تناقض گوئى قرآن در مورد اهل كتاب

Print Friendly, PDF & Email

با خواندن دقیق قرآن و با تحقیق در چگونگی چیده شدن آیات آن به راحتی میتوان به تناقضات و دوگانه گوییهای این کتاب پی برد. آیات زیادی که هر از گاهی, آیاتی دیگر را را نقض میکنند. البته برای حل قسمتی از این مشکل ناسخ و منسوخ و آیات نسخ شده را در قرآن گنجانده اند که نمیتوان به یقین گفت که اینکار را خود محمد کرده یا جانشینان وی اما, هنوز ده ها آیه وجود دارد که با هم تناقض دارند و در رده آیات ناسخ و منسوخ نیز قرار نگرفته اند. در اینجا اشاره ای به نمونه این آیات میکنیم.

یکی از این دوگانه گوییها در سوره مائده ايه ۵ و ايه ۵۱ است كه در يكى به صراحت مسلمانان را از دوستى با يهوديان و مسيحيان باز ميدارد و اهل كتاب را نافرمان خوانده كه بواسطه ان، الله ايشان را تنبيه ميكند و در جاى ديگر در همان سوره (مائده ايه ۵) به تناقض گوئى پرداخته و به مسلمانان حتى اجازه ازدواج با اهل كتاب را هم ميدهد!

سوره مائده آيه ۵: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (٥)
ترجمه: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است (۵)

و حال به ايه ۵۱ همان سوره توجه فرمائيد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۱﴾
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى نمايد (۵۱)

نكته جالب ديگر چگونگى برخورد و تغيير رفتار محمد نسبت به اهل كتاب با توجه به عدم قبول رسالتش توسط ايشان است كه نشان ميدهد چطور محمد با مرتب كردن آيات به سود خود نهايت استفاده را از موقعيت ميبرده. در جائى ديگر، در ايه ٩٤ سوره يونس كه ميگويد كه اگر ترديد دارى ايات قران از جانب خداست برويد از مسيحيان و يهوديان بپرسيد چون انها اهل كتاب هستند: فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴﴾
ترجمه: و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده ايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] ميخواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار و از ترديد كنندگان مباش (۹۴)

و اما بعد كه مسيحيان و خصوصاً يهوديان، رسالت و پيامبري محمد را قبول نكردند، وى با عصبانيت از زبان الله در ايه ٤٧ سوره نساء گفت: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولًا ﴿۴۷﴾
ترجمه : اى كسانى كه به شما كتاب داده شده است به آنچه فرو فرستاديم و تصديق كننده همان چيزى است كه با شماست ايمان بياوريد پيش از آنكه چهره هايى را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم يا همچنانكه اصحاب سبت را لعنت كرديم آنان را [نيز] لعنت كنيم و فرمان خدا همواره تحقق يافته است (۴۷)

ايه ٢٩ سوره توبه : قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۲۹﴾

خوب بطور طبيعى نهايتا نوبت جنگ و كشتن يهوديان فرا ميرسد و در ايه ٢٩ سوره توبه كه الله (محمد) ميفرمايد: با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نميآورند و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام گردانيده اند حرام نميدارند و متدين به دين حق نميگردند كارزار كنيد تا با [كمال] خوارى به دست خود جزيه دهند (۲۹)

حال سئوال اينجاست كه اگر يك انسان شناخته شده و يا يك دانشمند نامدار در طول مدت حياتش چندبار چنين متناقض نظرياتش را ارائه كند، به عقل و دانشش شك نميكنيد؟ او را ديوانه خطاب نميكنيد؟
چطور است كه الله كه ظاهراً خالق كل كائنات است، هر از گاهى به اين راحتى نظرش ١٨٠ درجه تغيير ميكرده و براحتى عده اى را با چند آيه به كام مرگ ميفرستاده؟