامه پیدا کند دست به ترفند بسیار جالبی می زند او دست به دامن نسب شناسان می شود. نسب شناسان که واسه خودشان شغلی دایمی دارند و شغل آنها با توجه به تشکیک فراوان در فرزندان برده ها و زنان متعدد کاملا رواج دارد.
    بقیه داستان را از یک کتاب شیعی می نویسم .

    ” حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام موهاى سرش كوتاه و فِر خورده شده و چهره مباركش نمكين بود، كه تقريبا از اين جهت مقدارى شبيه افراد سياه پوست به نظر مى رسيد.
    به همين جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب كه هر لحظه دنبال سوژه اى هستند تا بتوانند ضربه خويش را وارد سازند.
    لذا در نَسَب حضرت تشكيك به وجود آوردند و گفتند: اين فرزند امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام نيست .
    به قدرى اين شايعه و تهمت در افكار عدّه اى اثر گذاشت كه مجبور شدند حضرت جواد عليه السلام را كه بيش از حدود ۲۵ ماه از عمر مباركش ‍ سپرى نگشته بود، بردارند و نزد افراد قيافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع براى همگان روشن و ثابت شود كه اين كودك از چه خانواده اى است .
    همين كه آن كودك معصوم را نزد قيافه شناسان – كه در جمع عدّه اى از اشخاص مختلف بودند – بردند، ناگاه همگى آن نسب شناسان از عظمت و هيبت آن كودك به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
    واى بر شماها! اين ستاره درخشان و اين اختر روشنائى بخش را بر ما عرضه مى داريد؟!
    به خداى بزرگ سوگند، اين كودك پاك و منزّه از هر نوع رجس و آلودگى است ، او از خانواده اى پاك و تكامل يافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نيز پاك و منزّه قرار گرفته است . ”
    و رضا با پرداخت پول و تلبیسی دیگر نگذاشت امامت پایان بیابد. مرآت ص ۲۳۷ . اصول كافى جلد ۲ صفحه ۱۰۷ رواية ۱۴

    https://zandiq.com/2008/08/21/tashkike-nesbat-be-hoviate-emame-nohom-tavasote-baradare-pedarash/

    پوزش بابت طولانی شدن متن

    1. سپاس از مطلب زیبایتان دوست عزیز
      در این موردی که اشاره فرمودید یک روایت مفصل در کتاب کافی هست که ما آنرا در همین سایت همراه با اسکن از کتاب کافی خدمت دوستان ارائه کرده ایم.
      این مطلب را میتوانید در اینجا مطالعه بفرمایید.

  4. .تو سوره های قران نحوه ی حرکت سیاره ها به دور خورشید گفته شد.همانا همه ان ها به دور خور شید در مداری که برای شما قابل دیدن نیست در گردشند.ای منافقای گور دل از روز حساب بترسید

  5. آقای سالار در وداس کتاب مقدس هندوها بیش از ۴۰۰۰ سال پیش به حقایق علمی اشاره شده که تازه الآن علم به اونها رسیده. آیا این حقایق علمی مانند چرخش زمین به دور خورشید و تخمین بسیار دقیق عمر ۴.۵ میلیارد ساله کره زمین و نیروی گرانش اجسام کوچکتر به سوی اجسام بزرگتر, بررسی و بیان علت دقیق پدید کسوف، نشان از این نیست که دین هندو حقانیت دارد و از سوی خالق این جهان بازگو شده است. از نظر اینجانب که هر قدر هندوییسم علمی هست همون اندازه هم قرآن علمی هست و از حقایق خبر داده است. در پایان به جای ترساندن از خشم و عذاب و جهنم من شما را دعوت به آگاهی و خردورزی می نمایم.
    لطفا به منابع زیر رجوع فرمایید تا بیشتر با حقایق علمی دین هندوییسم آشنا شوید .

