علی, از نظر محمد یک منافق دروغگوست

جریان افک را اکثرا واقف هستید, جریان تهمت زدن به عایشه در باره رابطه داشتن با صفوان. گویا عایشه در غزوه ای همراه لشگر بود و هنگام برگشت به قضای حاجت میرود و چون گردنبندش پاره میشود و طول میکشد تا آنها را جمع کند, لشگر بدون عایشه میرود و عایشه تصمیم میگیرد تا خبردار شدن لشگر و برگشت آنها در همانجا بماند.

سپس شخصی ا ز صحابه بنام صفوان او را پیدا کرده و همراه خود به کاروان محمد میرساند. در این بین صحابه شروع به شایعه پراکنی میکنند که عایشه مخصوصا بخاطر صفوان خودش را عقب انداخته.

یکی از این بهتان زنندگان علی بن ابیطالب بوده که بالاخره با قهر عایشه, محمد سوگلیش را دور دیده و آیه نازل میکند که در این آیه ( آیه ۱تا ۱۰ سوره نور ) به مذمت منافقان و تهمت زنندگان میپردازد. در تصاویر از کتاب معتبر مسلمانان سیره نبی از ابن اسحاق, سند آمده که علی بن ابیطالب, مورد مذمت قرار داده شده است.

unknownunknown(2)unknown(3)

 

4 thoughts on “علی, از نظر محمد یک منافق دروغگوست

  1. البته اگر حدیث صحیح باشد عنوان و تیتر شما ثابت نمیشود ولی علم غیب و معصوم بودن علی را رد میکند و انسان معمولی بودن پیامبر و رابطه اش با وحی که همان نبوت است را ثابت میکند

  2. این هم وضع ترجمه کتاب که اصلا مترجمش مجهوله:

    درباره شیوه‏اى که مترجم در ترجمه کتاب بکار برده است،باید دید او فکر خود را از قیدهایى که هر مترجمى در برابر زبان اصلى یک کتاب به آنها دچار مى‏شود تا چه حد توانسته است آزاد کند و براى آنکه مطالب را به آن نحو که خود فهمیده و خواسته است به خواننده فارسى زبان بفهماند تا کجا،بدون آنکه از اصل موضوع دور شود،در تغییر عبارات و پس و پیش کردن جملات و اداى توضیحات و آمیختن روایات ابن اسحاق با بیانات ابن هشام،گام برداشته و از ترجمه تحت اللفظى دور افتاده و خواننده را در برابر عبارات و جملاتى که با فکر و ذوق او سازگار است،قرار داده است.براى درک این موضوع بهتر آن دیدیم که فقراتى چند از ترجمه را در برابر اصل عربى قرار دهیم و اختلافاتى را که از این مقایسه بدست مى‏آید ذکر کنیم.

    بنابرین قسمتهایى از باب اوّل و دوم که مربوط به نسب و باب هفتم که مربوط به رضاع پیغمبر صلعم است در نظر مى‏گیریم:
    -در سطر ۷ صفحه ۱۵۲(یعنى جبرئیل…»تعبیرى است از دو شخص بر حسب معلومات مترجم.
    -در سطر ۲۱۰ و ۱۱ از صفحه ۱۵۲ عبارات«بعد از ان باز جاى خود نهادند و شکم من باز دوختند و درست باز کردند»بیانى است براى توضیح بیشتر.
    -در سطر ۱۷ از صفحه ۱۵۲ عبارت«بیش ازین صداع خود مدار» در تأیید معنى جمله عربى آمده است.

    از مقایسه نمونه‏ هایى که آوردیم چنین بر مى‏آید که این کتاب سیره که رفیع الدین همدانى آن را ترجمه مى‏نامد نه تنها یک ترجمه تحت اللفظى نیست بلکه در بعضى موارد از حد یک ترجمه آزاد نیز فراتر است.زیرا مترجم گاهى گفته‏هاى جمع آورنده اصلى اخبار یعنى محمد بن اسحاق را با توضیحات راوى آن یعنى ابن هشام و بیانات خود چنان بهم آمیخته است که براى بدست آوردن اصل عربى مطالب باید هر جمله یا هر چند جمله از ترجمه را در برابر متن عربى قرار داد و چند بار آنها را مرور کرد تا فهمید چه عبارتى از کیست و از کجا آمده است.
    در مواردى که چنین تشویشهایى مشاهده مى‏شود،باید سبب را در آن دانست که مترجم نخواسته است،با ذکر مطالب جنبى که در متن عربى وجود دارد،ذهن خواننده فارسى زبان را،که طبعا نمى‏تواند چندان عنایتى به آن گونه مطالب داشته باشد،به لغزش درآورد و او را از هدف اصلى خود که خواندن کتاب سیره است، دور کند.به همین لحاظ تا آنجا که توانسته است حکایات و قصه‏هاى مربوط به قبل از اسلام را در زبانى ساده و بدون شاخ و برگ بیان کرده و ضمنا هم هیچگاه در بیان مقصود اصلى آن حکایات و قصه‏ها قصورى نکرده است.امّا تبعیت مترجم از گفته‏هاى ابن اسحاق و انطباق جملات فارسى با جملات عربى در آنجا واضح و روشن مى‏گردد که مطالب سیره مربوط است به شرح احوال و وقایع زندگانى و غزوات رسول اکرم صلعم و اضافه‏ها یا نقصانهایى که گاه به گاه با مقایسه با عبارات عربى در ترجمه ملاحظه مى‏شود یا براى روشن شدن مطلب و تأیید آنست یا براى اجتناب از حشو و زوائد و تکرار غیر لازم.همچنین است در مورد قصائد طولانى عربى:«که بیشتر آنست که فرو گذاشتیم و نیاوردیم. از بهر آنکه اشعار عرب از فایده عجم دور مى‏افتد،مگر اهل فضل را» در مورد نسب اشخاص و قبائل و ذکر سلسله سند اخبار مترجم باز به لحاظ سبک کردن بار خواننده از آوردن آنها احتراز کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید