قمه زدن, سوغات شوم صفويه

به سلطنت رسیدن صفویه مسائل بسیاری را در ایران دگرگون نمود، گذشته از علم و ادب و اقتصاد، دین و مذهب ایرانیان را نیز تحت تاثیر قرار داد و مسائل زیادی را در جنبه های مختلف مذهبی وارد کرد.

در مورد بدعت عزاداری و بدعتهایی که صفویه در این بدعت داخل نموده و به شیعیان عرضه کردند، می توان به تعزیه و شبیه خوانی و معرکه گیری و زنجیر زنی و قفل زنی و گِل مالی و قمه زنی اشاره نمود.

از آنجا که بررسی تمام موارد از عهدۀ این مقاله خارج است تنها به بررسی یک مورد می پردازیم و آن مورد «قمه زنی» می باشد.[۱]
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت، البته باید گفت که در برخی تمدن های تاريخي و یا در بعضی مذاهب مسیحی چنین رسمی موجود بوده، چنانکه در تاریخ آمده است، زمانی که “آتیلا” (۴۵۳ م) رهبر خونریز ترکهای “هون” از دنیا رفت، مردمانش به جای اشک ریختن با تیغ زدن بر بدن، خون خود را می ریختند!
ادوارد گیبون می نویسد:
«در مرگ آتیلا … هونها قسمتى از گیسوان خود را بریدند و چهرۀ خود را به جراحات زشت ‌نازیبنده دریدند و در مرگ رهبر دلاور خود سوگوارى کردند چنان‌که در خور او بود یعنى نه با گریه که کار زنانست بلکه با ریختن خون مردان جنگى»[۲]
همچنین مرتضی مطهری رسم قمه زنی را تقلید از ارتدوکس های مسیحی می داند اما نمی گوید که در چه زمانی این تقلید صورت گرفت، وی می نویسد: «قمه ‏زنی و بلندکردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه‏ مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید»[۳]
آنچه مسلم و قطعی است قبل از صفویه این رسم در ایران اسلامی وجود نداشت، حتی که “حجه الاسلام محمد هادی یوسفی غروی” می گوید: «از نظر تاریخی ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمه زنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقه ای هم بر صفویه ندارد.» [۴]
همچنین سید تقی طباطبایی می نویسد: «در صفحه‏ ی ۸۷ “الشیعه و التشیع” آمده است:
سپس وقتی که صفویین در ایران قیام کردند نوحه سرائی بین ایرانیان گسترش یافت و همه مردم به او روی آوردند و زنجیر به بدن زدن و زخمی کردن سر و قفل زدن بر بدن و غیر اینها در میان مردم ظاهر شد.»[۵]
با این وجود، حجه الاسلام رسول جعفریان نظر متفاوتی دارند و می گویند: «راجع به سینه زنی و قمه زنی، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمی رسد.»[۶]
نوشتار حاضر در پی آن است که با ارائۀ مدارک معتبر ثابت کند که قمه زنی از دوران صفویه وارد مراسم عزاداری شیعیان شده است. در ابتدا باید دانست که در تواریخ و نوشته هایی که مورخین صفوی نوشته اند، اطلاعات خاصی در این زمینه موجود نیست و عمده منابعی که به این مورد اشاره کرده اند، نوشته های سیاحان و سفیران خارجی می باشد چرا که اعمال عجیبی که در ایام عزاداری شکل می گرفت برای نویسندگان ایرانی، عادی شده بود ولی برای نویسندگان خارجی، چنین صحنه هایی عجیب و دور از تصور بود به همین خاطر آن را منعکس نموده اند.
یکی از محققین به نام “ژان کالمار” با بررسی سفرنامه های صفوی در این باره چنین می نویسد: «در همان سالی که شاه اسماعیل قدرت را در شهر تبریز به دست گرفت ( ۹۰۷هـ/۱۵۰۱م)،در روز عاشورا در شهر دمشق بعضی «اوباش و قلندران ایرانی» دور هم جمع شدند و اعلام کردند که‏ شیعیان بدعت گذارند،(چرا که) صورتهایشان را زخم میزنند و کارهای دیگری نظیر آن انجام می دهند.»[۷]