    https://www.youtube.com/watch?v=FMlisMg4VPo
    http://mcknowledge.info/about-vedas/what-is-vedic-science/
    https://forum.davidicke.com/showthread.php?t=202595
    http://archaeologyonline.net/artifacts/scientific-verif-vedas

  6. «آیا در قبر امام رضا (ع) کس دیگری دفن شده است؟»

    از آنجا که این شبهه جنبه علمیی ندارد ومخاطبین هم عموم هستند لذا جواب را در حد اقناع عموم ذکر و از بیان مطالب رجالی و اصولی خود داری می کنیم:

    ۱- در مورد امام رضا ع مطالب بسیار زیادی در کتب شیعه و سنی موجود است و در این رابطه کتب مستند فراوانی وجود دارد از جمله:

    – موسوعة كلمات الامام الرضا ع
    – عيون اخبار الرضا ع (شيخ صدوق)
    – فقه الرضا ع
    – کتاب سید جعفر مرتضی عاملی راجع به حیات سیاسی امام ع
    – طب الرضا ع: روایات منقول از حضرت راجع به طب
    و کتب فراوان دیگر که شیعه و سنی در آن با تبیین ابعاد شخصیتی و زندگانی نورانی آن امام همام مطالب ارزشمندی ذکر کرده اند دانشمندان اهل سنت مثل ترمذی، ابوداود و ابن ماجه در کتاب های سنن خود در مباحث زکات، ایمان و… از امام (ع) حدیث نقل کرده اند.

    ذهبی می نویسد: «ایشان از بسیاری از بزرگان، حدیث نقل کرده؛ از جمله پدران و عموهای خود، مانند: موسی بن جعفر (ع)، اسماعیل، اسحاق، عبداللَّه، علی، فرزندان جعفر، عبدالرحمن بن ابی الموالی و…، و افرادی همچون: ابوصلت عبدالسلام هروی، احمد بن عامر طائی، عبداللَّه بن عباس قزوینی، آدم بن ابی ایاس، احمد بن حنبل، محمد بن رافع، نصر بن علی جهضمی، خالد بن احمد ذهلی، اسحاق بن راهویه، ابوزرعه رازی، محمد بن اسلم طوسی و… از ایشان نقل حدیث کرده اند».

    ابن حبان بُسْتی شافعی (۳۵۴ ق) در مورد جایگاه حدیثی امام، پس از تجلیل از امام و خاندان ایشان، احادیث آن حضرت را معتبر دانسته، چنین می گوید: «علی بن موسی الرضا أبوالحسن مِنْ ساداة أهل البیت و عقلائهم و جُلّه الهاشمیین و نبلاءهم یجب أن یعتبر حدیث إذا روی عنه…».

    حاکم نیشابوری شافعی (۴۰۵ ق) نیز درباره جایگاه حدیثی امام می گوید: بزرگان و پیشوایان اهل حدیث از آن حضرت نقل حدیث کرده اند: «روا عنه من ائمة الحدیث آدم بن ابی ایاس و نصر بن علی الجُهْنی و محمد بن رافع القُشَیْری و غیرهم…».

    با این حال همچنان بسیاری از مطالب پیرامون آن حضرت بکر و ناگفته باقی مانده و دقت در جزئیات زندگی آن حضرت نکات لطیفی را دستگیر محققین و پژوهشگران می کند (با مراجعه خوانندگان عزیز به این کتب کذب شبهه افکنان واضحتر خواهد شد.)

    ۲- خیلی جالب است که شبهه افکنان با چنین مطالبی اوج بی سوادی و سطح علمی خود را به نمایش می گذارند که در ادامه برای خوانندگان آشکارتر می شود:

    تا به حال هیچ یک از علما و اندیشمندان شیعه کتاب بحار علامه مجلسی را ستون فکری شیعه ندانسته اند و اینگونه نیست که بحار الانوار از بالاترین کتب حدیثی شیعه باشد بلکه از جمله کتب روایی خوب و قابل استفاده توسط علما است.