همچنین می نویسد: «طبق‏ سفرنامۀ یکی از اروپاییان، در اواسط قرن شانزدهم (دوران شاه طهماسب)، در جزیرۀ هرمز اقلیت شیعه در مسجد بزرگ جلال ‏آباد که در حاشیه شهر واقع شده بود، مراسم ماه محرمشان را برپا می کردند و هر ساله «به عشق پیامبر» قمه میزدند.»[۸]
ژان کالمار اضافه می کند: «چنین سوگواریهایی هم در مراسم‏ عاشورا و هم در عزای اشخاص متوفا برپا می‏شد. اساس حالت عاشقان‏ حسین را اندوه آمیخته با ندامت تشکیل می‏داد، افزون بر آن اعمالی مثل آشفتن‏ مو، کوبیدن با مشت بر سینه و پیشانی هم انجام می‏شد که چنین مراسم خونباری به تدریج‏ وارد مراسم سوگواری شیعیان شد.
به علاوۀ زخمهایی که در بالا ذکر آن رفت و با قمه و شمشیر بر پیشانی می‏زدند،گزارشهایی از داغ کردن و سوختن قسمتهای‏ مختلفی از بدن توسط کاکاش (Kakash) و زنجیر زنی توسط کوتو (Kotov) و غیره در اوایل قرن هفدهم داده شده است.»[۹]
انگلبرت کمپفر، پزشک آلمانى که از سال ۱۶۸۳ تا ۱۶۸۵ م در ایران اقامت داشت در کتاب خود در بخش “درویشى در ایران” به حیدرى ها و نعمتى ها اشاره کرده و مى نویسد: «حیدرى ها عمامه اى دارند پنج ترک که از پارچه اى کهنه ساخته شده است، پشت خود را با پوست گوشفند دباغى نشده مى پوشانند و در دستى چوبدست و در دست دیگر بوقى دارند، اینها دشمن صلبى و باطنى با نعمت اللهى ها دارند، نعمت اللهى ها لباسشان کمتر عجیب و غریب است، هرکس در ایران به طرفدارى یکى از دو فرقه قیام میکند بطورى که سکنه تمام شهرهاى ایران به دو گروه مختلف یعنى به طرفداران حیدرى ها و نعمتى ها تقسیم شده است.
در نتیجه هر سال بین جوانان و مردم عادى از هر دو فرقه مسابقات انجام میگیرد.پس از شرط بندى هائى که درباره نتیجه مسابقات انجام میگیرد، سرانجام کار به مشت زنى، چاقو کشیدن و سنگ پرتاب کردن مى انجامد و شوخى تبدیل به جدى میشود تا بجائى که فقط دخالت مسلحانه داروغه شهر ممکن است بتواند مانع از خونریزى و نزاع گردد.
سخت ترین برخوردها در روز قتل امام حسین در ماه محرم است. مردم که یادآورى سرگذشت فاجعه آمیز آل على خونشان به جوش آمده به جان هم مى افتند و متقابلا با قمه از سر یکدیگر خون جارى میکنند»[۱۰]
حجه الاسلام سید حسین معتمدی کاشانی می نویسد: «در طول قرون گذشته تا زمان منع حکومت فعلی، قمه زدن در شوشتر رایج بوده و قمه زنها از مقام براء بن مالک به امامزاده عبدالله میرفتند، و حسب نقل معتمدین و مطلعین شهر تا آنجایی که اطلاع است قمه زدن شوشتر سابقه چهارصدساله دارد و از زمان صفویه تا به الان رایج بوده است»[۱۷]
 
در پایان :
دکتر علی شریعتی” که شاید اولین نفر از جامعۀ شیعه باشد که دستکاری و تحریف صفویه را در مذهب شیعه برملا ساخت ؛ در همین باره می نویسد: «شیعه ای احساسی و رقیق القلب …. خشم و کین و عشق جانش را مشتعل می سازد، قیام می کند، دست از جان می شوید، دست به شمشیر میبرد و به خشم میزند، اما بر فرق خودش! ای والله صفویه ! روحانیون صفویه! چگونه روحانیت صفویه توانست چنین تشیعی درست کند که همه چیزش درست به شیعه می ماند، اما هیچ شباهتی به شیعه ندارد» [۱۸]