    ۳- نویسنده شبهه تلاش می کند با بیان اینکه علمای شیعه در جریان مسمومیت امام ع متفق القول نیستند ضعف این مکتب و علمای آن را به خواننده القا کند.

    لذا اولاً فرض کنیم که علمای شیعه در این مساله متفق القول نباشند:

    متفق القول بودن علمای شیعه بر سر یک موضوع هرگز انسان را به این نتیجه نمی رساند که آن موضوع صحت دارد یا ندارد بلکه این مساله دلالت بر تقوای آنان دارد چرا که تا مطلبی به صورت دقیق به دست علما نمی رسید آنرا نقل و تایید نمی کردند.

    بله اگر میان کلمات واصله قطعیه از اهل بیت و یا آیات قران تناقض وجود داشت مایه نقص دین و مذهب می شد. و اگر فرضا تعدادی از مورخین مسمویت امام ع را تایید نکردند علت واضح است:

    مسمومیت امام ع در خفاء و در یک جلسه خصوصی و دور از چشم شیعه و فقط با حضور مامون و ماموران رخ داده و هیچ کدام از دوستداران و شیعیان آن حضرت در آنجا حضور نداشتند.

    اهل تحقیق می دانند که شاید در تاریخ بشر نتوان هیچ واقعه غیر متواتری را ذکر کرد که مورخان بدون اختلاف بر سر آن به توافق رسیده باشند و این اختلاف آراء لطمه ای به اساس دین و مذهب حقه شیعه وارد نمی کند.

    ثانیاً در خصوص مسموم شدن امام رضاع به دست مامون مستندات مربوطه را به زودی ذکر خواهیم کرد که کمتر مخالفتی با جزئیات آن وجود دارد

    1. این کامنت شما جای بسی تامل دارد.
      اولا اینکه ما تمام مطلبی که آورده ایم از کتب علمای بزرگ شیعه و روایاتی است که از زبان امام رضا بوده, ولی شما پاسخ را از کتب علمای اهل سنت آورده اید !!!!
      مگر کتب اهل سنت برای شما حجت است که به آنها استناد کرده اید ؟؟؟
      آیا کتب اهل سنت اعتبارش نزد شما از کتب علمای بزرگ خودتان بیشتر است ؟؟؟

      چرا در مواردی مانند امامت و عصمت وقتی از همین کتب اهل سنت برای شما روایت می آوریم, میگویید آنها برای شما حجت نیست و اینها دشمنان اهل بیت هستند ولی اینجا به آنها اقتدا کرده اید ؟؟؟
      نوشته اید ما بیسوادیم و کتاب بحار را ستون فکری شیعه میدانیم, ولی این ادعا از طرف ما نیست بلکه یکی از بزرگترین علمای حال حاضر شیعه یعنی آیت الله حیدری میگوید که کتاب بحار ستون فکری شیعه را تشکیل میدهد و اگر این کتاب نبود شیعه هم نبود, در این ویدئو ببینید این ادعای جناب حیدری را .
      پس بیسواد کسی است دیگران را بیسواد خطاب میکند ولی خودش بدون هیچ تحقیق و دانشی نسبت به دین و مذهبش دیگران را بیسواد خطاب میکند.
      سپس دوباره ادعای بیهوده و کودکانه ای کرده اید که مسمومیت رضا در یک مجلس خفا و دور از چشم بوده و هیچ کس از دوستداران آنجا حضور نداشته اند !!!!! عجب پس هیچ کس حضور نداشت و خود امام رضا هم میگوید مامون مرا نمیکشد و سپس در تمجید مامون نامه مینویسد و کلی او را ستایش میکند ولی آخوندها و شیعیان خرد باخته خرافاتی ۱۲۰۰ سال بعد این داستان مخفی را میفهمند………
      حال ببینم ما شیعه ها را ابله فرز کرده ایم یا شما و دوستان شما ؟؟؟

      باید برای جوانان سرزمینم تاسف بخورم که که خودشان را به این چرندیات قانع میکنند و مخصوصا زن باشی و این یاوه سراییهارا هم باور کنی.