منابع :

[۱] -در مورد دیگر جنبه های بدعی می توانید به کتاب ارزشمند ” تشیع علوی و تشیع صفوی” دکتر علی شریعتی رجوع کنید، همچنین مقالۀ محققانۀ «”علی رضا ذکاوتی قراگزلو” با عنوان ” تأثیر تصوف بر شعائر عزاداری “، مجلۀ کتاب ماه و هنر، شمارۀ ۳۹ »
[۲] -انحطاط و سقوط امپراطوری رم، ج۲، ص: ۸۲۴ ؛ ادوارد گیبون ؛ مترجم: فرنگیس نمازی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی _ تهران،۱۳۸۱ش
[۳] – جاذبه و دافعۀ علی، ص:۱۶۵، مرتضی مطهری ؛ انتشارات صدرا ؛ ۱۳۶۸، ط ۹
[۴] -مصاحبه با محمد هادی یوسفی غروی “آسیب شناسی عزاداری سالار شهیدان (ع)” موجود در سایت شخصی ایشان.
[۵] – شهید کربلا، ج: ۲ ص : ۱۷۲، سید تقی طباطبایی قمی ؛ نشر حسینیه عماد زاده _ اصفهان
[۶] -به نقل از، مصاحبۀ محمد هادی یوسفی غروی
[۷] – آیینها و اقتدار تشیع، تحکیم تشیع صفوی، مذهب پرطرفدار و مردمی، مجلۀ فرهنگ و هنر _ تئاتر ۱۳۷۹ شمارۀ ۲۴ – ۲۵، ص :۴۰ ؛ ژان کالمار، مترجم : ید الله آقا عباسی
[۸] – ژان کالمار، منبع پیشین
[۹] – منبع پیشین
[۱۰] – در دربار شاهنشاه ایران (سفرنامۀ کمپفر) ص:۱۵۴، انگلبرت کمپفر، ترجمه کیکاوس جهاندارى ؛ دانشکده ادبیات و علوم انسانی _دانشگاه اصفهان
[۱۱] – سفرنامۀ کمپفر، ص: ۱۸۰ ( اولین برگردان کتاب به فارسی)، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۰ش
[۱۲] – سفرنامه فدت آفاناس یویچ کاتف ص: ۸۱؛ ترجمه محمدصادق همایونفرد؛ ویرایش عبدالعلی سیاوشی _ کتابخانآ ملی ایران _ تهران
[۱۳] – سفرنامه برادران شرلى، ص: ۷۷، به کوشش علی دهباشی، ترجمۀ آوانس، نشر نگاه، ۱۳۸۷ش
[۱۴] -ر.ک: «تعزیه، نیایش و نمایش در ایران، ص : ۱۵۳،پیتر چکلووسکی، مترجم:داود حاتمی ؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالی، علمی و فرهنگی، ط۱،۱۳۶۷ش» و « ایرانیان و عزاداری عاشورا، ص ۶۱، اصغر فروغی ابری(
[۱۵] -وی در ابتدای سخنش در مورد مراسم عاشورا می نویسد: « ظهر آن روز خان به سفرا گفت که امشب (بیست و چهارم ماه مه) ایرانى‌ها طى مراسمى، عاشورا را به پایان مى‌برند و چنانچه آقایان سفرا مایل به دیدن باشند او از آن‌ها دعوت مى‌کند تا در این مراسم شرکت کنند.» سفرنامۀ اولئاریوس، ص ۱۱۱
[۱۶] -سفرنامه آدام الئاریوس: بخش ایران، ص: ۱۱۸، مترجم: احمد بهپور، سازمان انتشاراتی و برهنگی ابتکار _ تهران،۱۳۶۳ ش
[۱۷] – عزاداری سنتی شیعیان،ج۱،ص: ۴۴۵، سید حسین معتمدی کاشانی، عصر ظهور، قلم مکنون _ تهران
[۱۸] – تشیع علوی و تشیع صفوی، ص: ۱۴۴، علی شریعتی ؛ نشر حسینیه ارشاد

4 thoughts on “قمه زدن, سوغات شوم صفويه

دیدگاهتان را بنویسید