  7. سلام جناب دکتر شما در ابتدا گفتید که برخی از علما شیعه به این ادعا باور داشته اند پس برخی دیگر از علما این ادعا را قبول نداشته ..بهتر بود نظر این عده از علما شیعه که خلاف ادعا شما را باور داشته اند را نیز در زیر مطالب می اوردید..شما یکه به قاضی رفته..وتنها مطالب در راستای ادعای خود را که چندان هم معتبر نیست را ارایه کردید…اما درمورد نام عایشه اگر به فرمایشات مقام معظم رهبری رجوع بفرمایبد ..ایشان تاکید کردند که از نام ایشان به نیکی یاد شود….در واقع این قبیل مطالب تنها باعث تفرقه بین فرق اسلامی شوه وهدفی جز این دران نمی بینم

  8. افرادی در طول تاریخ، مأمون را از به شهادت رساندن امام رضا (ع) تبرئه نموده‌اند که البته برای گفته‌های دلایل محکمی نیز ارائه ننموده‌اند. این افراد یا علم کافی به چگونگی شهادت امام (ع) و نقشه های شوم مأمون نسبت به پیشوای شیعیان نداشته اند و یا آنکه از حقیقت ماجرا آگاهی کامل داشته‌اند اما تعصب ورزیده‌اند و به پیروی از هوا نفس خویش، مانند پیشینیان خود بر ضد ائمه اظهار نظر نمودند.

    یكى از این افراد «ابن جوزى» است كه پس از نقل قول از دیگران كه نوشته‌اند پس از یك استحمام در برابر امام (علیه السلام) بشقابى از انگور كه به‌وسیله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حیات گفت، ابن جوزى مى نویسد كه این درست نیست كه بگوییم مأمون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اینطور بود پس چرا آن همه در مرگ امام ابراز حزن و اندوه مى كرد. این حادثه چنان بر مأمون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشامیدن و هرگونه لذتى چشم پوشیده بود. این جوزی با اینکه مسموم شدن امام رضا (ع) را می‌پذیرد اما با ارائه دلیل نامنطقی حزن مأمون از شهادت امام، این حاکم جنایتکار را تبرئه می‌کند.

    «اربلى » نیز به پیروى از ابن جوزى همین عقیده را ابراز كرده و همانگونه بر گفته خویش دلیل آورده است. احمد امین نیز از كسانى است كه معتقدند كسى غیر از مأمون بود كه سم را به امام خورانیده ، چه او حتى پس از مرگ امام و ورودش به بغداد هنوز جامه سبز مى پوشید و بعلاوه ، مأمون با علما درباره برترى حضرت على (علیه السلام) مباحثه مى‌كرد.

    پاسخی به شبه شهادت یا وفات امام رضا (ع)

    برخی از دلایلی که این دسته از افراد برای تبرئه مأمون ارائه داده‌اند به این شرح است:

    ۱- پیمان ولیعهدى كه به موجب آن امام پس از مأمون به خلافت مى‌رسید.

    ۲- بزرگداشت شان امام و تایید شرف و علم و فضیلت وى و ارجمندى خانواده‌اش .

    ۳- به همسرى وى در آوردن دخترش كه خود عامل تحكیم دوستى میان آن دو بود.

    ۴- استدلال مأمون بر برترى على (علیه السلام) در برابر علما.

    ۵- ابراز اندوه فراوان پس از درگذشت امام بطورى كه از خوردن و آشامیدن و دیگر لذت‌ها روى گردانده بود.

    ۶- دفن كردن امام در كنار قبر پدرش رشید، و اینكه او خود بر جسد وى نماز گزارد.

    ۷- پس از درگذشت امام ، او همچنان لباس سبز مى‌پوشید حتى پس از ورودش به بغداد.

    ۸- پیوسته با علویان به رغم اقدام‌هاى مكرر بر ضدش ، مهربانى مى‌نمود.

    ۹- خلق و خوى مأمون به او اجازه چنین جنایتى نمى‌داد.

    ۱۰- مسمومیت امام از جعلیات شیعه است .

    پاسخی به شبه شهادت یا وفات امام رضا (ع)

    اما واقعیت

    مرحوم علامه مجلسی در خصوص شهادت امام رضا(ع) می‌نویسند:

    علمای ما و علمای عامه درباره این که امام رضا (ع) با اجل خود از دنیا رفته، یا این که او را با سم شهید کرده‌اند، بنا بر قول اخیر آیا مامون این جنایت را مرتکب شده یا کس دیگر، اختلاف دارند و در میان شیعیان مشهور این است که امام رضا (ع) در اثر سمی که مامون به او داده، شهید شده است، تنها مرحوم سید علی بن طاوس و همچنین اربلی در کشف الغمة، این نسبت را انکار کرده‎اند. بعضی این قول را به شیخ مفید نیز نسبت داده‎اند ولی ظاهر عبارت شیخ مفید در ارشاد چنین است که او نیز قائل به مسمومیت امام (ع) بوده است، زیرا او نوشته: «تا این که رای مامون را درباره آن حضرت دگرگون ساختند و تصمیم به کشتن آن بزرگوار گرفت و چنان شد که روزی آن حضرت با مامون طعامی خوردند و حضرت از آن طعام بیمار شد و مامون نیز خود را به تمارض زد». مرحوم مفید در ادامه گزارش خود از اباصلت هروی روایت کرده که گفت: «پس از آن که مامون (در آن روز) از نزد آن حضرت بیرون رفت بر آن جناب وارد شدم، حضرت به من فرمود: «ای اباصلت اینان کار خود را کردند»، و زبانش به ذکر خدا گویا بود. باز مرحوم مفید در روایت دیگر از محمد بن جهم نقل کرده که گفت: «حضرت انگور زیاد دوست داشت، پس قدری انگور برای آن حضرت تهیه کردند، و در دانه‎ها‎سوزن های زهرآلود زدند، سپس آن را کشیده و آن انگور را به نزد آن بزرگوار آوردند حضرت، از آن انگور زهرآلود میل فرمود و سبب شهید شدند و گویند که این نوع زهر دادن بسیار ماهرانه و دقیق است».

    شهید مطهری نیز می‌نویسد: «قرائن نشان می‌دهد که امام رضا(ع) را مسموم کردند و یک علت اساسی همان قیام بنی العباس در بغداد (بر علیه مأمون) بود، مأمون در حالی حضرت رضا(ع) را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد می‌رفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش می‌دادند، به او گزارش دادند که بغداد قیام کرده او دید که حضرت رضا(ع) را نمی‌تواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آنجا را فراهم کند و به بنی عباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد و آن علت اساسی که می‌گویند و قابل قبول هم هست و با تاریخ وفق دارد، همین جهت است»

    طبری می‌نویسد: «مأمون نامه‌ای به بنی عباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی(ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند، زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی(ع) نبوده است. از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا(ع) ذکر کرده‌اند، کینه‌ای می‌دانند که مأمون از امام رضا(ع) به دل گرفته بود، طبرسی می‌نویسد: علتی که موجب شد مأمون امام رضا(ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بی محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام می‌کرد، در بیشتر موارد در مقابل او قرار می‌گرفت که موجب عصبانیت و کینه او می‌شد.»

    روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخن‌های خود را بلند کنم، سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: «این را به همه دو دست خود بمال»، سپس نزد امام رضا(ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور، من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: «با دست خود آن را بفشار»، من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار دو روز بیشتر زنده نماند».

    اما اینكه گفته اند داستان مسمومیت امام از ساختگی هاى شیعه است ، باید گفت كه پیش از شیعه، خود تاریخ نویسان سنى این جنایت را به مأمون نسبت داده بودند و شیعیان نیز شرح این داستان را در كتاب هاى اهل سنت مى‌خواندند كه در منابع بسیارى از آنان آمده است.

Comments are closed.